بیانیه ذاکر کربلا در اعلام نفرت هتاکان ساحت پیامبر (ص)

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا نبی الرحمه

ما در ره ختم الانبياء ميميريم


                                                           جان از تن دشمنان او ميگيريم


                                                           ماروح اشدّاءُ علي الكُفـّـاريم


                                                          بين رُحَما ء چو حلقه زنجيريم

باسلام و درود به روح نبی مکرم اسلام (ص) حضرت رسول اکرم (ص)

وقتی آدم ابوالبشر خلق شد  شیطان عزم خویش را برای مخالفت با انسانیت و اخلاق جزم کرد . هابیل کشته فتنه ای شد که از بی اخلاقی نشات گرفت و در طول تاریخ دیدیم نمونه های بی اخلاقی  شیطان صفتان را  و آنگاه خداوند آخرین سفیرش را برای مردم دنیا فرستاد .

او امین بود و بعد رسالت آنقدر اخلاق و محبت را عرضه کرد که شد پیامبر رحمت .

رسول حق با مردم مهربان بود و مورد هتاکی خناسان قرار می گرفت . او محبت کرد و دشنام می شنید . با مردم خوش اخلاقی کرد و بدرفتاری دید. اما رسول الله حمزه سید الشهدا داشت.

وقتی ابوجهل بداخلاقی کرد حمزه تمام قد در برابرش به پشتیبانی  رسول الله ایستاد و در طول تاریخ تکرار این صحنه کم نبود .

و حال زمانی است که باید ما مسلمانان نشان دهیم حمزه هستیم برای نبی رحمت یا مسلمانی شعاری هستیم و بس؟

آیا سنت ما هم همان سنت اشداء علی الکفار و رحماء بینهم است  یا مانند بعضی ها نان به نرخ روز خوردن و مانند ابوسفیان زمانی که مجبوریم مسلمانیم؟

امروز باید نشان دهیم که اسلام واقعی اسلام عملی است نه شعاری. و انزجار و نفرت خویش را در بیان و نوشته و عمل بر ضد دشمنان قسم خورده ادیان الهی نشان دهیم .

باید تفاوت بین اسلامی ساخته دست انگلیس و روبهان مکاره دوران چون فرقه ضاله وهابیت که در برابر هتاکی به بهترین آفریدگار عالم سکوت کرده اند با اسلام علوی و شیعه و راهرو اهل بیت  که در تلاطمات  روزگارچون شیر غران است مشخص شود

بدینوسیله انزجار نفرت خویش را به هتک حرمت دشمنان شیطان صفت به ساحت مقدس آن نبی بزرگوار  و پیامبر رحمت و مهربانی  اعلام داشته و آمریکا و اسراییل را در این عمل زشت و ضد انسانی که قلب بیش از نیم میلیارد مسلمان آزاده دنیا را آزرده است مسئول می دانیم و همچنین در رابطه با انتشار کاریکاتور توهین آمیز به رسول محبت  در فرانسه  را که با شعار دروغین آزادی بیان صورت می گیرد شدیدا محکوم می نماییم و  به این دولت ها هشدار می دهیم که در صورتی که دست از اعمال زشت و حمایت از هتاکان بر ندارند باید منتظر عواقب آن باشند .

لعنت بر هتاکان به نبی مکرم اسلام

جان و مال و زندگی من و فرزندانم فدای رسول اکرم و فرزندان طاهرینش

 

عازم عتباتم و التماس دعا

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله       هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

با سلام و ارادت خدمت همه دوستان عزیز .

همزمان با سالروز امام صادق (ع) بار دیگر  به برکت اهل بیت عازم عتبات هستم

از ۲۲ الی ۲۹ شهریور ماه

از همه دوستان التماس دعا دارم

ما را حلال بفرمایید

یا حق

روضه امام صادق(ع)

روضه امام صادق علیه السلام

  منبع تاریخی : سوگنامه آل محمد (محمدی اشتهاردی )   

همان امام غریبی که شانه اش خم بود       به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش              همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود

کُمِیت ، شاعر اهلبیت میگوید: بر مولایم امام صادق (ع) وارد شدم، فرمود: کُمِیت ابیاتی درباره ی مصائب جدم بخوان. من اشعاری در مصیبت امام حسین (ع) سرودم، امام صادق  بسیار گریست، اهل حرم هم صدا به گریه بلند کردند، آوای ناله و گریه از خانه ی امام برخواست. آنگاه از پشت پرده کنیزی بیرون آمده، طفل کوچک شیر خواری آورده، بر دامان حضرت نهاد. گریه امام صادق (ع) شدت یافت. موج صدا و گریه بالا رفت، بانوان حرم از پشت پرده با آوای بلند بگریستند چنانکه بانوان حرم کودک شیرخواره را به علی اصغر (ع) شیر خوار و تیر خورده، شبیه و مانند نمودند. از این رهگذر همگان شهادت و تیر خوردن آن کودک مظلوم واقعی را مجسم نمودند و بسیار گریستند و عزاداری را به حد اعلی رسانیدند

