تذکر صریح رهبری به دولت و مجلس جمهوری اسلامی

احمدی نژاد و لاریجانی

پس از حوادث عجیب و تلخ یکشنبه سیاه در مجلس شورای اسلامی، که با حواشی سیاسی زیادی روبرو بود و در افکار عمومی داخلی و رسانه های خارجی بازتاب بسیار داشت، همه منتظر رهنمودها و واکنش رهبر معظم انقلاب بودند. در نظام جمهوری اسلامی ، نقش بی بدیل و ارزشمند رهبری در موارد اختلاف و ناهماهنگی قوا بیشتر از همیشه آشکار می گردد. در واقع بر مبنای مدل سیاسی مردمسالاری دینی در شرایط ناهماهنگی میان مسوولان در سطوح عالی ، وظیفه ایجاد آرامش، توازن و تعادل در نظام سیاسی بر عهده رهبری است. به نظر می رسد پس از حوادث اخیر مجلس و رویارویی روسای دو قوه ، نظام سیاسی در مقابل این عوامل نامتعادل کننده، نیاز به ایجاد توازن در عالی ترین سطوح داشت که سخنرانی دیروز رهبر معظم انقلاب اعلام رسمی مواضع نظام در این باره است و می بایست از سوی نیروهای سیاسی کشور به عنوان فصل الخطاب مد نظر قرار گیرد. با توجه به اهمیت این موضوع مهم ترین فرازها و نکات اصلی تکیه رهبر معظم انقلاب می بایست از سوی نیروهای انقلاب مورد تحلیل محتوا قرار گرفته و اجرا گردد. ما در این نوشتار به مهمترین نکات مد نظر ایشان خواهیم پرداخت:

1-امنیت روانی مهم ترین نیاز عمومی

 

ادامه نوشته

مبارزه و جنگ تن به تن با نفس اماره

جنگ تن به تن با نفس اماره

قرآن

در جای جای قرآن کریم و سخنان اهل البیت علیهم السلام بر تقوا سفارش شده است. اگر از تمام علمای نامی حوزه طلب نصیحت و پند نماییم بی شک یکی از سفارشات آنان رعایت حرمت خدا و رعایت تقوای الهی است.

آفریدگار هستی در قرآن کریم درباره تقوا این گونه می فرماید :و لو ان اهل القری ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون.

و اگر اهل شهرها و آبادی ها ، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند ، برکات آسمان و زمین را بر آن ها می گشودیم ، ولی (آن ها حق ) را تکذیب کردند ، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.(1 )

امیرالمومنین آن امام همیشه بر حق شیعیان در این راستا این گونه می فرماید:فعلیکم بتقوی الله فانها تجمع من الخیر ما لا یجمع غیرها و یدرک بها من الخیر ما لایدرک بغیرها من خیر الدنیا و خیر الاخرة.بر شما باد رعایت تقوای الهی ، زیرا تقوا خیر و خوبی چنان فراهم آورد که هیچ چیز دیگر نتواند فراهم سازد و در سایه تقوا آن چنان خیری نصیب انسان گردد که جز با آن نصیب کسی نگردد هم خیر دنیا و هم خیر آخرت(2).

هیچ چیز همانند رعایت تقوای الهی ، طلبه را به مقصد و مقصود نمی رساند . در سایه پرهیزکاری است که طلبه می تواند به اوج عزت دست یابد.هر آن کس که حرمت نان و نمک خوان الهی را نگه ندارد بی شک خیری از زندگی نخواهد برد.

داستان زیر حکایتی است واقعی از زندگی طلبه ای که با رعایت تقوای الهی خود را مشمول لطف رب العالمین قرار داد:

طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری زیبا رو هم چون ماه شب چهارده وارد حجره او شد و در را بست و با انگشت به طلبه جوان اشاره کرد که ساکت باشد.

دختر گفت : شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و دختر خورد و سپس در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد .

