کلاس آموزش مداحی و ستایشگری اهل بیت(ع)
کلاس آموزش اصول و فنون مداحی برگزار می گردد
جمعه ها
ساعت 9 صبح :نوجوانان
ساعت 10 صبح : بزرگسالان
آدرس:فریدونکنار - روبروی کوچه اسدی - شهدای 21 - حوزه علمیه حضرت آمنه (س)
کلاس آموزش اصول و فنون مداحی برگزار می گردد
جمعه ها
ساعت 9 صبح :نوجوانان
ساعت 10 صبح : بزرگسالان
آدرس:فریدونکنار - روبروی کوچه اسدی - شهدای 21 - حوزه علمیه حضرت آمنه (س)
دعاگوی همه شماییم
دعای خیر فراموش نشه

ذکر فضایل و مناقب گل های سرسبد عالم خلقت، اهل بیت عصمت و طهارت و اصحاب باوفایشان، و سوگواری برای آنها، سنتی است که پیشینه ی تاریخی اش به عصر رسول خدا(ص) می رسد و از باب «لقد کان لکم فی رسول الله اسو ه حسنه»[2] شایسته است تا از آن بزرگوار تبیعت نموده، کارها و گفتار آن «عقل کل» را سرمشق زندگی خود قرار دهیم.
در منابع عامه و خاصه آمده است: جریان شهادت امام حسین(ع) در حدود بیست مورد به پیامبر گفته شد، که رسول خدا(ص) پس از شنیدن آن سوگواری کردند.[3]
ابن ابی یعفور از امام صادق(ع) روایت کرده است که، روزی رسول خدا(ص) در منزل حضرت فاطمه(س) بودند و حسین(ع)، که طفلی خردسال بود، در دامن ایشان قرار داشت؛ ناگهان حضرت گریه کردند؛ به سجده رفتند، سپس برخاستند و فرمودند:
«ای فاطمه، ای دختر محمد! اکنون خداوند، مرا خطاب کرد که آیا حسین را دوست داری؛ گفتم: آری نور دیده و گل خوش بو و میوه دل من است. فرمود:
ای محمد(ص)، برکت حاصل می شود از مولودی که بر او برکات و رحمت و رضوان من است و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من، بر کسی که او را کشته است و با او دشمنی برمی خیزد. حسین سید شهیدان است از اولین و آخرین در دنیا و آخرت.»[4]
از امام باقر نقل شده است که، هر وقت حسین(ع) نزد پیامبر می آمد، آن حضرت، او را به خود می چسباندند و به امیر مومنان علیه السلام می فرمودند: «او را نگهدار» علی(ع)، حسینش را نگه می داشت و پیامبر او را می بوسید و می گریست. حسین(ع) عرض می کرد: «ای پدر! چرا گریه می کنی؟» رسول خدا فرمود: «فرزندم جای شمشیرها را می بوسم و می گریم».
عرض کرد: «آیا من کشته خواهم شد؟» رسول خدا(ص) فرمود: آری، به خدا قسم، تو و پدر و برادرت کشته خواهید شد.»
گفت: «آیا قبرهای ما از هم دور خواهد بود؟» رسول خدا(ص) فرمود: «بله پسرم». عرض کرد: «از امت شما چه کسانی به زیارت ما می آیند؟» رسول خدا(ص) فرمود: «من و پدرت و برادرت و تو را زیارت نخواهند کرد مگر راست گویان از امت من.»[5]
آنچه از روایات چنین برمی آید؛ آگاهی پیامبران الهی از جریان شهادت سید الشهدا و سوگواری آنهاست. در روایتی آمده است که، نخستین کسی که قاتل حسین بن علی(ع) را لعنت کرد، ابراهیم خلیل الرحمان بوده است.[6] پس از پیامبر نیز، امیر مومنان(ع) و فاطمه زهرا(ع) و امام حسن(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت، برای حسین(ع) و مصایبش اشک ریختند و عزاداری کردند.[7] احادیثی که بر گریه ی آسمان و زمین و تمام مخلوقات در شهادت امام حسین(ع) دلالت دارد بسیارند.[8] که در این مختصر گنجایش نقل آن نیست.
مرثیه، گاهی به صورت منظوم می آید. سرودن مرثیه در بین اصحاب رسول خدا(ص) و بسیاری از تابعین، موضوعی رایج و پذیرفته شده بود.
افرادی چون جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن عبدالحمران، سعد بن معاذ و حمزه سید الشهدا، سروده هایی به عنوان «رثا» در برخی از مصایب داشته اند.[9]
با توجه به این نکات و با در نظر گرفتن مراثی سروده شده برای سید الشهدا توسط علمای بزرگ عامه و خاصه، هیچ شک و شبهه ای در مشروعیت مرثیه سرایی باقی نمی ماند.
اولین مرثیه، در واقعه ی طف توسط اهل بیت امام (ع) سروده شده و پس از آن «عقبه بن عمرو» که مشهور است در کنار قبر پاک امام حسین(ع) ابیاتی را خوانده است:[10]
مررت علی قبر الحسین بکربلاء
ففاضت علیه من دموعی غزیرها
البته عده ای نیز اولین مرثیه سرا را «سلیمان بن قته» دانسته اند.[11]
ادامه دارد...
[1] . المنجد فی اللغه، در لغت «رثا».
[2] . احزاب (33)، 210.
[3] . مرحوم آیت الله فیروزآبادی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج 3، ص 272.
[4] . کامل الزیارات، انتشارات پیام حق، ص 205.
[5] . همان، ص 216، حدیث چهارم؛ نفس المهموم، ص 496.
[6] . همان، ص 206، حدیث دوم؛ خصائص الحسینیه، ص 249.
[7] . کامل الزیارات، باب 23؛ بحارالانوار، ج 45، ص 242.
[8] . همان، باب 26؛ مناقب، ج 4، ص 123.
[9] . عقد الفرید، ج 3، ص 168؛ اسد الغابه، ج 2، ص 299.
[10] . امالی مفید، ص 191، ادب الطف، ج 1، ص 52.
[11] . مروج الذهب، ج 3، ص 64، مناقب، ج 4، ص 117:
مررت علی ابیات ال محمد
فلم ارها امثالها یوم حلت
الم تر ان الشمس اصخت مربضه
لقتل الحسین والبلاد اقشعرت
و کانوا رجاُء ثم اضموا رزیه
لقد عظمت تلک الرزایا و جلت
ذاکر کربلا در تلگرام
روی لینک کلیک کنید سپس از مطالب آن استفاده کنید https://telegram.me/joinchat/AmwnpD5ZPYqsHhWgVjNzAw
شنبه 1 اسفند به مدت 4 شب ساعت 20 محمودآباد امامزاده قاسم
دوشنبه 3اسفند 94 ظهر شهادت دانشگاه مازندران (نمازخانه)
دوشنبه 3اسفند هیئت متوسلین رسول اکرم فریدونکنار
19اسفند هیئت محبین الزهرا
پنجشنبه 20 اسفند ساعت 20 هیئت ابولفضل سرخرود
جمعه 21 اسفند ساعت 15 حسینیه کارگر محله

21اسفند هیات زوار ابالمهدی(عج) بابلسر
شنبه 22 اسفند
ساعت 15:30مراسم بزرگداشت شهدای روستای سوته
ساعت 19:30 بابلسر - پایین احمد کلا
ساعت 20:30 مسجد فاطمیه سوته - مسجد جامع پایین احمد کلا
یکشنبه 23 اسفند ساعت 10:30 امیرکلا هیئت 14 معصوم
ساعت 20 محمودآباد امامزاده قاسم
ساعت 21 بزرگ بیشه محله
دوشنبه 22 اسفند ساعت 20 امامزاده قاسم محمودآباد
سه شنبه 25 اسفند ساعت 19:30 مسجد فاطمیه سوته
ساعت 20:30 هیئت امام حسن مجتبی فریدونکنار

پنجشنبه 27اسفند ساعت 16:30 مراسم سالگرد سردار شهید ابراهیم اسدی
ساعت 19 (بعد از نماز مغرب و عشا) مسجد جامع درزی نقیب
شنبه 29 اسفند سفر عتبات عالیات
پنجشنبه 95/1/26 ساعت 21 دعای کمیل امامزاده قاسم محمودآّباد
چهارشنبه: 1اردیبهشت ساعت 7:20 خزرشهر - نیروی دریایی
ساعت 17 کارگر محله
ساعت 18 سرخرود مجتمع بهزیستی فیاض بخش
ساعت 20:30 محمودآباد - عزت آباد
پنجشنبه 2اردیبهشت هیئت 5تن آل عبا فریدونکنار
دوشنبه 6اردیبهشت ساعت 11 مسجد سجاد فریدونکنار
ساعت 15 کارگرمحله
ساعت 17 حسینیه ازباران
چهارشنبه ساعت 21 هیئت 14 معصوم سرخرود
سفر عتبات عالیات پنجشنبه 23 اردیبهشت95

پنجشنبه6خرداد دعای کمیل تکیه معصوم زاده فریدونکنار
شب میلاد امام حسین(ع) هیئت ابولفضل کارگرمحله
شب میلاد حضرت ابولفضل(ع) جشن بزرگ میلاد حضرت کارگرمحله
14 شعبان ساعت 18 فریدونکنار - کوچه اسدی جشن میلاد(فروغی)
شب میلاد حضرت ولیعصر ساعت 23 هیئت منتظران ایثارگران فریدونکنار
روز میلاد ساعت 18 مهلبان مسجد ولیعصر(مازیار گرجی)
پنجشنبه 6خرداد دعای کمیل تکیه معصوم زاده فریدونکنار
شب19 رمضان بهنمیر دارابدین ساعت 22
شب 21 و شب 23 مسجد جامع فریدونکنار ساعت23
مپرس از من چرا رنگت پریده
مگو اینک چرا اشکت چکیده
بگو زینب چرا قدت خمیده
چرا ای دخترم مویت سپیده
اگر خواهی بدانی قصه ی من
نظر کن بر دل پر غصّه ی من
حسین از نیزه می تابید بر من
سر او همسفر گردید با من
گهی از غربتم گریید بر من
گهی از قدرتم خندید بر من
به کوفه شور و عشقم بر ملا شد
سرم با چوب محمل آشنا شد
همه ی مزارها را امام سجاد (علیه السّلام) نشان داد، هر کی علاوه بر حسین (علیه السّلام) روی مزار عزیزش حساسیت دارد، یکی می گه قبر علی اکبرم کجاست؟ یکی می گه قاسمم چی شده؟ ...
اما رباب حرفی نزد چون همه فکر ارباب حسین است، آخر سر امام سجاد (علیه السّلام) یه قبر کوچیک پیدا کردند، شاید رباب گفته باشه، آقا بچه ی من را اینجا آوردید، آخر قبر کوچک بود، ولی نه این قبر عباس (علیه السّلام) است .
یاس ها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند
دستی گرفت بر گره ی معجرش و گفت راحت بخواب دست به معجر نخورده است
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