دل شکسته ی او را شکسته تر کردند           شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک زگریه می مردند            به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود

مُفَضَّل مي‌گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مكّه و مدينه، حسن بن زيد پيام داد: خانۀ جعفر بن محمد (امام صادق عليه السلام) را بسوزان، او اين دستور را اجرا كرد و خانۀ امام صادق عليه السلام را سوزانيد كه آتش آن تا به راه رو خانه سرايت كرد، امام صادق عليه السلام بيرون آمد و ميان آتش گام برمي‌داشت و مي‌فرمود:
اَنَا بْنُ اَعْراقِ الثَّري، اَنا بْنُ اِبْراهيمَ خَليلِ اللهِ .منم فرزند اسماعيل، كه فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمين پراكنده‌اند، منم فرزند ابراهيم خليل خدا ( كه آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد(

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند                  اگر چه آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش              زمینه های  زمین خوردنش فراهم بود

به دستور منصور شبانه به خانه ی امام صادق (ع) ریختند. امام را با یک پیراهن، پای برهنه، بدون لباس رسمی، دنبال استر می کشاندند. ابن ربیع سواره بود، امام صادق (ع) را پیاده به سمت دربار منصور می برد.  ابن ربیع می گوید: با سرعت استر را می راندم، نگاه کردم دیدم نفس های امام به شماره افتاده، عرق بر پیشانی آقا نشسته است.
عرض می کنیم، آقاجان! شما را مثل  جدتان امیرالمؤمنین (ع) از خانه بیرون کشیدند، بدون لباس رسمی، پای برهنه ،دنبال استر می کشاندند ولی دیگر به همسرتان جسارت نکردند ، سیلی نزدند، تازیانه و غلاف و شمشیر نزدند... ای وای از مدینه ....

مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده       چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد              همان امام غریبی که شانه اش خم بود

امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار رسول خدا (ص)را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، بی بی زینب (س) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، صدا می زد وامحمدا، واعلیا، و اماما ،واحسینا...

گودال قتلگاه پر از بوي سيب بود                   بر خاکِ داغ، صورت شَيب الخضيب بود

بر جاي بوسه هاي نبي خنجر عدو                      خنجر نمي بريد و برايش عجيب بود

مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود              وقتي که زير چکمه ي آن نا نجيب بود

پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود          تنها سلاح خواهرش " امّن يجيب " بود

 

 

 

 

 

منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم ،بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق عزادار شدند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام«لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند.اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه را زیر سم اسبان قرار دادند... یا حسین...

کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون

تا نگویند حسین ابن علی بی کفن است


صلّّی الله علیک یا ابا الأحرار یا مظلوم یا اباعبدالله

==========================

 تشکر از وبلاگ احیای غدیر ساری

 

هوای بقیع ...

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشكى به دست دل گیرم

زنم به سینه كه آمد مُحرّم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و كبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع

سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

ز غربتش چه بگویم كه سینه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت

كه ذكر غربت لیلى حدیث مجنون است

همان كه غربتش از قبر خاكى‏اش پیداست

امام صادق شیعه سلاله زهراست

=======================

 

زمزمه / نوحه

اي سلام خدا به قبر ويران تو
چشم صاحب زمان هميشه گريان تو

آرزومند حريم توايم    سائل دست کريم توايم

((  يا امام صادق 3     واویلا   ))

تربت پـاک تـو به زیر آفِتـاب است

قلب ما به یادِ غربت تو کباب است

حق آن مويِ سفيد تو را  داده آن خليفه با ناسزا
((  يا امام صادق 3     واویلا   ))

مرتضاي غريب شهر پيغمبري
بوده اي چون حَسَن ز عُمق دل مادري

ارث غربت زعلي برده اي  وسط کوچه زمين خورده اي

((  يا امام صادق 3     واویلا   ))

 

=======================

 