از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود ، شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند و شاهزاده را بیابند و به کاخ برگردانند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند .

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از حجره طلبه جوان خارج شد ماموران شاهزاده او را یافتند و پس از اطلاع از آن که دیشب را در کجا به سر برده است ، شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه در حالی که از شدت خشم خون جلوی چشمانش را گرفته بود با عصبانیت از محمد باقر پرسید چرا دیشب به ما خبر ندادی که دختر ما در حجره توست ؟

محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد.

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ بعد از تحقیق و هویدا شدن پاکی و پرهیزکاری طلبه جوان از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟

محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته .شاه علت سوختن انگشتان او را پرسید و محمد باقر در جواب گفت :

چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم مرا وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیه با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند .

شاه عباس صفوی از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند.


پی نوشت :

1-سورا اعراف /آیه 96

2-تحف العقول/ص297

منابع:

1-قرآن کریم

2-تحف العقول /ترجمه حسن زاده /انتشارات آل علی/1388

3-پایگاه فرهنگی مذهبی تالار گفتمان قرآنی

چند فایل صوتی مداحی  از سید عسگری

seyyed asgari

مناجات بسیار زیبای کاش توفیق رفیق ...

روضه شهادت امام صادق (عایه السلام)

زمینه زیبای این شبا که همه حجند (شهادت امام باقر علیه السلام۹۰)

شور زیبای آقا به عشق کربلا.... سال 86

111

واحد بسیار زیبای ساقی اگر چه مستم ... فاطمیه 90

زمینه کربلا محور کل عالمینه ...89 هیئت ثارالله بابلسر

واحد زیبای عشق سر در قدم ماست ...8محرم87

12

زمینه پاره جگر حسن جان ...(هیئت امام حسن 1387)

زمینه زیبای حسن غریبا مادر ...

شور زیبای من و ببر به کربلا

شهیدی که بیرق اباعبدالله کفن او شد

 

جسد علی با کارت شناسایی و لباس‌های تیر و ترکش خورده‌اش شهر به شهر گردانده شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

سایت ایلام فردا ، فرمانده گردان ۵۰۳شهید بهشتی، تیپ یکم امیرالمومنین(ع)لشکر۴بعثت (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)در سال ۱۳۳۲ در بخش ملکشاهی دراستان ایلام به دنیا آمد؛ پدرش او را علی نام نهاد. دوران کودکی، نوجوانی وجوانی مانند تمام مردم آن دیار با فقرومحرومیت همراه بود، با آغاز انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)امید و جان تازه ای در جسم سختی کشیده علی دمیده شد.

او که مانند تمام همشهریانش هیچ گاه در خواب هم نمی دید سهمی در اداره کشورش داشته باشد با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی وارد مرحله ای جدید از زندگی شد وبه عنوان یکی از چهره های شاخص استان ایلام درآمد.

اوایل جنگ  تحمیلی به عنوان عضوی از بسیج راهی جبهه شد و در سال ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه در آمد.در دیار ایلام ،غیوری را به غیرت – جوانمردی – شجاعت و غریبی می شناسند .

زندگی هشت ساله او در دفاع مقدس سراسر ماجراهای تلخ و شیرین و خواندنی است هر روزش حماسه است،شجاعت وجسارتش به حدی بود که او را معیار شناخت شجاعان و اوج ایثار گری می دانند .

هر جا عملیاتی بود علی حضور داشت ،او یا در کسوت فرمانده بود یا همراه قناسه اش دشمنان را شکار می کرد.

در عملیات کربلای ۱۰ روی ارتفاع با لوکاوه رفته بود ،شهید بسطامی و فرمانده (سابق)لشکر۱۱امیرالمومنین، سردار کرمی هم حضور داشتند .آن روز جنگ غیوری با هلیکوپتر های عراقی با آرپی جی ۷ دیدنی بود.