السلام علیک یا علی ابن ابیطالب(ع)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و علی انصار ابی عبدالله(ع)

السلام علیکما یا موسی ابن جعفر و یا محمد ابن علی (ع)

به لطف حضرت حق و به عنایت مادرم زهرا (س) باز هم بخت با ما یار بود و راهی سرزمین عشق هستیم
اولین حرکت 30آبان و دومین حرکت 26آذر ماه 94
از همه دوستان التماس دعا داریم و از همه طلب حلالیت می کنم
دعا کنید این دفعه آقام مهدی رو ببینم ایشالله
اینم کد مداحی کربلا کربلا برای وبلاگ
كد را از باكس زير برداريد و در قسمت تنظيمات وبلاگ خود يا در قسمتي دلخواه از قالبتون وارد كنيد.
کربلا کربلا برای دانلود با ذکر صلولت بر محمد و آل محمد
وی اضافه کرد: دوستان، کنسرتی را در برج میلاد برگزار کردند؛ در حالی که من مخالف بودم و گفتم مخاطب من نباید هزینه آنچنانی 80 یا 90 هزار تومانی متحمل شود؛ باید در موسیقی انقلابی هم هیئتی عمل کنیم، یعنی موسیقی حامد زمانی باید شبیه کار هیئت باشد.
در قرآن کریم آمده است: و آن کس که به پدر و
مادر خود، آنگاه که او را به پذیرش رستاخیز فرا خواندند، گفت: اف بر شما... اینان
کسانیاند که آن سخن (وعده عذاب) درباره آنان به حقیقت پیوست، در حالی که در میان
امتهایی از جنیان و آدمیان هستند که پیش از آنان درگذشتند. قطعا اینان زیانکاراند.
(احقاف، آیات 17 و 18) این آیه تنها درباره فرزندان کفرپیشه نیست، بلکه محور آن
نکوهش اهانت و تحقیر والدین است، چنان که خدا در آیهای دیگر، این کار را نکوهیده
فرموده است: و... به آنان کلمهای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن. (سوره
اسراء، آیه 23)
خداوند کسی را که مورد غضب پدر و مادر واقع شده
است هر چند هم هر طاعتی هم انجام بدهد، نمیبخشد و میگوید: هر کاری میخواهی بکن
که من تو را نمیبخشم. (میزان الحکمه، ج10، ص716)موسی (ع) به خدا عرض کرد:
«پروردگارا فلان دوست شهیدم کجاست؟ خداوند فرمود: در جهنم است! موسی (ع) عرض کرد
خدایا! مگر خودت وعده ندادهای که شهدا را به بهشت ببری؟ خداوند فرمود: بله، ولی
این شخص مصرّ عقوق والدین بود و من هیچ عملی را از عاق والدین قبول نمیکنم.»
امام صادق (ع) فرمودند: پایینترین مرحله عاق
والدین شدن، اف گفتن است. اگر خدا چیزی کمتر از اف گفتن نشان میداشت، از آن نهی
میکرد، همچنین فرمودند: هر کس به والدین خود در حالی که به او ستم کردهاند با خشم
بنگرد خدا نمازش را نمیپذیرد. (الکافی، ج 2، ص 349)شدیدترین مرحله در عاق والدین
شدن، کشتن آنان است. پیامبر (ص) فرمودند: بالاتر از هر عقوقی (ستم به والدین) ستمی
هست تا اینکه کسی یکی از والدین خود را بکشد و هرگاه چنین کرد عقوقی بدتر از آن
نیست. (الکافی، ج 2، ص 348)
پیامبر (ص) فرمودند: از عاق والدین پرهیز کنید،
زیرا بوی بهشت از مسیری هزار ساله استشمام میشود، ولی عاق والدین آن را استشمام
نمیکند. (بحارالانوار، ج71، ص62)بیحرمتی به والدین و عاق آنان شدن عواقب سوء
دنیوی نیز دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: کوتاهی عمر یکی از این عواقب
است؛ در داستان خضر و موسی علیهماالسلام در آنجا که آن نوجوان را میکشد، علت کشتن
نوجوان را اینگونه بیان میکند: «و اما الغلام فکان ابواه مؤمنین فخشینا ان یرهقهما
طغینا و کفرا.» (کهف، 80)
«و اما آن نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند،
ما نخواستم او آنها را به طغیان و کفر وادارد.» از این آیه معلوم میشود جایی که
فرزند بخاطر آنکه در آینده پدر و مادر خویش را آزار میدهد و در برابر آنها طغیان
و کفران میکند و یا آنها را از راه الهی به در میبرد، مستحق مرگ است. امام رضا
(ع) فرمودند: «خداوند عقوق والدین را حرام کرده، زیرا عاق والدین باعث میشود که
توفیق اطاعت الهی از او سلب شود.» بر پایه حدیثی قدسی، خدا فرمود: به عزت و جلال و
شانم سوگند اگر عاق والدین عبادت همه پیامبران (ع) را انجام دهد از او نمیپذیرم.
(جامع السعادات، ج2، ص 271)
وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا
أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا
یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا
هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ؛ و آن کس که به پدر و مادر خود گوید اف بر
شما آیا به من وعده مىدهید که زنده خواهم شد و حال آنکه پیش از من نسلها سپرى [و
نابود] شدند و آن دو به [درگاه] خدا زارى مىکنند واى بر تو ایمان بیاور وعده [و
تهدید] خدا حق است و [لى پسر] پاسخ مىدهد اینها جز افسانههاى گذشتگان نیست.
(احقاف، 17)
از این آیه معلوم میشود این فرزند کاملا به
پدر و مادر بیاحترامی کرده و به حرف پدر و مادر گوش نداده بلکه حتی آنها را مسخره
هم کرده است سرانجام کار چنین افرادی را در آیه بعد روشن میکند و میفرماید
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن
قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ؛ آنان کسانىاند
که گفتار [خدا] علیه ایشان همراه با امتهایى از جنیان و آدمیان که پیش از آنان
روزگار به سر بردند به حقیقت پیوست بىگمان آنان زیانکار بودند. (احقاف، 18) بنابر
آنچه بیان شد، هیچ احسانی بالاتر از احسان به والدین نیست و هیچ گناهی بالاتر از
عاق آنان شدن نیست به گونهای که نه تنها در دنیا عقوبت سخت به دنبال دارد بلکه در
آخرت نیز حتی عبادات تمامی انبیای الهی این گناه را نبخشیده و آدمی را حتی از شمیم
بهشت محروم میکند
خدایا ما را به حال خودمان وا مگذار
خودت رو تو دنیا اینطوری حس کن

اگه لحظه ای لطف و رحمت خدا کنارت نباشه ....
سقــــــــــــــــــــــــــــــوط مــــــــــیـــــکــــــنــــــی
صلوات هم مداد هست و هم پاکن؛
حسنه می نویسد
و
گناه پاک می کند.

مصطفی لعل شاطری: بنابر گواهی روایات، حضرت یوشع بن نون بعد از حضرت موسی (ع) بنی اسرائیل را در سرزمین شام اسکان داد و آن سرزمین را میان آن ها تقسیم نمود و یکی از فرزندان خود را به بعلبک فرستاد و آن فرزندی بود که الیاس (ع)، پیغمبر الهی، از آن به وجود آمد.
پس خداوند متعال الیاس (ع) را بر مردم سرزمین
بعلبک مبعوث گردانید، و در آن هنگام پادشاهی در آنجا بود که مردم را گمراه ساخته و
همراه با زن فاسد و زناکار خویش مردم را به پرستیدن بتی که آن را «بعل» می نامیدند
تشویق و وادار می نمود، به نحوی که در قرآن کریم می خوانیم: بدرستی که الیاس از
پیامبران مبعوث شده بود و زمانی که گفت به قوم خود: آیا نمی ترسید از عذاب خداوند؟
آیا می خوانید و می پرستید بعل را و ترک می کنید عبادت بهترین آفرینندگان را؟
خداوند عالمیان که پروردگار شماست و پروردگار پدران گذشته شماست، پس الیاس را تکذیب
کردند و سخن او را باور نداشتند. (صافات: آیه 123- 127)
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاه تنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
شهید عزالدین از اهالی منطقه "صور" لبنان بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه توسط مین زخمی شد و به اسارت تکفیریها درآمد.
براساس این گزارش، شهید عزالدین هنگام اسارت بیهوش شده و بعد از به هوش آمدن و سؤالهای پیاپی تروریستها از وی؛ او را مانند سرور و سالار شهیدان به شهادت رساندند.

در ویدیویی کوتاه که پایگاههای وابسته به تروریستها تکفیری از زمان به اسارت درآمدن این رزمنده حزبالله منتشر کردهاند شهید عزالدین به سوالات پیاپی تروریست تکفیری به شرح زیر پاسخ داده است:
تروریست تکفیری: اسمت
چیه؟
ذوالفقار حسن: محمد
ــ : اهل کجایی؟
ذوالفقار حسن: از زهیران
ــ :
لبنانی؟
ذوالفقار حسن: آره لبنانیم
ــ : جز ارتش حزبالله هستی؟
ذوالفقار
حسن درحالی که به آنان نگاه میکند سخنی نمیگوید...
ــ : برای چی آمدی
اینجا؟
ذوالفقار حسن با تأخیر میگوید: ما در راه خدا اینجا هستیم
ــ : تو
برای چی اینجا هستی؟ در راه حزب خدا؟ به خاطر بشار اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: نه
به خاطر بشار نیست
ــ : به خاطر چی اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: به خدا به خاطر
مقدسات آمدهام
ــ : به خاطر زینب(س)؟
ذوالفقار حسن از درد به خود میپیچد و
دو بار آه بلندی میکشد و در پایان وقتی
تروریست تکفیری بار دیگر میپرسد: برای چه کسی آمدی؟ ذوالفقار حسن چیزی
نمیگوید...

گفتنی است منابع خبری لبنانی چندی پیش گزارش داده بودند که نیروهای حزب الله در سوریه توانستند پیکر شهید ذوالفقار حسن عزالدین را که تروریستهای تکفیری پس از به شهادت رساندن وی با خود برده بودند پس بگیرند. اما این خبر از سوی خانواده این شهید و حزبالله و مقاومت اسلامی تایید نشده است و بدون شک پیکر شهید کماکان در تصرف تکفیریهای داعش قرار دارد.
خانواده این شهید والامقام از دوستانش روایت کردند که وی در خواب دیده که سرش گوش تا گوش بریده میشود، با ترس از خواب بیدار شده و بار دیگر به خواب میرود. اینبار حضرت امام حسین(ع) را در خواب دیده که به وی میفرماید: عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت.

شایان ذکر است سردار حاج قاسم سلیمانی در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو که با عنوان سنگ صبور برگزار شد، در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطرهای گفت که بغض گلویش خود و حاضرین در مراسم را گرفت و به احتمال زیاد این خاطره از شهید عزالدین باشد:
«نوجوان 17 ساله ای که اخیراً(در سوریه) شهید شد، به مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم، مادر اجاره تعریف خواب را نمیدهد. برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. 2 شب است که خواب میبینم که روی سینهام نشستهاند تا سرم از تنم جدا کنند، فریاد میزنم و آنوقت است که امام حسین(ع) میآید و میگوید، نترس درد، ندارد... را هم بریدند، درد نداشت.»