مدح امام صادق علیه السلام
ای چراغ دانشت گیتی­فروز

تا قیامت پیشتاز عِلم روز

آفرینش را کتاب ناطِقی

اهل بینش را امامِ صادقی

نور دانش از چراغ عِلم تو
لاله می­روید ز باغ حِلم تو

اهل دانش سائل کوی تواند

تشنه­کامانِ لب جوی تواند

مکتب فَضلت مُفَضَّل ساخته

شورها در اهل فضل انداخته

شعله در دست غلامت رام شد

صبحِ باطل از هِشامت شام شد

آسمانِ معرفت خاکِ دَرت

سائل درس زُراره ­پَروَرَت

از تو دل دریای نور داور است
چون بِحار مجلسی پُر گوهر است

شیعه باشد تا قیامت روسفید

کَز تواش پیریست چون شیخ مفید

مشعل تقوا و دین­داری ز توست

شیخِ طوسی شیخِ انصاری ز توست

گوهر بَحرالعلوم از بَحر توست
اِبن شَهر آشوب­ها از شَهر توست

مَکتبَت شیخِ بَها می­پَروَرَد

سیّدِ طاووس­ها می­پَرورد

تا تو هستی پیشوای مذهبم

ذکر حق آنی نیفتد از لَبَم

مذهبم را بر مذاهب برتری است

ایده و مَشی و مَرامَم جعفری است

=========================

 

زمزمه - نوحه

در مدینه بینِ کوچه بهرِ مادر ناله کردم
چشم خود را با سِرشکم منزلِ صد ژاله کردم

یاد مادر کرده پیرم
    کوچه را در بر بگیرم
همچو زهرا مادر خود
   از خدا خواهم بمیرم
یا مظلوم یا امام صادق  (4(


آتش غم در حریم خانه‌ام تا زد زبانه

من به یاد مادرِ خود اشکِ چشمم شد روانه

از برایت دل فگارم
   مادرِ چشم انتظارم
همچو تو پهلو شکسته
   من غریب این دیارم
یا مظلوم یا امام صادق  (4(


بارالها شد نصیبم در غریبی‌ام بمیرم

در کنارِ قبرِ مادر منزلی دیگر بگیرم

اهل بیتم در نوا شد
   خانه‌ام کرب و بلا شد
من چگویم ازعدویم
  روزوشب برمن جفا شد
یا مظلوم یا امام صادق  (4(

=====================

 

نوحه     واحد

ای اباعبدلله مدینه(2) 

  وارث غمهای زخم سینه(2)
نیمه شب  جان به لب 

 می دویدی دنبال مرکب
اشک تو روضه خوان 

 گشته بر عمه زینب
واغریبا (4)

حرمتت را در کوچه شکستند(2) 

  ریسمان بر دستان تو بستند(2)
بین آن شعله ها  ذکر

تو مادر مادر  مادر
بی حیا    می کشید  

  دست تو مثل حیدر
واغریبا (4)

بی حیا در کوچه وحشیانه (2) 

 می زند بر جسمم تازیانه(2)
نیمه جان  قد کمان 

 ناتوان  غرق در ناله ام
پای این   مرکبم   

   یاد آن  سه ساله ام
واغریبا (4)

شعر شیخ رجبعلی خیاط در وصف امام علی(ع)

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط از عارفان نامی شهر تهران، در دهه 1330 شعری در وصف امام علی(ع) سروده که از چینش جالبی برخوردار است و ابیات آن به ترتیب حروف الفبا آغاز می‌شود.
 
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(ره) یکی از عارفان نامی معاصر کشورمان است که سال‌های نه چندان دور سخنان و موعظه‌های او در سطح شهر تهران شنیده می‌شد، وی از آن جهت که سال‌ها به دو زندگی اشتغال داشت، به خیاط شهرت یافت، در سال 1262 هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود، پدرش مشهدی‌باقر پیشه‌ور بود و سایه پرمهرش دوازده سال همراه رجبعلی بود. با مرگ پدر، رجبعلی دوازده ساله که از برادر و خواهر تنی بی‌بهره بود، در غربتی سنگین و جانکاه گرفتار شد.

سال‌های کودکی و نوجوانی را به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن برای گذراندن زندگی به کار خیاطی روی آورد، نوجوانی بیش نبود که به شوق شنیدن مواعظ و پندهای انسان‌ساز اخلاقی، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مساجد شهر، پای منبر خطیبان می‌نشست و خمیره درون خویش را با نوشیدن آیات قرآن و روایات معصومان (ع) شکل می‌بخشید.

شیخ مکتب نرفته، با همان صفای باطن و صمیمیت دوست داشتنی، خود به چنان باور و ایمانی رسید که تا دم مرگ لحظه‌ای از دعا و مناجات به درگاه الهی غافل نبود، سرانجام، پس از هفتاد و نه سال بندگی و عبادت خداوند در این دنیای گذرا، در شهریور 1340 هجری شمسی، مرغ وجود شیخ از قفس پر می‌کشد و شیخ به جوار حق می‌پیوندد.
 