در عملیات ماووت عراق فرمانده گردان بود،او قله سوق الجیشی دو قلو را تحویل گرفت،علی در آن عملیات شش نماز واجب را با یک وضو یعنی از صبح تا صبح روز بعد با یک وضو خواند ،که در این باره زبان زد دوستان است ،آن هم در عملیات و لحظات بحرانی که اضطراب انسان بالاست.علی با قرآن و نماز خیلی مانوس بود .

او در مسئولیتهای فرمانده گردان ،جانشین گردان ، نیروی اطلاعات و عملیات مشغول خدمت بود .

در عملیات والفجر ۳،والفجر ۵، والفجر ۹، والفجر ۱۰ ،کربلای ۱ ،کربلای ۴ ،کربلای ۱۰ ،نصر ۴ ،نصر ۸،با مسئولیت های مختلف حضوری فعال داشت در هر جا که علی بود آرامش خاطر فرماندهان فراهم بود.

 

همشهریانش ۵۰ کیلومتر برای زیارت پیکرش پیاده رفتند

در ۲۹ خرداد ۱۳۶۷ ارتش متجاوز عراق حمله شدیدی رادرجبهه مهران آغاز کرد،برای دفع این حمله ی دشمن مهمترین معبر را که برای حفاظت از مهران پیش بینی شده بود به علی و گردان تحت امر او دادند .

یکی از همرزمانش از آن شب اینگونه می گوید:شب قبل از عملیات ساعت ۱۲ شب ما به گردان علی سر زدیم.

گفت: مگر تانکهای عراقی از روی جسد من رد شوند تا این معبر سقوط کند.

کاملا مهیای شهادت بود در جواب شوخی یکی از دوستان گفت :من هم می دانم این بار کار خیلی سخت شده است.

عملیات دشمن در مهران آغاز شد تا ساعت ۴ صبح صدای یا حسین (ع) و لا حول و لا قوه…

علی برای فرمانده لشگر امیدوار کننده بود، ساعت ۹ صبح روز بعد موسوی، بی سیم چی شهید غیوری گفت: علی در روی معبر بهرام آباد مورد اصابت گلوله های تیر بار تانک عراقی ها قرار گرفت.

آخرین پیام علی مقاومت بود ،وقتی بعد از ۱۲ سال و ۴ ماه و ۲۵ روز مردم خبر پیدا شدن جسدعلی را شنیدن به استقبالش رفتند.

مردان و زنان ملکشاهی ۵۰ کیلومتر پیاده حرکت کردند تا به محلی که پیکر مقدس علی پیداشده بود رسیدند.

جسد علی با کارت شناسایی و لباس های تیر و ترکش خورده اش شهر به شهر گردانده شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد تا برای همیشه تاریخ سندی باشد بر افتخار سربلندی غرور ایرانیان .

امروز سنگر شهید غیوری در قرار گاه امیر المومنین (ع)در مناطق عملیاتی غرب کشور ماوا و مامن همرزمان و زیارتگاه عاشقان و آزادگان است.

بیرق گنبد امام حسین(ع) کفن شهید علی غیوری زاده

یکی از دوستان شهید علی می گفت:من یک حاجتی داشتم که از علی خواستم،گفتم خدایا این سرباز تو بوده با عشق هم برای تو رزمیده،۱۲ سال و ۴ ماه و ۲۵ روز در صحرای مهران اونجا هم تنها بوده،من میخوام به این شهید متوسل بشم و مشکلم برطرف بشود.

من دوست دارم برم بقیع،دوست دارم یک سفر حج بروم،این سفر منو زودتر راه بنداز.

من وقتی این درد دل رو گفتم شب رفتم خونه،صبح که از خواب پا شدم خانمم به من گفت : دیشب که تو نبودی از حج و اوقاف زنگ زدن و گفتن به شما بگم که مسئله حجت حل شده است.

بعد از پیدا شدن پیکر مطهر شهید علی غیوری زاده، من پیش خودم گفتم باید کاری برای این شهید بکنم.