نامهای از مادر شهید «ذوالفقار حسن عزالدین» به فرزندش
فرزندم ذوالفقار..خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل زهرا(س) روسفید کردی...من روز قیامت با افتخار میایستم در حالیکه سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب میکنم تا فرشتگان با خون تو بالهای خود را آراسته کنند...شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش(تشییع جنازه) محروم کردند به امیرمؤمنان(ع) خواهم کرد..فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است..
فکر نکنید که با کشتن فرزندم طاقت
مرا میگیرید...
فکر نکنید که با بریدن سر فرزندم قلب زینبی مرا پاره
میکنید...
به خدا قسم که من منتظر بازگشت پیکر فرزندم هستم تا عطر سرورم زینب(س) را از آن استشمام کنم...

میخواهم او را در سینه خود فشار بدهم و عطر شهادت را استشمام کنم...
میخواهم بایستم و با صدای بلند بگویم خداوندا این قربانی را از ما بپذیر...
و خون تو را بر آسمان بریزم تا زهرا(س) خون تو را بگیرد...
پسرم قلب من برای تو بیتابی میکند ولکن زینب(س) با صبر خود بر قلب من دست کشید...
پسرم ما هر روز منتظر بازگشت تو هستم تا با ریختن گل روی پیکرت عروسی تو را بگیرم...
منتظر تو هستم و اشکها مرا آتش میزنند..تهنیت پسرم که در بهشتی...تهنیت...
شما را سفارش میکنم به خوردن مویز، زیرا صفرا را برطرف میکند، بلغم را از بین میبرد، اعصاب را قوی، خستگی را دور، اخلاق را خوب میکند، به روح آرامش میبخشد و غم را میبرد.
٢٠ حدیث از رسول اکرم(ص) درباره ٢٠ خوراکی

۱-
زیتون

رسول اکرم صلیالله علیه و آله: نِعْمَ الطَّعَامُ الزَّیْتُ یُطَیِّبُ النَّکْهَةَ وَ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یُصَفِّی اللَّوْنَ وَ یَشُدُّ الْعَصَبَ وَ یَذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَ یُطْفِئُ الْغَضَب. زیتون غذای خوبی است، دهان را خوشبو میکند، بلغم را از بین میبرد، چهره را باز، اعصاب را محکم میکند و مرض را میبرد و خشم را خاموش میکند.
مکارم الاخلاق ص ۱۹۰
۲-
سیر

رسول اکرم صلیالله علیه و آله: کُلُوا الثّومَ و َتَداوَوا بِهِ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن سَبعینَ داءً. سیر بخورید و با آن مداوا کنید، که هفتاد بیماری را شفا میدهد.
مکارم الاخلاق
ص ۱۸۲
پیامبر اکرم – صلیالله
علیه و آله – فرمود: انار را با پیه و پردههای نازک روی دانهها بخورید، زیرا معده
را ضد عفونی میکند
۳- مویز

رسول اکرم صلیالله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِالزَّبِیبِ فَإِنَّهُ یَکْشِفُ الْمِرَّةَ وَ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یَشُدُّ الْعَصَبَ وَ یَذْهَبُ بِالْإِعْیَاءِ وَ یُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ یُطَیِّبُ النَّفَسَ وَ یَذْهَبُ بِالْغَم. شما را سفارش میکنم به خوردن مویز، زیرا صفرا را برطرف میکند، بلغم را از بین میبرد، اعصاب را قوی، خستگی را دور، اخلاق را خوب میکند، به روح آرامش میبخشد و غم را میبرد.
خصال ص ۳۴۴
۴- خرما در
بارداری

پیامبر صلیالله علیه و آله: أَطْعِمُوا الْمَرْأَةَ فِی شَهْرِهَا الَّتِی تَلِدُ فِیهِ التَّمْرَ فَإِنَّ وَلَدَهَا یَکُونُ حَلِیماً نَقِیّا. به زن باردار در ماهی که در آن وضع حمل میکند، خرما بخورانید که فرزند او بردبار و پرهیزکار خواهد شد.
مکارم الأخلاق ص ۱۶۹
۵- خربزه در
بارداری

پیامبر صلیالله علیه و آله: ما مِن اِمْرَاَةٍ حامِلَةٍ اَکَلَتِ الْبِطِّیخَ اِلاّ یَکونُ مَولودُها حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الْخُلُقِ. هیچ زن بارداری نیست که خربزه بخورد، مگر این که فرزندش زیبا و خوشاخلاق میگردد.
طب النبی ص ۲۹
۶-
کدو

پیامبر صلیالله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِالدُّبّاءِ فَاِنَّهُ یُذَکِّی الْعَقْلَ وَ یَزیدُ فِی الدِّماغِ. کدو بخورید، چرا که عقل را تیز و (کارایی) مغز را زیاد میکند.
بحارالانوار (ط-بیروت) ج ۶۳، ص ۲۲۹
۷-
کرفس

پیامبر صلیالله علیه و آله لِلاِمامِ الحُسَیْنِ علیهالسلام: یا بُنَىَّ کُلِ الکَرَفْسَ، فَاِنَّها بَقْلَةُ الاَنْبیاءِ مَغفولٌ عَنْها وَ هُوَ طَعامُ الخَضِرِ وَ اِلْیاسَ وَ الْکَرَفْسُ یَفْتَحُ السُّدَدَ وَ یُذَکِّى الْقَلْبَ وَ یَرِثُ الْحِفْظَ وَ یَطْرُدُ الْجُنونَ وَ الْجُذامَ وَ البَرَصَ وَ الْجُبْنَ. پیامبر صلىاللهعلیهوآله : فرزندم: کرفس بخور، چرا که کرفس سبزى پیامبران است، از آن غفلت شده، خوراک خضر و الیاس علیهماالسلام است. کرفس گرفتگى رگها را باز مىکند، دل را طراوت مىبخشد، حافظه را زیاد مىکند و دیوانگى، جذام، پیسى و ترس را دور مىکند. الفردوس، ج ۵، ص ۳۷۰، ح ۸۴۶۸
۸-
گوشت

پیامبر صلیالله علیه و آله: مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ اَرْبَعینَ صَباحا ساءَ خُلُقُهُ. مَنْ اَکَلَ اللَّحْمَ اَرْبَعینَ صَباحا، قَسا قَلْبُهُ. هر کس چهل روز گوشت نخورد، بد اخلاق میشود. هر کس چهل روز گوشت بخورد، سنگدل میشود.
بحارالانوار (ط-بیروت) ج ۵۹، ص ۲۹۳ و ۲۹
۹-
کاسنی

پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و سلّم: الهِندَباءُ سَیِّدُ البُقولِ. کاسنى، مهتر همه سبزىهاست.
المحاسن، جلد ۲، صفحه ۳۱۳، حدیث ۲۰۴۹
۱۰-
نمک
پیامبر صلیالله علیه و آله: یا عَلیُّ اِفْتَتِحْ طَعامَکَ بِالْمِلْحِ، فَاِنَّ فیهِ شِفاءً مِنْ سَبْعینَ داءً مِنهَا: الجُنونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ. ای علی! غذای خود را با نمک آغاز کن، چرا که در نمک درمان هفتاد درد است؛ دیوانگی، خوره، پیسی، گلودرد، دنداندرد و دل درد، از جمله این دردهاست.
وسائلالشیعة ج ۲۴، ص ۴۰۶، ح ۳۰۹۰۶
۱۱-
کندر

پیامبر صلیالله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِاللُّبَانِ فَإِنَّهُ یَمْسَحُ الْحَرَّ مِنَ الْقَلْبِ کَمَا یَمْسَحُ الْإِصْبَعُ الْعَرَقَ عَنِ الْجَبِینِ وَ یَشُدُّ الظَّهْرَ وَ یَزِیدُ فِی الْعَقْلِ وَ یُذَکِّی الذِّهْنَ وَ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُذْهِبُ النِّسْیَانَ. کندر بخورید؛ زیرا همانطور که انگشت، عرق را از پیشانی پاک میکند، کندر هم سوزش قلب را میبرد و کمر را محکم و عقل را زیاد میکند و ذهن را ذکاوت و چشم را جلا میبخشد و فراموشی را از میان میبرد.
بحارالانوار
(ط-بیروت) ج ۵۹،ص ۲۹۴
پیامبر اکرم – صلیالله
علیه و آله – فرمود: هر گاه وارد شهری شدید از پیاز آن جا بخورید؛ زیرا با خوردن
پیاز آن شهر از امراض عمومی آنجا در امان هستید
۱۲- خربزه

پیامبر صلیالله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِالبِطّیخِ، فَاِنَّ فیهِ عَشْرَ خِصالٍ: هُوَ طَعامٌ وَ شَرابٌ وَ اُشْنانٌ وَ رَیحانٌ وَ یَغْسِلُ الْمَثانَةَ وَ یَغْسِلُ الْبَطْنَ وَ یَکْثِرُ ماءَ الظَّهْرِ وَ یَزیدُ فِی الْجماعِ وَ یَقْطَعُ البُرودَةَ وَ یُنَقِّی الْبَشَرَةَ. خربزه بخورید، چرا که ده خاصیت دارد: غذاست، آب است، شستشو دهنده و خوشبو کننده است، مثانه را میشوید، آب کمر را زیاد میکند، بر نیروی همبستری میافزاید، سردی مزاج را میبَرَد و پوست را شاداب میکند.
مستدرک
الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۶، ص ۴۱۱،ح ۲۰۳۷۳
انجیر
۱۳-
انجیر

پیامبر صلیالله علیه و آله: کُلُوا التّینَ الرَّطْبَ وَ الْیابِسَ فَاِنَّهُ یَزیدُ فِی الجِماعِ وَ یَقْطَعُ الْبَواسیرَ وَ یَنْفَعُ مِنَ النِّقْرِسِ, و الاِبرِدَةِ؛ انجیر تازه و خشک بخورید، چرا که قدرت همبستری را زیاد، بواسیر را ریشه کن میکند و برای نِقرِس و سردی مزاج مفید است.
مکارم الاخلاق ص ۱۷۴
۱۴-
عدس