شعر شیخ رجبعلی خیاط در وصف امام علی(ع)

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط  شعری را در وصف امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) در دهه 1330 سروده که اگر چه از نظر قافیه و عروض دچار مشکل است اما ابیات آن چینش جالبی دارد. به نظر می‌رسد این شعر بیش از آن که نوشته‌ای ادبی باشد،‌ یک دلنوشته در راستای ستایش امیرالمؤمنین(ع) است.

این شعر که توسط خانواده نکوگویان در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است، برای نخستین بار در فضای رسانه‌ای کشور منتشر می‌شود:

 

الف اولی ما خلق الله علی است

از ازل تا به ابد مقصد و مقصود علی است

ب بسم الله قرآن به بیانات علی است

باب علم نبی و مظهر علام علی است

ت تولای علی قلعه امن الله است

تاج تقوی به قیامت ز خدا بهر علی است

ث ثناخوان و ثناگوی خداوند علی است

ثمن هشت بهشت ار طلبی حُب علی است

ح حبیب‌الله و محبوب خداوند علی است

حاکم جمله مخلوق ز اخلاق علی است

خ خالی ز نواقص بر خلاق علی است

خیمه چرخ و فلک گردش او بهر علی است

و داروی دوای همه امراض علی است

دین اسلام که کامل شده از نصب علی است

ذ ذکر است که قرآن همگی ذکر علی است

زبده عالم هستی علی و آل علی است

ر روح و نبی و باعث و ایجاد علی است

راه حق گر طلبی شاه روش راه علی است

ز زبان همه اشیاء ز بیانات علی است

زر عالم همگی ذره‌‌ای از جود علی است

س سید بوصیهای نبی جمله علی است

سید هشت بهشت علی و آل علی است

ش شیر است که شیر اسدالله علی است

شای از او به شهان است شهنشاه علی است

ص صبر است که ترویج شریعت همه از صبر علی است

صادق واهب مُصلح علی و آل علی است

ض ضوء‌است و ضیاء همه از نور علی است

ضابط عالم هستی علی و آل علی است

ط طاهر بود آیه تطهیر علی است

طهر و طاهر بود آن‌کس که پسر عم علی است

ظ ظاهر بود و مظهر الله علی است

ظلّ ممدود الهی علی و آل علی است

ع عارف بود از مبداء و میعاد علی است

عالم کون و مکان واسطه فیض علی است

غ باشد غنی و مغنی اشیاء علی است

غنی آخر آن است که محبوب علی است

ف فتح است که عالم همه از فتح علی است

فوق ایدیهم قرآن و یدالله علی است

ق قرآن بود و جملگی‌اش مدح علی است

قسمت دوزخ و فردوس به تقسیم علی است

ک باشد کرم و باعث اکرام علی است

کُل اشیاء که موجود شد از بهر علی است

ل لطف است ز خلاق به مخلوق که از بهر علی است

لغت خالق و مخلوق بر آن‌کس ز اعداء علی است

م میزان صراط است که در شأن علی است

مدح شیاء به شینی است که محبوب علی است

ن ناصر به نبی‌های خدا جمله علی است

ناجی و مُنجی عالم علی و آل علی است

و والی به ولایت ولی‌الله علی است

واجب الطاعه عالم علی و آل علی است

ه هواخواه خدا و نبی و دین علی است

هادی ار می‌طلبی یازده از نسل علی است

لا لا رطب و لا یابس از بهر علی است

لا الله گوی الا الله مخلوق همه از بهر علی است

ی یفعل مایشاء و یحکم از حب علی است

یا که گویم خلقت مخلوق از بهر علی است

من چه گویم گر چه اشیاء جمله مداح علی است

کی خلایق می‌توان باشد که این مدح علی است

آن‌که مداحش خداوند پسر عم علی است

دیگران را کی سزد گویند مداح علی است

آنچه را گویند مداحان عالم کین همه مدح علی است

مدح پیغمبر بود بالاتر از مدح علی است

اشعار شهادت امام جعفرصادق(ع)3


گلزار بقیع مدفنی را کم داشت

در هجر امام شیعیان ماتم داشت

می ریخت ز تابوت امام صادق

خاکی که مدینه بر سر عالم داشت



 

ادامه نوشته

اشعار نوحه و زمینه شهادت امام صادق (ع) بهمراه سبک 1


دریافت فایل سبک زمینه

دریافت فایل سبک واحد

دریافت فایل سبک نوحه

دریافت فایل سبک شور

دریافت فایل اشعار سینه زنی به صورت WORD

دریافت فایل اشعار شهادت امام صادق به صورت WORD

شيعه گرفته آبرو از مکتب افلاکي تو
شيعه حرم مي سازد آخر بر مزار خاکي تو
مي چکد روي آن  قبر بي سايبان  اشک صاحب زمان
واغربتا 3
پاي برهنه پشت مرکب مي دود فرزند حيدر
از شانه هاي او عبا افتاده و عمامه از سر
مي کشد بي حيا   دربين کوچه ها   شيخ الائمه را
واغربتا 3