هرچه قدر فکر کردم که چکار کنم برای این شهید،فقط این به ذهنم رسید که من یک چیزی دارم که هدیه بدم به علی؛اون هم اولین بیرق سرخی که برفراز گنبد سید و سالار شهدا حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) بوده و بعد از جنگ وارد ایلام شده  این پیش من بود.

الان این بیرق کفن شهید علی غیوری زاده است.

مطالب جدید را در سایت www.ohod.ir ببینید

 مطالب و اخبار و نواها و آموزش مداحی و اشعار و ... را در  سایت احد پیگیری بفرمایید

www.ohod.ir

دوستان بزرگوار سر بزنید و نظرتون و اعلام بفرمایید حتما راه گشا خواهد بود

یک نشریه آلمانی گفت: حق با آیت الله خامنه ای است

فرایتاگ: آمریکا دروغ می گوید حق با آیت الله خامنه ای است

یک نشریه آلمانی در گزارشی نوشت ایرانیان حق دارند پیشنهاد دروغین آمریکا برای مذاکره را باور نکنند.

هفته نامه فرایتاگ نوشت: رهبر انقلاب ایران آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی به موضوع، به اصطلاح آمادگی آمریکا برای گفتگو، پرداخت. دیگر نکته تازه ای نیست که بگوییم حرف های رهبر ایران عمداً در رسانه های غربی ناقص پخش می شود. در نتیجه تعجبی ندارد که این بار نیز بخش بزرگی از مطبوعات غربی چنین کردند.
 بقیه خبر در ادامه مطلب
ادامه نوشته

دلایل استفاده فراوان لوازم آرایشی در ایران چیست؟

تیم بازرسی ویژه سازمان غذا و دارو، با حضور در بازار تهران، نسبت به جمع‌آوری لوازم آرایشی و بهداشتی تقلبی و قاچاق اقدام کرد. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که بنا به گفته مسئولان وزارت بهداشت، ایران از نظر مصرف لوازم آرایش رتبه دوم را در خاورمیانه و رتبه هفتم را در دنیا به خود اختصاص داده است.

به گزارش هفته نامه متن، حال، این سوال مطرح می‌شود که با توجه به آثار زیانبار لوازم بهداشتی و آرایشی تقلبی، چرا زنان ایرانی جزو طرفداران پروپاقرص لوازم آرایشی هستند؟


زیبایی به چه قیمت؟
ادامه نوشته

مردی که زیارتش ثواب زیارت سید الشهدا را دارد

عبدالله بن حسن بن زیدبن الامام حسن" از اصحاب امام جواد(ع) و از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) دومین اختر آسمان ولایت و امامت بود که در چهارم ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. آن حضرت مردی متقی و پرهیزکار و از راویان و ثقات مورد اعتماد امام هادی(ع) بود و این نکته قابل توجه است که اخبار و روایات متعددی درباره اعتماد به ایشان از ائمه(ع) روایت شده است.

مردی که زیارتش ثواب زیارت امام حسین(ع) دارد


نگاهی به زندگی آن حضرت

حضرت عبدالعظیم(ع)، ۵ تن از امامان معصوم را زیارت کرده و از امامان بزرگواری چون حضرت رضا(ع)، حضرت هادی و حضرت جواد(ع) به طور مستقیم نقل حدیث نموده است.

وی در زمان امامت دهمین پیشوای شیعیان جهان، حضرت علی النقی(ع) به دستور و صلاحدید ایشان به سرزمین ایران مهاجرت کرد و عاقبت در ماه شوال سال ۲۵۰ هجری قمری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری واقع است و از زیارتگاه‌های مسلمانان به ویژه مردم کشورمان می‌باشد.