رسول اکرم صلیالله علیه و آله: یا عَلیُّ عَلَیکَ بِالعَدَسِ فَإِنَّهُ مُبارَکٌ مُقَدَّسٌ وَ هُوَ یُرِقُّ القَلبَ و َیُکثِرُ الدَّمعَةَ و َإِنَّهُ بارَکَ عَلَیهِ سَبعونَ نَبیّا. ای علی تو را سفارش میکنم به خوردن عدس، زیرا مبارک و پاک است، قلب را رقیق و اشک را زیاد میکند و هفتاد پیامبر پیوسته از آن استفاده میکردند.
وسایل الشیعه ج ۲۵، ص ۱۲۹، ح ۳۱۴۱۴
۱۵-
پیاز
قال رسولالله – صلیالله علیه و آله -: إذا دَخَلْتُمْ بِلاداً فَکُلُوا مِنْ بَصَلِها یَطْرُدُ عَنْکُمْ وَباها. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: هر گاه وارد شهری شدید از پیاز آن جا بخورید؛ زیرا با خوردن پیاز آن شهر از امراض عمومی آنجا در امان هستید.
وسائلالشیعه، ج ۱۷، ح ۱
به زن باردار در ماهی که در آن وضع حمل میکند، خرما بخورانید که فرزند او
بردبار و پرهیزکار خواهد شد
۱۶- انار

قال النَّبِیُّ – صلیالله علیه و آله -: کُلُوا الرُّمّانَ بِشَحْمِهِ فَإنَّهُ دَبّاغٍ لِلْمعْدَةِ. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: انار را با پیه و پردههای نازک روی دانهها بخورید، زیرا معده را ضد عفونی میکند.
وسائلالشیعه، ج ۱۷، ح ۳۹
۱۷-
خرما

قال رسولالله – صلیالله علیه و آله -: کُلُوا التَّمْرَ عَلَی الرّیق فَإنَّهُ یَقْتُلُ الدُّودَ. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: در حال ناشتا خرما بخورید، زیرا کرم و انگلهای (روده و معده) را میکشد.
مکارم الاخلاق، ص ۱۷۴
۱۸-
سیب

قال النَّبِیُّ – صلیالله علیه و آله -: کُلُوا التُّفاحَ عَلَی الرّیقِ فَإنَّهُ نَصُوحُ المِعدَةِ. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: سیب را در حال ناشتا بخورید، زیرا معده را پاکیزه میگرداند.
مکارم الاخلاق، ص ۱۷۹
۱۹-
کاهو

قال رسولالله – صلیالله علیه و آله -: کُلِ الْخَسْ، فَاِنَّهُ یُورِثُ النُّعاسَ وَ یَهْضِمُ الطَّعامَ. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: کاهو بخورید؛ زیرا کاهو خوابآور است و غذا را زودهضم میکند.
مکارم الاخلاق، ص ۱۹۰
۲۰-
حلیم

قال النَّبِیُّ – صلیالله علیه و آله -: نَزَلَ عَلَیَّ جبریل – علیهالسلام – فَأمَرنی بِأکْلِ الْهَریسة لأشُدَّ ظَهْری وَ اُقَوِّیَ بِها عَلی عِبادَةِ رَبّی. پیامبر اکرم – صلیالله علیه و آله – فرمود: جبرئیل – علیهالسلام – بر من نازل شد و امر نمود که هریسه (حلیم) بخورم تا قدرت و نیرویم برای عبادت پروردگار افزون گردد.
مکارم الاخلاق، ص ۱۶۸
معجزات زمان تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر و عجیبتر از اتفاقات رخ داده در زمان دیگر انبیا علیهم السلام است تا اینکه مردم را با این معجزات و امور خارقالعاده آماده پذیرش امانت مهم الهی کنند.
هم زمان با تولد و کودکى هر پیامبری، معجزات و امور خارقالعادهای در جهان اتفاق میافتد که هدف از آن، آماده ساختن مردم براى پذیرش ادعاى بعدى آن پیامبر است.
به عنوان مثال زمانی که حضرت موسى علیه السلام متولد شد خداوند متعال به مادرش وحی کرد که او را روى تختهاى بگذارد و به آب اندازد و او چنین کرد و خداوند، موسى علیه السلام را در حمایت فرعون که هزاران کودک را از ترس متولد شدن موسى علیه السلام کشته بود پرورش داد و این یک امر خارق العاده محسوب می شود.
یعنی کسی که دستور داده بود همه فرزندان متولد شده پسر را بکشند به راحتی پرورش این پسر از آب گرفته شده را به عهده گرفت و در دامان خود، دشمن خود را پرورش داد.
یا مثلا حضرت عیسى علیه السلام بدون پدر متولد شد و در حالى که هنوز در گهواره بود با زبان فصیحى سخن گفت و از آینده خبر داد و این مساله معجزه ایشان در زمان نوزادی بود.
به این امور یعنی به معجزاتی که قبل و هنگام تولد هر پیغمبری اتفاق میافتد (اِرهاص) می گویند.
توضیح بیشتر اینکه (ارهاص) در لغت به معناى آماده ساختن و محکم کردن است، و در اصطلاح، وقوع کارهاى خارق العادهاى است که قبل از تولد، هنگام تولد و پیش از ادعاى نبوت از سوى پیامبر، انجام مىگیرد.
چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بزرگترین پیامبر خداوند است که بر بشریت نازل شده و شریعت آن حضرت، کاملترین شریعت الهی است، و از طرفی دیگر این شریعت کامل خداوندی تا قیامت زنده و پویا خواهد ماند و آخرین و کاملترین عقاید، اخلاق و احکام را به همراه دارد لذا معجزات و ارهاصات زمان تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر و عجیب تر از ارهاصات دیگر انبیا بوده تا اینکه مردم را با این معجزات و امور خارق العاده آماده پذیرش امانت مهم الهی کنند.
با این توضیح روشن شد که هدف مهم (اِرهاص) آماده کردن مردم برای پذیرش نبوت پیامبری است که قرار است متولد شود.
مهمترین ارهاصاتی که قبل از تولد و همچنین هنگام تولد پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله اتفاق افتاد – مطابق چند روایت نقل شده از حضرت امیر المومنین علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام چنین است:
۱- واقعه اصحاب فیل و دفاع پرندگان از کعبه
اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته که آن را طبق روایات معروف که از (سیره ابن هشام)، (بلوغ الارب)، (بحار الانوار) و (مجمع البیان) مىآوریم:
(ابرهه) تصمیم گرفت خانه (کعبه) را به کلى ویران سازد، لذا با لشگر عظیمى که بعضى از سوارانش از (فیل) استفاده مىکردند عازم (مکّه) شد. هنگامى که نزدیک (مکّه) رسید کسانى را فرستاد تا شتران و اموال اهل (مکّه) را به غارت آورند، و در این میان، دویست شتر از (عبدالمطلب) غارت شد.
(ابرهه) کسى را به (مکّه) فرستاد و به او گفت: بزرگ (مکّه) را پیدا کند، و به او بگوید: (ابرهه) پادشاه (یمن) مىگوید: من براى جنگ نیامدهام، تنها براى این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم، اگر شما دست به جنگ نبرید، نیازى به ریختن خونتان ندارم!
فرستاده (ابرهه) وارد (مکّه) شد و از رئیس و شریف (مکّه) جستجو کرد، همه، (عبدالمطلب) را به او نشان دادند، ماجرا را نزد (عبدالمطلب) بازگو کرد، (عبدالمطلب) نیز گفت: ما توانائى جنگ با شما را نداریم، و اما خانه کعبه را، خداوند خودش حفظ مىکند.
فرستاده (ابرهه) به (عبدالمطلب) گفت: باید با من نزد او بیائى، هنگامى که (عبدالمطلب) نزد (ابرهه) رسید، او سخت تحت تأثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده (عبدالمطلب) قرار گرفت، تا آنجا که (ابرهه) براى احترام او از جا برخاست، روى زمین نشست، و (عبدالمطلب) را در کنار دست خود جاى داد؛ زیرا نمىخواست او را روى تخت در کنار خود بنشاند، سپس به مترجمش گفت: از او بپرس حاجت تو چیست؟!
به مترجم گفت: حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت بردهاند، دستور دهید اموالم را بازگردانند.
(ابرهه) سخت از این تقاضا تعجب کرد و به مترجمش گفت: به او بگو: هنگامى که تو را دیدم عظمتى از تو در دلم جاى گرفت، اما این سخن را که گفتى در نظرم کوچک شدى، تو درباره دویست شترت سخن مىگوئى، اما درباره (کعبه) که دین تو و اجداد تو است و من براى ویرانیش آمدهام، مطلقاً سخنى نمىگوئى؟!
(عبدالمطلب) گفت: (من صاحب شترانم، و این خانه صاحبى دارد که از آن دفاع مىکند) (این سخن، (ابرهه) را تکان داد و در فکر فرو رفت). (عبدالمطلب) به (مکّه) آمد، و به مردم اطلاع داد: به کوههاى اطراف پناهنده شوند، و خودش با جمعى کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یارى طلبد.
سپس (عبدالمطلب) به یکى از درههاى اطراف (مکّه) آمد و در آنجا با جمعى از (قریش) پناه گرفت، و به یکى از فرزندانش دستور داد: بالاى کوه (ابو قبیس) برود، ببیند چه خبر مىشود.
فرزندش به سرعت نزد پدر آمده، گفت: پدر! ابرى سیاه از ناحیه دریا (دریاى احمر) به چشم مىخورد که به سوى سرزمین ما مىآید، (عبدالمطلب) خرسند شد، صدا زد: (اى جمعیت قریش! به منزلهاى خود بازگردید که نصرت الهى به سراغ شما آمد)
از سوى دیگر، (ابرهه) سوار بر (فیل) با لشگر انبوهش براى درهم کوبیدن کعبه از کوههاى اطراف سرازیر (مکّه) شد، ولى هر چه بر (فیل) خود فشار مىآورد پیش نمىرفت، اما هنگامى که سر او را به سوى (یمن) باز مىگرداند، به سرعت حرکت مىکرد، (ابرهه) از این ماجرا سخت متعجب شد و در حیرت فرو رفت.
در این هنگام، پرندگانى از سوى دریا فرا رسیدند، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت، یکى به منقار و دو تا در پنجهها، تقریباً به اندازه نخود، این سنگریزهها را بر سر لشگریان (ابرهه) فرو ریختند، به هر کدام از آنها اصابت مىکرد هلاک مىشد، سنگریزهها به هر جاى بدن آنها مىخورد، سوراخ مىکرد و از طرف مقابل خارج مىشد.
وحشت عجیبى بر تمام لشگر (ابرهه) سایه افکند، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند، و راه (یمن) را سؤال مىکردند که بازگردند، ولى پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین مىریختند.
خود (ابرهه) نیز مورد اصابت سنگى واقع شد و مجروح گشت، و او را به (صنعاء) (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا از دنیا رفت.
در همین سال بود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تولد یافت، و جهان به نور وجودش روشن شد.
لازم به ذکر است که اهمیت این حادثه بزرگ به قدرى بود که آن سال را (عام الفیل) (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد.
۲- از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ابلیس تا هفت آسمان بالا مىرفت و (مسائل غیبی را) گوش مىداد و اخبار آسمانها را مىشنید، وقتی حضرت عیسى علیه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع کردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مىرفت و چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله متولد شد او را از همه آسمانها منع کردند و شیاطین را با تیرهاى شهاب از درهای آسمانها راندند.
(این جریان برای شیاطین و جنیان عجیب بود و دنبال علت آن میگشتند تا اینکه فهمیدند پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله متولد شده است.)
۳- صبح روزی که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله متولّد شد، همه بتهای عالم به رو بر زمین افتادند.
۴- در آن روز ایوان کسرى یعنى پادشاه عجم لرزید و چهارده کنگره آن افتاد.
۵- در آن روز دریاچه ساوه ـ که سالها آن را مى پرستیدند ـ فرو رفت و خشک شد.
۶- وادى سماوه ـ که سالها کسى آب در آن ندیده بود ـ آب در آن جارى شد.
۷- آتشکده فارس ـ که هزار سال خاموش نشده بود ـ در آن شب خاموش شد.
۸- طاق کسرى از میانش شکست و دو قطعه شد.
۹- نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا اینکه به مشرق رسید.
۱۰- در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود.
۱۱- در آن روز، همه پـادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى توانستند سخن بگویند.
۱۲- در آن روز، علم کاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد.
۱۳- حضرت آمنه علیها السلام مادر گرامی حضرت رسول صلی الله علیه و آله گفت: والله که چـون پسرم متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوى آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس از او نورى ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور، قصرهاى شام را دیدم و در میان آن روشنى، صدائى شنیدم که مى گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردی، پس او را (محمّد) نام کن.
۱۴- در روایت وارد شده که شیطان در میان فرزندان خود فریاد زد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز ترا اینچنین پریشان کرده است؟ گفت: واى بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمین را متغیّر مىیابم، حادثه عظیمى در زمین واقع شده است که از وقتی که عیسى علیه السلام به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، بروید و بگردید و تفحّص کنید که چه امر غریب حادث شده است؛
پـس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزى نیافتیم. شیطان گفت که تحقیق این امر، کار من است. پس در دنیا جولان کرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمین وحی که بدون احرام نمی شود وارد آنجا شد) رسید، دید که ملائکه اطراف حرم را گرفتهاند، چـون خواست که داخل شود ملائکه بانگ بر او زدند پس برگشت و مانند گنجشکى کوچک شده و از جانب کوه حِرى داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد اى ملعون! گـفت: اى جبرئیل، سؤالی دارم، بگو امشب چـه اتفاقی افتاده؟ جبرئیل گفت: محمّد صلی الله علیه و آله ، بهترین پیغمبران، امشب، متولّد شده است. پـرسید که آیا مرا در او بهره اى هست؟ گفت: نه، پرسید که آیا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلى، ابلیس گفت: راضى شدم.
۱۵- از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که همه دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخ و درختى خندید و هر آنچه در آسمانها و زمین بود خدا را تسبیح گفت.
منابع:
فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ماده ارهاص
کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، ص ۵۹۳
تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۲۷، تفسیر سوره فیل
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
تفسیر کوثر، یعقوب جعفری، ج ۳، ص