امير حسين الفت

سبک نوحه



 

ادامه نوشته

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع) 2

باز گرقته دلم برای مدینه

باز نشسته دلم به پای مدینه

شکر خدا عاشق دیار حبیبم

شکر خدا که شدم گدای مدینه

ادامه نوشته

اشعارشهادت امام صادق(ع)

چه ظلم‌ها که به اولاد مصطفی کردند

خدا گواست به آل علی جفا کردند

گلوی تشنه بریدند از حسینش سر

سر مقدس او را به نیزه‌ها کردند

ادامه نوشته

پست ثابت

    

523

 آموزش اصول مداحی:جمعه ها ساعت۱۵ جنب مدرسه شهیدان شالیکار- کانون فرهنگی فریدونکنار 

http://madahan565.blogfa.com

 

 مراسم شب ۲۱رمضان ۱۳۹۱ را اینجـــــــــــــــــا دانلود کنید

مداحی واحد (از ازل دل ما ...)

مراسم فاطمیه هیئت امام حسین ۱۱/۲/۹۱ در زیر برای دانلود      

     مداحی-بخش اول 

 مداحی-بخش دوم 

 مداحی-بخش سوم 

 مداحی-بخش چهارم 

                           

 مداحی بخش پنجم               Download           
 

 

 
برای دانلود جشن میلادامام باقر(ع) سال ۱۳۹۱ اینجـــــــــــا  را کلیک بفرمایید.

میلاد جواد الائمه سال ۱۳۹۰ در هیئت امام حسین (ع) شهرستان فریدونکنار

حاج سید عسگری داداش نژاد-شعرخوانی
 
       
بخش دوم-داداش نژاد . مظلومی- سرود
 
 
بخش سوم-داداش نژاد - سرود
 
 
بخش چهارم-داداش نژاد - سرود
 
 
بخش پنجم-داداش نژاد - سرود
 
 

www.ohod.ir 

مداحی شب۲۳رمضان ۱۳۹۱

     

 رحیمی(مناجات)
 
 
 رحیمی(روضه)
 
 
حاج سیدعسگری داداش نژاد(زمینه)
 
      
حاج سیدعسگری داداش نژاد(واحد)
 
 
حاج سیدعسگری داداش نژاد(واحد)
 
 
حاج سیدعسگری داداش نژاد(تک)
 
 
حاج سیدعسگری داداش نژاد(شور)
 
 

   

بیست سنت آزمایش بود که مسلمان شوم!!!

یک مبلغ اسلامی بود . در یکی از مراکز اسلامی لندن. عمرش را گذاشته بود روی این کار تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد . میگفت : چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ... ـگذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم پرسیدم بابت چی ؟
گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم . وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم  فردا خدمت می رسیم
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم

این هم تفسیر جدیدی از اسلام و نماز جماعت

یک زن مسلمان آفریقایی تبار به نام «جمیله الزینی» در روز عید سعید فطر، امامت نماز عید در یکی از مساجد آمریکایی در ایالت «لس آنجلس» را بر عهده گرفت.

 

 

 

گفته می شود این تصویر چند روز پس از روز عید سعید فطر توسط تعدادی از مسلمانان آمریکا در صفحات شخصی آنان در سایت های اجتماعی منتشر شد؛ اما اکنون و پس از گذشت حدود دو هفته به یکی از پر مخاطب ترین تصاویر تبدیل شده و همچنان در حال منتشر شدن است. انتقادات بسیار زیادی به چنین اقدامی شده است.

 

 

 

 

 

آژانس مسیحیان فارسی زبانان در ادامه نوشت: نکته تعجب بر انگیز این بوده که تعدادی از زنان مسلمان اما غیر محجبه، در این نماز جماعت شرکت کرده اند و در کنار مردان ایستاده اند. همان طور که در تصاویر نیز دیده می شود، این نماز به صورت مختلط برگزار شد.

این اولین باری نیست که یک زن در آمریکا امامت نماز جماعت را بر عهده می گیرد. سال گذشته نیز در نقطه ای دیگر از آمریکا چنین اتفاقی رخ داد.

گفتنی است، از نظر اسلام امام جماعت باید مرد باشد( البته برخی بزرگان امامت زن برای زنان را جایز می دانند.)، در صف های نماز، زنان و مردان نمی توانند کنار هم بایستند و همچنین زنان باید حجاب خود را حفظ کنند؛ اما ظاهرا زندگی برخی مسلمانان در لس آنجلس، بر نمازشان هم تأثیر گذاشته است و گمان کرده اند به هر نحو دوست دارند می توانند نماز بخوانند.آن ها غافل از این بودند که نماز در صورتی صحیح است که مقدمات و شرایطی که در دین تعیین شده است، رعایت شود.