آنچه از منابع در رابطه با آن جناب به دست می‌آید این است که: وی فرزند عبدالله بن علی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) و نام مادرش فاطمه بنت عقبة بن قیس بود. حضرت عبدالعظیم از همسرش به نام خدیجه بنت قاسم بن حسن بن زید که دختر عموی خویش بود، پسری داشت به نام محمد که وی نیز همانند پدر بزرگوارش فردی زاهد و شریف بود و دختری داشت به نام «ام سلمه» که همسر محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن گردید و به طور قطع زندگانی وی مصادف بود با ایام زندگانی دو امام معصوم یعنی امام جواد و امام هادی(ع) و از طرف آن بزرگواران شدیداً مورد احترام و محل اعتماد و اطمینان بوده است، وی نیز در تعظیم و اکرام آن حضرات اهتمام فراوان داشت. او دین خود را به محضر امام هادی(ع) عرضه داشت که حضرت فرمودند: به خدا قسم این همان دینی است که خداوند نسبت به بندگانش به آن رضایت داده است.

چگونه حضرت عبدالعظیم به ری آمدند

ابر آنچه از مطالب تذکره نویسان اسلامی بر می‌آید حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در حدود سال ۲۵۰ ه‍ . ق بر حسب امر مبارک امام علی النقی الهادی(ع) برای ترویج و تبلیغ احکام دین مبین اسلام و پیشوائی جماعت شیعیان از عراق وارد شهر ری گردید. نجاشی در رجال خویش از احمد بن محمد بن خالد برقی روایت کرده است که: عبدالعظیم حسنی از ترس سلاطین جور وارد ری شد و به طور مخفیانه در خانه مردی از شیعیان در منطقه «سکة الموالی» اقامت گزید و در آنجا روزها را روزه و شب‌ها را به نماز می‌گذرانید و مخفیانه از آن خانه خارج شده و قبری که متعلق به یکی از اولاد حضرت موسی بن جعفر(ع) بود را زیارت می‌کرد تا این که شیعیان یکی پس از دیگری وی را شناختند.

تالیفات وی

عبدالعظیم حسنی در ایام زندگی خود تألیفاتی هم داشته که نام دو کتاب او برای ما حفظ شده است، یکی از آن‌ها کتابی است به نام «خطب امیر المؤمنین علیه السّلام » که نجاشی در رجال خود آن را ذکر کرده و دوم کتابی به نام «یوم و لیله» می‌باشد که در رساله صاحب بن عباد ذکر شده است.

تاریخ و چگونگی وفات ایشان

در مورد تاریخ وفات حضرت عبدالعظیم حسنی، برخی منابع ذکر کرده‌اند که وی به دست عمّال سلطان عباسی به شهادت رسیده است. به طور دقیق مشخص نیست ولی چون از اخبار به دست می‌آید که وی در زمان المعتز بالله عباسی (متوفی ۲۵۵ هجری) هجرت کرده و حضرت امام هادی در سال ۲۵۴ هجری به شهادت رسیده‌اند و توقف آن بزرگوار در ری زیاد طولانی نبوده است، لذا می‌توان نتیجه گرفت که وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در حدود سال‌های ۲۵۴ و ۲۵۵ هجری واقع شده باشد.

و در پایان روایت معتبری که در رابطه با زیارت قبر حضرت عبدالعظیم حسنی از امام علی النقی(ع) وارد شده را ذکر می‌کنیم: "به سند معتبر منقول است که شخصی از اهل ری خدمت حضرت امام علی النقی (ع)، مشرف شد، حضرت فرمود: کجا بودی. وی عرض کرد: به زیارت امام حسین (ع)رفته بودم. حضرت فرمودند: "اگر زیارت می‌کردی عبدالعظیم را، هر آینه مانند کسی بودی که زیارت کرده باشد امام حسین(ع) را.