چندان متداول نیست که فیلم های هالیودی جست و
جو یا تحقیق و تفحص از مقامات سنا را موجب شوند اما صحنه هایی از فیلم 30 دقیقه
بامداد به عنوان یکی از نامزدهای جایزه اسکار، به شدت به استفاده از شکنجه جهت کسب
اطلاعات ارزشمندی که منجر به کشته شدن اسامه بن لادن شد، اشاره دارد و همین امر بحث
هایی در مورد شیوه بازجویی در دوره جورج دابلیو بوش را به راه انداخته است. برخی
نزدیکان به جریان اهدای جایزه اسکار می گویند مباحث جنجالی که در مورد شکنجه باعث
شده شانس عمومی این فیلم برای بردن جایزه اسکار را تحلیل برده است.
ضمن
اینکه فیلم آرگو با داستان مقابله آمریکا با اسلام گرایان بحث هایی را در ایران که
بخش عمده فیلم به آن اختصاص دارد، به راه انداخته است. هفته گذشته بود که فیلم بن
افلک در کنفرانس هالیوودیسم تهران به عنوان فیلمی ضدایرانی و همچنین تلاشی برای
نشان دادن حمایت آمریکا از جنگ علیه ایران تفسیر شد.
سخت است نقد این فیلم
از سوی ایران جدی گرفته شود، اما سوال بزرگی که در این میان مطرح شده قابل توجه
است. آیا هالیوود دارای موضع سیاست خارجی مشخصی است؟ آیا نگاهی به مضمون بین المللی
فیلم هایی که طی سال ها مورد توجه این آکادمی قرار گرفته می تواند درک روشنی از یک
ایدئولوژی ارائه دهد؟
برای بسیاری پاسخ این سوال مشخص است. از روزهای نخست
فعالیت «کمیته فعالیت های ضد آمریکایی»، هالیوود هدف منتقدان محافظه کاری قرار
گرفته که دستور کار آن را ضد آمریکایی و به شدت چپ گرا بودن می دانند. اگر واقعاً
چنین دستور کاری وجود داشته باشد، سخت است که آن را در فیلمی مانند «انتقام جویان»
محصول سال 2012 که در آن ابرقهرمانان آمریکایی جهان را از دست بیگانگان نجات می
دهند و به عنوان یکی از موفق ترین فیلم های هالیوود خوانده شد، پیدا
کرد.
اما منصفانه است اگر بگوییم فیلم هایی که نامزد اسکار می شوند از یک
طرف طیف سیاسی می آیند. از فیلم های ویتنامی مانند «اینک آخرالزمان» و «غلاف تمام
فلزی» تا روند رو به رشد فیلم های مربوط به جنگ عراق مانند «منطقه سبز» و «مهلکه»
که جایزه بهترین فیلم اسکار سال 2009 را به خود اختصاص داد، مشهورترین فیلم ها با
نگاهی منتقدانه به جنگ های آمریکا ساخته شده اند و اغلب انگیزه مقامات ارشد
آمریکایی را به چالش کشیده و به ارزیابی اثرات روانی این جنگ ها بر مردمی که مقابل
آنها قرار داشته اند، پرداخته شده است. از شخصیت سرهنگ در فیلم «چند آدم خوب» جک
نیکلسون تا بی کفایتی مقامات رسمی در فیلم «سه پادشاه»، ارتش و نظامیان در فیلمی که
در مورد یک جنگ واقعی و نه حمله بیگانگان ساخته می شود، چندان مثبت به نمایش درنمی
آیند.
هالیوود در فیلم های خود، چه تبانی با کمونیست ها باشد (کاندیدای
منچوری) چه ضرب و شتم با مردم خودشان (نگاه متغیر) یا ترتیب دادن یک جنگ برای سرپوش
گذاشتن برای ناشایستگی یک رئیس جمهور (سگ را بجنبان)، دیدی مبهم از سیاست گذاران و
دیپلمات های آمریکایی ارائه می دهد.
این شک و تردیدها در توصیفاتی که از
تروریسم در فیلم های پس از 11 سپتامبر ساخته شده نیز دیده می شود. برای مثال فیلم
«مونیخ» از استیون اسپیلبرگ را نمی توان با صراحت کامل متهم به همدردی با جهادگران
دانست اما این فیلم روندی دمدمی در مورد اصول اخلاقی مقابله با تروریسم را ارائه می
دهد که منجر به انتقاداتی از سوی لئون ویستلیر، سردبیر ادبی مجله آمریکایی نیو
ریپابلیک می شود مبنی بر این که میان جاسوسان اسرائیلی و تروریست های فلسطینی که
آنها قصد شکارشان را داشتند؛ تعادل برقرار می شود.
بحث در مورد درستی داستان
30 دقیقه بامداد و مسئله شکنجه، این فیلم را متوجه انتقادات مشابهی می کند: فیلمی
که بی شک جنبه شریرانه و زیانبار تروریسم را به تصویر می کشد و همچنین این سوال را
مطرح می کند که یک جامعه در قربانی کردن اصول اخلاقی خود برای جلوگیری از تروریسم،
چه چیزهایی را از دست می دهد.
اما تنها به این دلیل که هالیوود گرایشی دمدمی
نسبت به قدرت آمریکا در جهان دارد، بدان معنا نیست که خارجیان از تعریفی دلسوزانه
برخوردار می شوند. پیام اصلی فیلم های هالیوود که به سوی سیاست خارجی آمریکا گرایش
دارد، این است که جهان مکانی ترسناک است که به خوبی از آن اجتناب شده
است.
آرگو جدیدترین فیلمی است که نوعی انزواطلبی لیبرال را در خود دارد و
زمانیکه لنز دوربین خود را به آن سوی مرزها می کشاند، سعی دارد هالیوود را رهبری
کند. آرگو در مقایسه با فیلم 30 دقیقه بامداد، فیلمی به مراتب امن تر است؛ فیلمی که
به شکلی مبهم سیاسی است بدون آنکه حاوی مسائلی باشد که آمریکایی ها آن را توهین
آمیز تلقی کنند. و برخلاف چین، ایران آنقدر در هالیوود نفوذ ندارد که بتواند یک
فیلم سینمایی را پیش از اکران بار دیگر ادیت کند.
سوال دیگری که مطرح می شود
این است که آیا وابستگی روز افزون هالیوود به تماشاگران بین المللی می تواند بر نوع
داستان هایی که در آن به فیلم تبدیل می شوند، تاثیر بگذارد. شاید در آینده ای نزدیک
این آکادمی آمادگی بیابد که فیلمی در اینباره ارائه دهد که آمریکا جایی در جهان است
که سیارات دیگر نیز نقش دارند.
اخيرا کيليپي در فضاي مجازي منتشر شده
که نشان مي دهد يکي از فرماندهان تکفيري در حال توهين به پيامبر اکرم اسلام (صلي
الله عليه و آله و سلم) است.در اين کيليپ "زهران علوش" رهبر تروریست های "الجبهه الاسلامیه" ديده مي شود. او در اظهارات خود همچنين عليه مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نيز مطالبي بيان کرده است. گفتني است، "زهران علوش" که از مدافعان سرسخت انديشه هاي شبکه تروريستي القاعده به شمار مي رود، و ادعا دارند که زير شعار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) عليه "ظلم" مبارزه مي کنند، در اين کيليپ رسما گفته: پیامبر ما "ابو سفیان" است نه [حضرت] محمد [صلی الله علیه و آله و سلم]. وي در ادامه اين اظهارات، گفت: [حضرت] محمد [صلی الله علیه و آله و سلم] فقط یک مدعی است. شايان ذکر است، به نظر مي رسد با انتشار گسترده این کيليپ، بر همگان ثابت خواهد شد که اعتقادات این گروهک هاي تکفيري تا چه اندازه انحراف دارد و شباهت بسيار زيادي به شبکه تروريستي القاعده دارند. |
حدود دو هفته پیش خبری در
رسانه های داخلی جمهوری اسلامی ایران منتشر شد مبنی درگیر شدن "محمود کریمی" مداح
سرشناس اهل بیت علیهم السلام با چند نفر در اتوبان شهید بابایی، در شمال
تهران.
"جرج جرداق" مسیحی مورخ و شخصیتی سرشناس است که چهار دهه از عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق در مورد- به تعبیر خودش- یکی از برجسته ترین شخصیت های جهانی یعنی امام الموحدین حضرت علی علیه السلام کرده است. حاصل تحقیقات وی چندین جلد کتاب ارزشمند در مورد شخصیت امام علی (علیه السلام) است.
چهارشنبه شب گذشته در یکی از مانتو فروشی های معروف خیابان هفت تیر تهران که شعب
دیگری نیز در سطح شهر دارد، به سه بانوی چادری و یک بانوی محجبه فحاشی و هتک حرمت
می شود.
فروشنده طبقه فوقانی این فروشگاه از خلوتی فضا سوءاستفاده کرده، از همان
ابتدا شروع به بکاربردن الفاظ ناشایست می نماید که با بی محلی بانوان محجبه مجبور
به سکوت می شود. در زمان پرو (سایز کردن) مانتو وقتی بانوان چادری درحال بررسی
مانتوی پرو شده بانوی محجبه هستند و راجع به مدل مانتو نظر می دهند؛ فروشنده بی هیچ
اطلاع قبلی خود را به درب اتاق پرو نزدیک کرده و دست وی را از ناحیه زیر بغل به
منظور نمایش میزان گشادی مانتو لمس می کند و شروع به اظهار نظر می نماید که “لابد
الان لباسش نازکه یه لباس زخیم بپوشه…”
فروشنده با اعتراض بانوی محجبه
مبنی بر عدم لمس بدن وی برای سایز کردن لباس و همچنین اعتراض بانوی چادری مبنی بر
عدم دخالت در روند خرید مواجه می شود اما بجای عذرخواهی و پذیرش نهی از منکر، شروع
به آسمان ریسمان بافتن برای توجیه نوع شغلش و بدو بیراهه گفتن به بانوی چادری می
کند.
بانوی چادری با مراجعه به طبقه تحتاتی از مدیر فروشگاه در رابطه با
برخورد ناشایست فروشنده توضیح می خواهد اما مدیر فروشگاه با معذرت خواهی سوری وعدم
برخورد با فروشنده اش باب فحاشی و لفاظی را باز کرده و فروشنده جوان در حضور مدیر
فروشگاه اقدام به توهین های بیشتر و فحاشی می نماید و بانوی چادری را ” زنیکه بی
حیا” خطاب می کند.
هرچند با دخالت پلیس و همچنین وساطت یکی از مدیران فروشگاه،
فروشنده جوان بطور ضمنی از بانوان عذرخواهی می نماید اما به عقیده شاهدان عینی
ماجرا، غفلت دایره منکرات در زمینه مشاغل مربوط به حوزه زنان و الزام فروشندگان به
استفاده از فروشنده زن و همچنین عدم پاسخگویی مناسب مسئولین باعث می شود هر از چند
گاهی چنین اتفاقاتی بیفتد که دل هر مستمع با غیرتی را به درد می
آورد.
روزی هزار تا ازین دختر خوشگلا به اینجا رفت و آمد دارند و من به
همشان دست میزنم
خانم م .د از شهود عینی ماجرا می گوید: وقتی دوستم به همراه
فروشنده برای اعتراض به مدیر فروشگاه به طبقه پایین رفت و فروشنده در حضور مدیر