علامه جعفری چطور به این مقام رسید؟؟؟

از علامه جعفری می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدی ؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنند و اظهار میكنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع !

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی .

گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار )

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».

منبع: تبیان به نقل از سایت علمی دانشجویان ایران

دلایل حرام بودن ازدواج با خواهر زن چیست؟!!!

khaharzn دلایل حرام بودن ازدواج با خواهر زن

دلیل علمی حرام بودن ازدواج با خواهر زن یا ازدواج هم زمان با دو خواهر چیست؟

درشرع مقدس اسلام ازدواج، هم زمان با دو خواهر جایز نیست. لازم به ذکر است اگر ازدواج با دو خواهر یا بیشتر به صورت جمع؛ یعنی دریک زمان نباشد، اشکال ندارد. به بیانی دیگر هرگاه مردی زنی را برای خود عقد کند، تا وقتی که زن در عقد اوست، نمی‏تواند با خواهر وی ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت. حتی بعد از طلاق تا وقتی که در عدّه است (در صورتی که عدّه رجعی باشد) نمی‏تواند خواهر او را بگیرد، اما هنگامی که همسرش را طلاق داد، یا از دنیا رفت و عدّه او تمام شد، می‏تواند با خواهر وی ازدواج کند[۱].

شاید حکمت و فلسفه ی این که اسلام از ازدواج هم زمان با خواهران جلوگیری کرده، این باشد که

اوّلاً: حرمت و شخصیت زن را حفظ کند، چنان که در ازدواج با دختر برادر زن و دختر خواهر زن رضایت و اجازه زن را شرط دانسته است.

ثانیاً: دو خواهر به حکم نسبت و پیوند نسبی و عاطفی، نسبت به یکدیگر علاقه ی شدید دارند ولی هنگامی که رقیب هم شوند، نمی‏توانند علاقه ی گذشته را حفظ کنند، به این ترتیب تضاد عاطفی در آن‏ها پیدا می‏شود که برای زندگی زیان بار است و اساس خانواده را از هم می پاشد؛ زیرا همیشه انگیزه ی محبت و رقابت در وجود آن‏ها در کشمکش است.[۲]

ثالثاً: ازدواج با شوهر خواهر با طبع زنان که شوهر خواهر را از خود می‏دانند و با آنان احساس خویشاوندی می‏کنند، سازگار نیست.

در پایان تذکر این نکته ضروری است که اگر چه در جای خود ثابت شده است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده اند، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.

زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا “جز اندکی از دانش به شما داده نشده است” .

و شاید علت بیان نکردن فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیای دین، این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما ست که چه بسا موجب تنفر شنوندگان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند: “مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[۳]” لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ی احکام اشاره نموده اند.

وانگهی هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، و لو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه ی، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

مضافاً این که مؤمنان چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.

منابع:

[۱] توضیح المسائل مراجع، ج ۲، مسئله ی، ۲۳۹۰ و ۲۳۹۱.

[۲] تفسیر نمونه، ج۳، ص ۳۶۸.

[۳] «الناس اعداء ماجهلوا»، گزیده میزان الحکمة، ج ۱، ص ۲۱۴.

چرا نام امامان عزیز در قرآن نیامده؟

قرآن بسان قانون اساسی است. انتظار این که همه چیز در آن آورده شود، کاملاً بی‌مورد است. نماز و روزه و زکات که از عالی‌ترین فرایض اسلام است به طور کلی در قرآن وارد شده و تمام جزئیات آنها از سنت پیامبر(ص) گرفته شده است.
 

 
ادامه نوشته

اشعار سالروز تخریب بقیع

از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفته ها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید

====================

خـوش آن نســـیم که مى آیـد از کنـار بقیع          خوشا هواى روان بخش و مُشکبار بقیع
فرشتـگان ز زمیـن مى برنـد سوى بهشت        بـراى غـالیـــه‌ی حـوریــــان، غبـــــار بقیع

ویژه نامه تخریب بقیع

 

ادامه نوشته

خنداندن به چه قیمت؟!!!

العلماورثت الانبیا   علما وارثان پیامبران هستند

یکی از ارکان سازنده یک حکومت در دنیای فعلی و عصر رسانه های دیجیتال در هر کشوری صدا و سیمای آن و یا رسانه های آن جامعه است .