منابع:

۱. زندگی نامه حضرت عبدالعظیم - عزیزالله عطاری

۲. شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی - سید مجتبی صحفی و علی اکبر زمانی‌نژاد

۳. تاریخ آستانه ری، عبدالله عقیلی

۴. اینجا کربلاست، حرم حرم حسین(ع) است - حسین موذنی

گفتگو با مادر پرجمعیت ترین خانواده ایرانی

gye8k3vd

- در مورد خودتان بفرمایید؛ متولد چه سالی هستید؟ چه تحصیلاتی دارید؟ و چند فرزند دارید؟
حداد هستم؛ ۲۸ ساله، متولد سال ۶۲٫ تا سال دوم دبیرستان درس خواندم و بعد ازدواج کردم و بعد از ازدواج وارد حوزه شدم؛ ۴ سال حوزه درس خواندم. الان هم مادر ۸ فرزند هستم.

- در چه سنی ازدواج کردید؟
حدود ۱۴ سالگی ازدواج کردم.

- همسرتان چند سال داشتند؟
همسرم ۱۶ سال داشتند.

- از ابتدای ازدواج مستقل زندگی کردید؟ همسرتان از همان ابتدای زندگی منبع درآمد داشتند؟
درآمد همان شهریه طلبگی بود؛ ۲ سال و نیم منزل پدرشوهرم رندگی کردیم و بعد برای طرح هجرت به یکی از روستاهای رفسنجان به نام امین شهر انار رفتیم. ۳ سال آنجا بودیم پسر سومم آنجا به دنیا آمد. برگشتیم قم؛ یک خانه اجاره کردیم. چند سال قم بودیم و بعد ۲ سال رفتیم بابل. در بابل همسرم ۲ سال تدریس داشتند و کارهای تبلیغ می کردند و بعد مجدد برگشتیم قم و الان هم قم زندگی می کنیم.

- اولین فرزند شما چند سال بعد از ازدواجتان به دنیا آمد؟
من ۵ ماه بعد از ازدواج باردار شدم.

- آن زمان با خواست خودتان باردار شدید؟ آمادگی روحی داشتید؟
بله، من خودم سبزواری هستم و در قم تنها بودم، به خاطر تنهایی خودم بچه آوردم؛ بعد دیدم بچه آوردن خیلی خوب و شیرین است.

- فاصله سنی فرزندانتان چقدر است؟
بچه اولم متولد سال ۷۷، بچه دوم ۷۹ و باقی فرزندانم ،به جز فرزند چهارم و پنجم که یکسال فاصله سنی دارند، باقی همه دو سال تفاوت سنی دارند.

- اشاره کردید خانواده خودتان پیش شما نیستند. اوایل ازدواج در بزرگ کردن بچه ها کسی به شما کمک می کرد؟
پدرشوهر و مادرشوهرم هم بودند. شوهرم هم کمک می کردند؛ البته الان به خاطر مشغله کاری و فعالیت در یکی از گروه های جهادی اصلاً خانه نیستند، اما اوایل وقت آزاد بیشتری زیاد داشتند و کمک می کردند.

- یکی از دغدغه های خانواده ها برای فرزندآوری بحث معیشت است. می گویند وقتی درآمد کافی نداریم و به سختی معیشت خودمان را تأمین می کنیم، چگونه چند فرزند داشته باشیم؟ درآمد شما به چه صورت است؟ آیا نگران معیشت فرزندانتان نیستید؟ تاکنون به مشکلی در این زمینه برخوردید؟
به عقیده من روزی دست ما نیست و روزی دهنده خداست. و لا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم و ایاهم تا به حال هم درآمد ما از طلبگی بوده است. شکر خدا تاکنون شوهرم نه از جایی قرض گرفته، نه وامی گرفته، حتی همه از ما قرض می گیرند، نه اینکه خیلی پول داشته باشیم، ولی خدا در همین درآمد کممان برکت قرار داده است. خدا را شکر تاکنون محتاج کسی نبودیم. البته بچه های ساده و قانعی هم داریم.
داستانی تعریف کنم، یکی از تاجران تهرانی بود که یک مدتی خانه نشین می شود. از او سئوال می کنند چرا خانه نشین شدی؟ می گوید من زمین های کشاورزی زیاد دارم یک بار سر زمین بودم زنبوری می آمد مرتب گندم بر می داشت و می برد. تعجب کردم زنبور که گندم نمی خورد؟ دنبالش رفتم دیدم زنبور گندم را می برد داخل خرابه ای. در این خرابه گنجشک کوری زندگی می کند که وقتی صدای بال زدن زنبور را می شنود، دهانش را باز می کند و زنبور، گندم را می اندازد داخل دهان گنجشک.
خداوند بارها در قرآن فرموده به خاطر روزی بچه هایتان را نکشید. همان هدایی که به بچه در رحم مادر با بند ناف غذا می رساند، بعد از تولدش هم روزی اش را فراهم می کند.