فروشگاه اقدام به فحاشی به وی کرد و وی را ” زنیکه بی حیا” خطاب کرد، مدیر می
توانست با یک تشر فروشنده را به سکوت فراخواند اما سکوت کرد تا فروشنده هرچه
میخواهد بگوید. وقتی فروشنده بالا آمد، هنوز ما در پرو بودیم تا لباس خود را عوض
کنیم. فروشنده بعد از فحاشی به دوستم به طبقه بالا برگشت و هرچه دلش خواست به ما
گفت. وی می افزاید:گفت یک لچک به سر انداختید فکر کردید که هستید و همه چیز تمامید؟
خیلی خوشگلید؟ روزی هزار تا ازین دختر خوشگلا به اینجا رفت و آمد دارند و من به
همشان دست میزنم تازه خوششان هم می آید! من و دوستم دیدیم شان ما اجازه نمی دهد با
این جوان که هم سن و سال خودمان است دهن به دهن بیفتیم پس سکوت کردیم.
عدم امر
به معروف عامل رواج بی عفتی است.
خانم ع که مورد هتک حرمت قرار گرفته می
گوید: گرچه من چادری نیستم ولی محجبه ام و حجابم را به نشان اعتقاد اسلامی ایرانیم
انتخاب کردم و اجازه نمیدهم کسی به من و حجابم توهین کند. هرچند این آقا نیازی به
اجازه نداشت و هرچه دلش خواست به دوستانم گفت و من با سکوتم مثل بقیه خانم هایی که
در مقابل این مواضع سکوت میکنم باعث پررو تر شدن این دست فروشنده ها شدیم تا جاییکه
دست زدن به نوامیس مردم را نه تنها بد و غیر اخلاقی ندانند، بلکه به آن افتخار هم
کنند و بخاطر همین عمل مارا نیز تحقیر کند، سکوت عامل ترویج بی عفتی است. در جامعه
ای که امر به معروف بمیرد، بی عفتی جایش را می گیرد… فروشنده بجای آنکه ما را ناموس
خود بداند، دشمن خود می دانست و به عمد کاری کرد که عصبانیت من و دوستانم را دربر
داشت.”
بیرق حضرت زهرا را سر کرده ام تا چشم امثال تو کور شود
خانم
ف.م می گوید: وقتی صاحب فروشگاه در مقابل هتاکی و فحاشی فروشنده اش سکوت کرد،
فروشنده ترغیب شد که آزادانه توهین کند و حتی در بیرون از فروشگاه نیز اقدام به
فحاشی علیه چادری ها کرد و من را مورد بدترین خطابه ها قرار داد؛ من هم به او گفتم
” این بیرق حضرت زهرارو سرم کردم تا امثال تو چشمشون کور شه”…
هرچادر پرچمی
برای جمهوری اسلامی است
وی که ازآن ماجرا به شدت ناراحت است ومشخص است یک دل سیر
اشک ریخته، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان می گوید: شهید آوینی فرمودند “در جمهوری
اسلامی همه آزادند جز بچه حزب اللهی ها” و من واقعا امشب این جمله را درک کردم.
کجای دنیا وقتی از مقدساتت دفاع میکنی، نهی از منکر میکنی و میخواهی بر باورت
استوار باشی بجای معذرت خواهی به تو فحاشی می کنند جز کشورهایی که ظاهر دموکراتیک
دارند ولی در باطن…؟ مگر ما به بی ریش بودن آن آقا یا لباس ایشان توهین کردیم که
ایشان اقدام به فحاشی علیه چادری ها کرد و بدترین الفاظ را در حق این عزیزان بکار
برد؟ غیر از این است که هر چادر پرچمی برای جمهوری اسلامی است و تحقیر چادر و چادری
عملا تحقیر پارادایم های این نظام است ؟! آیا نباید دفاع از پرچم نظام یکی از وظایف
مسئولین نظام باشد؟ پس چرا سکوت کرده اند تا هرکس هرچه دلش می خواهد به پرچمشان
توهین کند؟! یک مرد در آن جمعیت نبود که تودهنی به این پسر بزند و او را مجاب کند
که کارش ناشایست است. مردان ما به تماشا ایستاده بودند و زنان هم سرشان را به نشانه
تاسف تکان می دادند وعبور می کردند. باز خوب است که فحاشی این آقا بعدها بولوتوث
نشود!
حرمت از دست رفته ام را چه کسی به من بر می گرداند؟
ف.م می
افزاید: اگرچه این فروشنده در نهایت مجبور به عذرخواهی لفظی شد اما آیا عذرخواهی
ظاهری وی که قطعا کوچکترین باوری پشت آن نبود، برای من می شود حرمت از دست رفته ام؟
می شود پاسخ صدایی که بلند کردم و فریادی که تاکنون نزده بودم؟ ایشان آنچنان مرا به
خشم آورد که من مجبور شدم برای دفاع از خودم داد بزنم؛ کاری که تابحال نکرده بودم!
اصلا چرا نباید اداره منکرات، فروشگاه را ملزم کند که فروشنده لباس زنانه حتما زن
باشد یا اصلا دخالتی در خرید نکند؟! می گوید شغلش این است؟ خیلی خب، لااقل ببینید
چه کسی نیاز به مشورت دارد به او کمک کند نه اینکه همان برخوردی را که به قول خودش
با دختر خوشگل ها می کند با بقیه نیز تکرار کند! چرا نیروی انتظامی ارشاد را از
همین مغازه ها شروع نمی کند؟ چرا به این مغازه ها سرک نمی کشد و نمی بیند که در
خلوتی این مغازه ها چه آسیب هایی منتظر جوانان محجبه ما است؟ وزارت فرهنگ کجاست که
ببیند جوانانی را که همه جوره پای اعتقاداتشان مانده اند و بدترین هجمه ها را به
جان می خرند تا یادآور سیلی مادرمان زهرا(س) باشند و به انتظار “ایستادن” را بیش از
پیش به منصه ظهور بگذارند؟
این رفتار بازهم تکرار می شود
خانم م
.ک از دیگر شهود عینی ماجرا می گوید: انقدر سکوت کردیم و امر به معروف نکردیم که
حالا توهین به محجبه ها نه تنها عادی شده، از سوی بی غیرتان نیز مورد استقبال هم
قرار می گیرد، خودمان شده ایم مایه خرسندی دشمنانمان، این پسر اگر پول نگرفته باشد
که عقده گشایی کند، بی شک نوکر بی جیره مواجب دشمن شده است. چندی پیش نیز در تاکسی
تنها به این دلیل که به یک بانو تذکر دادم که وزنش را موقع نشستن روی من نیندازد،
بدترین الفاظ ممکن را در حق چادری ها بکار برد و این یعنی …؟
تذکر دوستم چه
ربطی به چادر ما داشت؟
وی معتقد است: این فروشنده امروز با من و دوستانم این کار
را کرد، فردا با دیگر بانوان محجبه و قص علی هذا… و این می شود که سرانجام جامعه ما
با سمتی کشیده می شود که تلقی افراد از ارزش ها تغییر می کند. من هنوز نمیدانم آن
تذکر دوستم که ایشان در خرید ما دخالت نکنند چه ربطی به چادر ما داشت؟! انگار دوستم
به او گفته باشد چرا لباست زشت است یا در شان تو نیست؟!
تنها به احترام
بچه های جبهه از شکایتمان صرفنظر کردیم
وی همچنین می افزاید: پاشنه آشیل بچه حزب
اللهی ها بچه های جبهه و جنگ اند. مدیر فروشگاه بجای آنکه تو دهنی محکمی به فروشنده
اش بزند یا اورا به سکوت دعوت کند، دائم از اینکه در جنگ حضور داشته و حتی آزاده هم
بوده صحبت می کرد تا دل ما را به رحم بیاورد و از شکایت صرفنظر کنیم و همین هم شد؛
تنها به احترام ایشان از شکایتمان گذشتیم.
م.ک می گوید: دوستم به مدیر گفت”شما
جبهه رفته اید، اسارت را تحمل کرده اید که امروز هتک حرمت نوامیس مردم را نبینید،
که حرمت چادر من و امثال من حفظ شود، پس شما را چه شده که سکوت کرده اید و میگذارید
فروشنده اتان به ما توهین کند؟” اما مدیر که ظاهرا کارکشته حل و فصل اینگونه
مناقشات بود و هتک حرمت نوامیس دیگر برایش عادی شده بود، بر آزاده بودنش! اصرار و
مارا مجاب کرد که از شکایت صرفنظر کنیم. درواقع نقطه ضعف ما را نشانه گرفت وگرنه
گذشت ما از فروشنده بی فرهنگ این فروشگاه “ترحم بر پلنگ تیز دندان” بود .
امید
است با پیگیری مسئولان مربوطه کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. اتفاقاتی که هر از
چندگاهی دل هر انسان آزاده ای را به درد آورده و با مشاهده اشک های دختران نجیب
سرزمینمان روح هر باغیرتی را خدشه دار می کند. امید است دایره اصناف و منکرات این
حوزه با برخورد مناسب با این مانتو فروشی مانع از تکرار چنین اتفاقاتی شوند.
فرهنگ نیوز: شاید بسیاری این روزها خبرهای کشتار شیعیان در پاکستان، حمله به شیعیان در کربلا، محاصره دهها خانوده شیعه اندونزی در جاوه شرقی، حمله به حسینیهها و مراکز شیعی در سوریه، محدودیتها علیه شیعیان در مصر و عربستان و ... را شنیده باشند، اما در چرایی چنین اتفاقاتی کسی فکر نکرده است.
هر چند میتوان دهها عامل را در این برشمرد اما یکی از این عوامل مراسمهایی است که در روز 9 ربیعالاول برگزار میشود.
برخی مجالس وهنآمیز که به اسم تشیع در خانهها و حتی دانشگاهها و حوزههای علمیه برگزار میشود که برگزار کننده همین مجالس ساده و به ظاهر مخفیانه!! خسارت بزرگی به مکتب راستین اهل بیت(ع) وارد کرده و مسئولیت خون هزاران شیعه مظلوم زاهدانی، پاکستانی، عراقی، لبنانی و ... را به گردن میگیریم.
تجربه نشان داده که هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات دیگران موجب هدایت گمراهان نمیشود بلکه برعکس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار می کند از این رو اهل بیت(ع) به شیعیان یادآور می شدند که خداوند از دشنام گفتن حتی نسبت به بتهای مشرکان نهی فرموده است.
خداوند می فرماید « به معبود کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[أنعام/108] بنابراین پرهیز از دشنام یک اصل قرآنی و اسلامی است.
* کتاب «نهم ربیع، خسارتها و جهالتها» مهمترین کتاب در این زمینه
در همین راستا و برای پاسخ به شبهات حول مجالس انحرافی معروف به «عید الزهرا» و «عمر کشون» خواندن کتاب «نهم ربیع، خسارتها و جهالتها» بسیار توصیه میشود.