رسانه های هر کشور اولین ماموریتی که دارد   تقویت بنیه های فرهنگی آن کشور و مبارزه با هجمه های فرهنگ های مهاجم می باشد.حال این فرهنگ در هر جامعه ای تعریفی بومی دارد .و اختصاص به آن جامعه اما هیچ گاه رسالت رسانه یک جامعه تضعیف فرهنگ و داشته ها و ارزش های خودی نیست که این امر خواست مهاجمین و دشمنان آن جامعه می باشد و بس.

رسانه های دیداری و شنیداری اگر خوب و هدفمند استفاده شوند در اعتلای فرهنگ  می توانند اثرات شگرفی برجای بگذارندو بالعکس اگر بد عمل کنند قطعا ضربات مهلکی بر پیکره فرهنگ و تمدن و ارزش های یک جامعه بر جای خواهند گذاشت.

 آنها که اندک شناختی از قدرت رسانه دارند می دانند که رسانه ها در دنیا چه اثراتی می توانند بر پیکره داشته های اجتماعی جامعه بگذارند  . این قدرت را مک لوهان و تونیس و دیگران بارها متذکر شده اند .

در دنیای امروز که قول های رسانه ای حکومت می کنند  اربابان رسانه ای  افکار عمومی را بسان قایقی که در امواج دریاکه باید منتظر  موجی  برای تعیین مسیرش باشد به هر سو بخواهند می کشانند و بر آن اثر می گذارند که شاهد این مدعی القائات رسانه های جمعی  بر علیه استقلال خواهی جمهوری اسلامی  و هر کشوری که بخواهد دم از مخالفت ابرقدرت ها و صاحبان رسانه بزند و البته در قضایای هسته ای که به وضوح روشن و مبرهن است.

حال کمی تاریخ را ورق می زنیم و اثرات رسانه را بصورت اجمالی بررسی می کنیم.

در دوران دفاع مقدس فراموشمان نمی شود قدرت رسانه ها را که در ایجاد فرهنگ دفاع چه ها کردند و در دوران سازندگی و بعد آن هم همین طور. اگر نبود  همت روزنامه ها و رسانه های دیداری و شنیداری شاید باید شاهد تراژدی های غم انگیز جدایی های خاک سرزمین مقدسمان ایران باشیم .

صدا و سیما با ساخت مجموعه ها و سریال ها و فیلم هایی نظیر روایت فتح سعی کرد فرهنگ دفاع مقدس در دل ها نمیرد  که بعضی بی برنامگی ها و بی اطلاعی ها از اصل دفاع مقدس و آنچه در جبهه ها در واقعیت بر بچه ها گذشته و متاسفانه شاید برخی  سوء مدیریت ها که ساخت بعضی محصولات بی کیفیت و کم کیفیت و خلاف واقع و حتی برخی اوقات افراط و تفریط در نشان دادن چهره زمندگان و جانبازان و ...باعث فاصله گرفتن مردم از فرزندان این آب و خاک که از دل مردم برای دفاع از سرزمین و مقدسات رفته بودند نمود و شهدا را افرادی دست نیافتنی و دارای شخصیت های افسانه ای  معرفی کرد و حال آنکه آن بزرگواران هم همانند دیگران انسان بودند و در میان مردم می زیستند و از جای دیگر نیامده بودند  و بسان کلام الله که در مورد نبی مکرم(ص) که فرمودند "قل انما انا بشر مثلکم"۱ بگو من انسانی هستم مثل شما و اما سبب عرشی شدن آنان معرفت  بود که در تولی و تبری  بصورت عملی نشان دادند و به این دلیلبا شهادت روزی خور محضر خدای تبارک شدند .

یادمان نمی رود از حمایت رسانه ها در ایجاد حس همدلی در بروز مشکلات و فتنه ها  و البته اگرچه بعضی اوقات ضعیف بود اما در کل کارنامه خوبی از خود برجای گذاشته است.

یادمان نمی رود صدا و سیما چگونه دعای ندبه صبح های جمعه و ختم خوانی ماه مبارک رمضان و بسیاری  کارهای  زیبای اینچنین را جا انداخت ونهادینه کرد در عرصه فرهنگ اجتماعی هم یادتان هست که  کمربند ایمنی و قوانین راهنمایی و رانندگی را چگونه به همگان آموزش داد.و البته بسیاری مسایل دیگر

اما همین صدا و سیما بعضی موارد چنان ضعیف عمل می کند که متاسفانه هیچ جای دفاعی  نمی گذارد.

چرا در صدا و سیما آن هم در ماه مبارک رمضان که همه بر احترام و بزرگی این ماه صحه می گذارند فیلم ها و سریال هایی برای مردم شریف و فهیم ایران پخش می شود که نه تنها برای ماه مبارک مناسب نیست بلکه اصلا در شان یک مسلمان و ایرانی نیست.

چرا در ماه مبارک رمضان باید طنزهای سخیف و بی محتوا پخش شود که بازیگران یا در توالت به مزاح بپردازند و یا با استفاده از دیالوگ های سخیف و کم ارزش سعی در خنداندن مردم داشته باشند؟ دستمزد این سریال ها از کجا تامین می شود؟ غیر از این است  از جیب بیت المال؟

آیا نمی توان با لطیفه ها و طنزهای خوب مردم را خنداند؟

سالها شعار آقایان این شده مردم به شادی نیاز دارند  و سعی کردند سریال ها و طنزهایی بسازند که یا آنقدر کم ارزش و سخیف بودند و یا در آن رسما و علنا به شخصیت ها توهین می شده و به استهزاء چهره ها می پرداختند و کجای فرهنگ ما و دین و شریعت ما تمسخر را برای خنداندن مردم مجاز دانشته؟ که همه ما می دانیم در کلام الله آمده "یا ایهالذین آمنو لایسخر قوم من قوم"۲ ای کسانی که ایمان آوردید همدیگر را مسخره نکنید

 ما را چه شده؟

گاهی از شبکه های من و تو و فارسی ۱ و ... خرده می گیریم و گاهی چشممان را بر بی حرمتی های صدا و سیمای مملکت خویش می بندیم.

چرا در صدا و سیما در ماه مبارک رمضان که ماه عبادت و دعاست  در سریالی که باید فرهنگ عبادت و دعا و راز و نیاز را نهادینه کرده و وسیله ای برای معرفت بیشتر خدا شود انواع و اقسام خلاف و ناهنجاری را به ما نشان داده و شده بود آموزش خلافکاری و فقط توانستیم بگوییم خدا عاقبت ما و فرزندانمان را ختم بخیر کند.

 ما را چه شده که در رسانه ملی ما به بهانه خنداندن مردم به بزرگان و مفاخر و حتی مراجع ما توهین می شود.و همه با هم می خندیم.

ما را چه شده ؟

چند شب قبل در جمعی بودیم که حاضرین شبکه ۳سیما را انتخاب و برنامه ای طنز با نام "خنده بازار" در حال نمایش بود و صحنه ای دیدم که باورم نمی شد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد.

آخر دیده بودیم داشته های دفاع مقدس را به سخره گرفته بودند و دیده بودیم با بسیاری از داشته های ما بازی می کردند .اما فکرش را نمی کردم  جسارت به آنجا برسد که فقها و مراجع را هم ...

چه بگویم

از زمانیکه بچه بودم یکی از شیرین ترین حکایات  برایم داستان ازدواج والدین آیت الله مقدس اردبیلی بود.

از چگونگی آشنایی آن دو بزرگوار که از زهد و پرهیزکاری آنان سخن می گفت و متاسفانه در طنز خنده بازار دیدیم که به ساحت مقدسشان چگونه و با چه الفاظی جسارت کردند.

آقایان را چه شده؟

داستان جوانی که در جوی آب سیبی می بیند و بر آن یک گاز می زند و در پی طلب حلالیت تن به ازدواج با دختر صاحب باغ را می دهد که صاحب باغ می گوید زشت رو و علیل است و اما آن جوان عابد برای اینکه حق الناسی بر ذمه اش نباشد تن به ازدواج با آن دختر می دهد  و بعدا متوجه می شود نه تنها آن دختر زشت رو و نابینا نیست هم زیباست و بینا و هم با تقوا و غرض صاحب باغ از این حرف و معرفی این گونه دخترش برای آن جوان راستی آزمایی  و صحت استواری ایمان جوان بود که این دو بزرگوار والدین گرامی فقیه عالی قدر جناب مقدس اردبیلی بودند  و حالا آن داستان دستمایه مزاح آقایان در صدا و سیما می شود.  خندیدن به چه قیمت؟ به قیمت تمسخر مفاخری چون والدین محقق اردبیلی؟ یا اسطوره هایی چون علی دایی و یا ...

آیا واقعا راه خنداندن فقط تمسخر دیگران است؟ یا صدا و سیما آنقدر ضعیف است که او را یارای ساختن طنزی فاخر نیست؟

آیا در لیلی با من است و کلاه قرمزی و ... نشد بدون اینکه کسی را مسخره کنیم مردم را بخندانیم؟

پس چه شده که متوسل به سلاح تمسخر و استهزاء و ... گرفتیم

خدایا

چه بگوییم

به کجا چنین شتابان

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

 ۱)سوره کهف آیه۱۰۹

۲)سوره حجرات

سید عسگری داداش نژاد

۴/۶/۹۱