این کتاب که نوشته «مهدی مسائلی» است با عنوان زیرین «آسیبشناسی انسجام شناسی» توسط انتشارات وثوق منتشر شد و در آن علاوه بر بحث تاریخی درباره تاریخی قتل خلیفه دوم و ابولولو، بررسی روایتشناسی «روایت نهم ربیعالاول» نظر مراجع تقلید اعم از مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی، مکارم شیرازی، موسوی اردبیلی، محمدصادق روحانی، مصباح یزدی، وحید خراسانی، مظاهری و همچنین مرحوم آیتالله بهجت(ره)، آیتالله ملکی تبریزی(ره) و آیتالله فاضل لنکرانی(ره) ارائه شده است.
* 9 ربیع الاول تاریخ قتل خلیفه دوم نیست
در این کتاب عنوان شده که اساسا قتل خلیفه دوم روز 9 ربیع الاول نبوده است بلکه بر اساس اعلام اکثر علمای شیعه و مورخان سنی و شیعه تاریخ قتل خلیفه دوم 26 یا 27 دیالحجه سال 23 هجری بوده است و روز 9 ربیع الاول روز کشته شدن عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است که در آن سالها جشنهایی به این زمینه گرفته میشده که بعدها به دلیل هم اسم بودن عمر بن سعد با خلیفه دوم به این نام یعنی «عمر کشون» مشهور شده است.
* استفتاء مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی و مکارم شیرازی درباره «عیدالزهرا»
در بخشی از این کتاب استفتائاتی در این زمینه گرفته شده و آمده است: در قرن های اخیر چنین مرسوم بوده است که عامه شیعیان در روز نهم ربیع - با توجه به نسبتی که به این روز میدهند - توجهی خاص به این روز داشته و مجالسی را در آن تشکیل میدادهاند.
از صحت و سقم این انتساب که بگذریم آن چه موجب نگرانی است انجام اعمال و گفتار خلاف شرعی است که در بعضی از این مجالس صورت میگیرد و از ساحت فرد مسلمان و شیعه اهلبیت(ع) به دور است و آن چه بر این نگرانی میافزاید وجهه شرعی دادن بعضی افراد به این اعمال خلاف شرع است که با بهانه «رفع القلم» و... انجام میگیرد.
متأسفانه در سا لهای اخیر و با امکانات جدیدی هم که به وجود آمده، امکان ضبط تصاویر یا صوت این مجالس برای شرکت
کنندگان در آن به سهولت وجود دارد که در بعضی موارد این فیلم ها و صوتها به کشورهای مجاورمان که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی میکنند زندگی می کنند نفوذ یافته و باعث ایجاد فتنه و ریختن خون پاک شیعیان آن منطقه گردیده است. با توجه به نکاتی که گفته شد خواهشمند است نظر
شریف معظم له را نسبت به این سؤالات بیان فرمائید.
1. حکم برپایی این گونه مجالس با صورتی که گفته شد چیست؟
2. شرکت در این مجالس چه حکمی دارد؟
3. نظر حضرت عالی درباره «رفع القلم» که مجوز انجام بعضی گناهان و مناهی در این ایام میشود چیست؟
4. توصیهای به این افراد را بیان کنید.
آیتالله خامنهای در پاسخ به این استفتا مینویسند: هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.
آیتالله نوری همدانی نیز مینویسد: چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جداً اجتناب نمایند.
آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ خود به این استفتا مرقوم کرده است: اولاً: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم. و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست
هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. و ثالثاً: تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد نه این راههای خلاف.
* آیتالله بهجت(ره): عیدالزهراء روز بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک لعن است
بنابر این گزارش در کتاب «در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت» ، نوشته محمدحسین رخشاد آیتالله بهجت(ره) نیز درباره برگزاری مجالس به مناسبت حضرت زهرا (س)(عیدالزهراء ) توصیه میفرمودند که به بیان فضایل اهل بیت(ع) بهویژه حضرت زهرا(س) و بیان حدیث ثقلین پرداخته شود.
به فرموده ایشان شیوه مرحوم آیت الله بروجردی(ره) نیز همین بوده است یعنی بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار.
آیت الله بهجت(ره) درباره برخی از رفتارها به نام عیدالزهرا نیز میگوید: چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.
آیت الله بهجت(ره) بر ضرورت دقت شیعیان در گفتار و رفتار تاکید بسیاری داشتند که مبادا موجب تحریک اهل سنت شود و بسیار بر تقیه عملی و قولی تاکید می کردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.
* آیتالله جاودان: شیعهها را سر میبریدند، ثوابش باشد برای آن سخنران و آنها که تشویقش کردند
صحبت در این زمینه میتواند بسیار باشد اما شاید سخنان آیتالله جاودان که در زیر قابل مشاهده است کمک بیشتری در این زمینه بکند.
رهبر معظم: هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.
با پایان ماه محرم و صفر، روزهای شادی اهل بیت فرا می رسد. ماه ربیع الاول، ماهی است که مناسبت هایی همچون میلاد رسول گرامی اسلام و امام جعفر صادق (ع) در آن واقع شده است. نهم ربیع الاول روزی است که از دید علما باید گرامی داشته شود و جشن برپا شود. اما دلیل آن و چگونگی برگزاری آن حائز اهمیت است که توجه به آن ضروری است. این روز ، روز آغاز ولایت حضرت بقیت الله الاعظم ارواحنا فداه می باشد. بی توجهی به این موضوع تبعاتی را به دنبال خواهد داشت که گاه قابل جبران نیست. عده ای از روی کوته فکری و عدم توجه به مسائل دینی آب به آسیاب دشمنان می ریزند در حالی که نباید اینگونه باشد.
روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهلبیت است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرامهای خیلی روشن و مسلّم را انجام میدهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمیکرد و به حرام آلوده نمیشد، به بیادبی آلوده نمیشد، به بیحیایی آلوده نمیشد.
یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو میکرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یکوقت فرمایشات رهبر را گوش میکند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان میخواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم میخواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.
ایشان، اوّلینبار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب میرویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمیداد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقهمند شدند، اهالی آن روستا به او علاقهمند شدند، اینجا میتوانست کار بکند، آنجا میتوانست کار بکند، از این طرف میبردنش، از آن طرف میبردنش.
یکدفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرفتر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحهای را پشت گردنش میگذارد و میگوید آقا کنار بایست. ایشان فکر میکند بچههای بسیج هستند و دارند با او شوخی میکنند. ولی دید خیلی جدّی است.
از ماشین پیادهاش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان میگوید هر کجا آنها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازهی یک مشت آب میدادند. وقتی که فهمیده بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".
خب در راه با نهایت شجاعت با آنها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده بود؛ آنها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف دزدیده بودند. در آنجا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصلههایی، سر میبریدند. ایشان تعریف میکرد که یک نوار سخنرانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش میکردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همهجا بردهاند. لعن و سبّ کرده بود. هروقت میخواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را میگذاشتند، خونشان به جوش میآمد و بعد، سر میبریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آنهایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آنهایی که تشویق کردند، آنهایی که دعوت کردند، ثوابش به آنها هم میرسد!
ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشتهبود. همه را در یک کنار مینشاندند، سر یک نفر را میبریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آنها به ایشان گفته بودند ما نمیدانیم تو چه طوری هستی! همه اینهایی که میبینی اینجا هستند، همه شما که میگویید شیعه هستید، همهشان مشرک هستند. وقتی پای مرگ میآید، میافتند به دست و پای ما و التماس میکنند و قسَم میدهند. هرکار بتوانند، میکنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان میدهند که مشرک هستند، حقد و کینهمان بیشتر میشود. آن نوار لعن و نفرین را هم که میگذارند.
در هر صورت، در این مدّت هم که آنجا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آنها زیاد بحث میکرد و آیه و حدیث برایشان میخواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیق طاهره، یکی از مریدان آنها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده بود. یعنی احساس کرده بود حرفهای ایشان، حق است. هماو، یک روزی ایشان را نجات میدهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستانهای کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل میکردند، همهشان نجات پیدا میکردند.
همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیدهایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب میبندد و میرود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک میکنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر میکنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.
ما در سابق جلساتی داشتیم، با دوستان صحبت میکردیم، میگفتیم تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت میخواهد، میکنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری میخواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی، من شک دارم. چون میبینم یک مرجع تقلید، دو مرجع تقلید، بلکه بیشتر این حرکت را حرام دانستهاند. شک میکنم در بند رضای خدا باشی. وقتی یک نفر، دو نفر از مراجع، چنین حرفی زدهاند و از حرمت سخن گفتهاند، آدم شک در رضای خدا میکند. شما دربند رضای خدا هستی یا نیستی؟
وی در این باره گفت: همانطور که قبلا هم اعلام کردم، درباره ماجرایی که برای حاج محمود کریمی رخ داده، در وقت خود توضیحات مفصلی خواهم داد. اکنون دادگاه مسیر خود را دنبال میکند، به نتایجی هم رسیده است و انشاءالله به زودی نتایج اعلام خواهد شد. حاج محمود در شب حادثه همراه خانواده بوده و از دماوند میآمدند که این اتفاق میافتد. سه خودرو به ایشان حمله کردند و تا مرز خطر مرگ هم وی را بردند.
این مداح اهلبیت به همه هیئتیها توصیه کرد که مراقب باشند تا حرف دشمنان را تکرار نکنند: آنهایی که پای روضههای حاج محمود حتی یک قطره اشک هم ریختهاند، نامردی است اگر امروز حرف دشمنان را تکرار کنند. دشمنان یک روز سراغ حاج منصور رفتند، یک روز حاج سعید، امروز حاج محمود را هدف گرفتهاند و ممکن است هدف بعدی هم ما باشیم. باید بدانیم که آنها میخواهند مردم را از در خانه امام حسین دور کنند، نه از محمود کریمی.
وی در باره حضور محمود کریمی در رسانه ملی گفت: شب یلدا ما در چادرهای سرد مسیر کربلا بودیم و برنامه ایشان را ندیدیم، اما بعدها شنیدیم که صحیتهای ایشان مانند تیری بوده در قلب دشمنان. انشاءالله دادگاه به زودی نتیجه را اعلام میکنید، ولی باید مراقب باشیم که با پیش داوری آتش جهنم را برای خودمان نخریم.
ایشان با اشاره به فعالیت گسترده رسانههای ضد انقلاب در این باره گفت: امام خمینی(ره) فرمودند که ببینید رسانههای دشمن چه میگویند تا بدانید راه درست چیست. امروز همه رسانههای ضد انقلاب بسیج شدهاند علیه این نوکر با اخلاص امام حسین. در ادامه همین توطئه از قول بنده در سایتها نوشتند که من هم سلاح دارم و ... به حضرت عباس من اگر حرفی زده باشم. البته تکذیبیه هم دادیم و در سایتها منتشر شد، شما ببینید چقدر پیچیده است این توطئه.
حاج محمد طاهری در پایان گفت: دشمنان کور خواندهاند. باید بدانند که این مردم روز به روز در دستگاه امام حسین پایدارتر میشوند. دقت کنید که دشمنان فقط سراغ مداحانی میروند که سینهسپر این نظام و رهبر و انقلاب هستند، سراغ کسانی که فقط مجلس میگیرند و کاری به انقلاب ندارند نمیروند. اینها نشان میدهد که دشمنان زخمخورده مداحان ولایی هستند.
واین هم سخن بنده(سید عسگری داداش نژاد)
بسم الله الرحمن الرحیم
دوستان خوب سلام . نمی دونم از کجا شروع کنم و بگم
این چند روز تقریبا تو همه خبرگزاریا خوندیم مداح معروف هفت تیر کشید و ...
خیلیا نظر دادن خیلیا فحش دادن و خیلیا هم تایید کردن و طرفداری. اما در این میان بعضیا ماشالله قضاوت کردن
دلیل نوشتن این مطلب این بود که حتی "دویچه وله" در این باره تیتر زد و بعضیا واقعا با زشت ترین و بدترین تیترها عنادشون و نشون دادن از دستگاه ابی عبدالله(ع) و شنیده ها اینه که تو شبکه های اجتماعی هم جریاناتی دارن به شدت و با استفاده از سکوت ما می کوبند دستگاه ابی عبدالله و مداحان عزیز رو .
خدا شاهده برا من فرقی نداره که مداح باشه ایشون یا نه اما از اینکه اخلاق داره تو تیترها و خیلی از نوشته ها پامال میشه خواستم این مطلب و بزارم و نه طرفداری از شخص یا جریانی خاص؟
چرا خبر اول توسط جریانات معلوم الحال درز پیدا کرد؟
چرا به نقل از مداح معروف و حتی برخی دیگر از مداحان دیگر نقل قول های کذب و خلاف واقع می شود؟
دیروز حاج محمد رضا برای چندمین بار تکذیب کرد مطلبی که از ایشون نقل قول شده.
یا سخنگوی قوه محترم قضاییه رسما در صدا و سیما اعلام می کند پرونده در مراحل اولیه است و درحال بررسی . و در خصوص شلیک فرمودند که وقتی مجوز دادیم بر اساس مجوز شخص هر وقت صلاح می بیند از اسلحه استفاده می کند و هرجا خطا یا تخلف کرد باید جوابگو باشد . و این حرف بسیار درستی است . الان هم اگر مداح معروف و یا هر شهروندی خطا کرده باید جوابگوی قانون باشد نه اینکه همه ما قاضی بشویم و بدون اطلاعات کافی از موضوع حکم بدهیم و ...
دوستان خوبی که ماشالله از قاضی القضات پیشی گرفتین یکم به خودمون بیایم اگه عیبی در ما هست از دیگران عیب جویی نکنیم که خدا خیلی بدش میاد
ما تو کشورتقریبا بعضی ازخونه ها اسلحه داریم برا شکار البته (اسلحه هم کاملا شکاری و کشنده هست) قطعا . دولت بر اساس درخواست قانونی مجوز میده و اینکه بعدا یکی شاید بد استفاده کنه نمیشه مجوز و به سخره گرفت
یه مطلبی هم هست و اون اینکه چرا باور نمی کنیم بعضی هامون واقعا بد رفتار می کنیم؟ خداییش تاحالا نشده برا سبقت یا ... یکی که البته اصلا هم متاسفانه اراذل نیست اما خداییش رفتارش از صد تا اراذل بدتر میشه بهت حمله کنه؟ نشده خداییش؟ نشده زنگ بزنی به جاهای مختلف و جواب ندن؟ نشده مردم هم فقط با ماشین هاشون یه بوقی بزنن و رد شن؟ نشده بخاطر همین آدم بکشن؟ چرا آقای کریمی میگه به من حمله شد همه تکذیب می کنیم و میگیم امکان نداره؟جناب رادان بزرگوار بر چه اساسی اگر این فرموده ایشون باشه که" نباید استفاده می کردند و باید جور دیگه از خودشون دفاع می کردن می فرمایند که اصلا شرایط برای استفاده از اسلحه و یا دفاع از خودش به این شیوه درست نبود و اینکه معیار شناخت اراذل و اوباش بر اساس بند هفت گانه . و ... ما وقتی حمله شد بهمون باید به جناب حمله کننده بگیم ببخشید چند دقیقه صبر بفرما ببینم با این هفت بند سازگاری داری یا نه اگه نداری بیا بزن من و چون اوباش نیستی ؟ نمی دونم این اسلحه زینتی بود یا برای خشگلی دادن یا دادن باهاش پز بده یا واقعا اگه احساس خطر کرد باید استفاده بشه ازش.؟ یا باید مواقع خطر استفاده بشه؟ چرا آقای رادان تا حالا برا خیلیا بده بود الان حرفاش و با آب طلا می نویسن؟ و خیلی چراهای دیگه؟.... امید که خود خدا هممون و هدایت کنه
زمین و زمان غصه دار تو شده آسمان بی قرار تو
الا ای سپیده
شده عاقبت حاجتت روا سفر کردی آخر ز سامرا
پیش قد خمیده
صدای ضعیفی در این سینه ی خسته مانده
بیا مهدی من که چیزی ز عمرم نمانده
بیا که ، نوایی نمانده
آه رسیده زمان جدایی
******
دیگه لحظه های سفر رسید به
بالین بابا پسر رسید
هوای بهاره
ز زهر جفا جون به لب شدی دم آخری تشنه لب شدی
دم احتضاره
عدویت چه کرده ، می لرزه چرا شاخه ی یاس
از این داغ عظمی ، توی آسمون روضه برپاس
ز جنت رسد ناله ی یاس
آه رسیده زمان جدایی
تب دار ترین تب زده ی بستر دردم
پر سوز ترین حنجره ی حنجر دردم
رنگ رخ من بر همگان فاش نموده
در باغ نبی جلوه ی نیلوفر دردم
فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا
تر شد لب خشکیده اش از ساغر دردم
بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند
من کشته ی تیغ شرر لشگر دردم
آتش فکند بر قد و بالای سپیدار
یک ذرّه ی ناچیز ز خاکستر دردم
خون گریه کند اختر و مهتاب برایم
افلاک شده مستمع منبر دردم
باز هم می شود حسینیه
وسعت قلب درد پرورتان
سامرایی شدیم و می گوییم
تسلیت، تسلیت امام زمان
تسلیت ای به درد ها مأنوس
تسلیت ای بَقیَّتُ الزَّهرا
بیت الاحزان سینه ات اینبار
پُر شده از مصیبت بابا
شور زیبای تو روضه ها مادر من(با پسوند mp4 برای موبایل)
شور تو روضه ها مادر من با پسوند 3gp برای موبایل
فایل تصویری واحــــد( عشق سر در قدم ماست... برای موبایل
فایل تصویری واحد ایها االناس بدانید گدای حسنم برای موبایل
فایل تصویری مداحی پخش شده از صدا و سیمای طبرستان با پسوند3gpبرای موبایل
فایل تصویری مداحی پخش شده از صدا و سیمای طبرستان با پسوندmp4برای موبایل

مراسم وداع با مدینه سال 91صدابرداری توسط نشر مشعر با پسوند mp4
مراسم وداع با مدینه سال 91صدابرداری توسط نشر مشعر با پسوند mp4

زمزمه دعا کمیل در مدینه منوره با نوای حاج سید عسگری با پسوند 3gp
زمزمه دعا کمیل در مدینه منوره با نوای حاج سید عسگری با پسوندmp4
وعده ی آمدن صبح ظفر می آید
به شب تار بگویید سحر می آید
طاق ظلم و ستم دوره فرو می ریزد
روز خاموشی و سردی شرر می آید
تیر منقار ابابیل به فرمان خدا
بر سر ابرهه ی ظلم و خطر می آید
چشمها مات که از کام منجم خبر
ماه تقسیم شده پیش نظر می آید
جای خورشید عوض کرده خدا!! آمنه با
دامنی جلوه گر از نور و گوهر می آید
***