- شما در زندگی خودتان با شهریه طلبگی چطور معیشت را مدیریت می کنید؟ چون فکر نمی کنم این شهریه خیلی بالا باشد، با ۸ فرزند و اجاره خانه، خوراک و پوشاک و ….؟
این بحث در فکر ما نمی گنجد که خداوند چگونه برکت به مال می دهد. یک ریاضی دان می رود پیش یکی از علما و به او می گوید: «چرا شما می گویید اگر خمس بدهید مالتان ۲ برابر می شود؟ هر عاقلی می داند اگر از ۵ تا ۱ دانه برداریم می شود ۴ ولی شما می گویید می شود۱۰ تا.» آن عالم می گوید: سگ زاد و ولدش زیاد است و در هر نوبت زایمان توله های زیادی به دنیا می آورد ولی گوسفند سالی یک زایمان دارد. ازطرفی انسان ها از سگ تغذیه نمی کنند و گوشتش را نمی خورند، ولی گوشت گوسفند را می خورند. بیماری، گوسفند را بیشتر از سگ از پا در می آورد و می کشد و… بر طبق این موارد، الان دنیا باید پر از گله سگ باشد، ولی پر از گوسفند است.» این برکت خدا برای ما غیرقابل فهم است.

- یعنی شما از ابتدا اصلاً دغدغه معیشتی نداشتید؟ و همه چیز راحت بوده است؟
نه، آسان نبوده است. یا یک بار همسرم رفته بودند تبریز. قم هوا خیلی سرد بود و آن زمان ۵ بچه داشتم، همه بچه ها مریض شدند. من ۲ تا ۲ تا می بردمشان دکتر. کسی هم نبود کمکم کند. تنها بودم. تا اینکه یک شب دو تا از بچه ها تب ۴۰ درجه کردند و من خیلی سعی کردم تبشان را پایین بیاورم ولی نشد. بردمشان دکتر، دکتر گفت یکی از بچه ها باید بستری شود. من دیدم نمی توانم بچه ها را در خانه تنها بگذارم یا این بچه را در بیمارستان بگذارم، ازطرفی وضعیت مالی ام هم خیلی جور نبود. به دکتر گفتم هر کاری لازم است بگویید در خانه انجام می دهم.

- شما گفتید بارداری سختی دارید. ازطرفی زمان بارداری تان هم ممکن است همسرتان به خاطر نوع کاری که دارند کنارتان نباشند تا حداقل در امورات خانه کمکی به شما بکنند. چه چیزی باعث شده از همان ابتد تصمیم بگیرید فرزندان بیشتری بیاورید و این دوران سخت بارداریتان را تکرار کنید؟
آدم وقتی در راه سختی می رود، وقتی هدفش مشخص شده باشد، وقتی بداند به چه چیزی می خواهد برسد، در این مسیر سختی ها برایش شیرین می شود. ولی وقتی آدم فکر کند یک مادر از زمان شروع بارداری تا زمان زایمان، اجر هزاران شهید را دارد، برایش این سختی ها آسان می شود. وقتی پیامبر می گوید وقتی بچه ای در امتم به دنیا می آید، از انچه که خورشید بر آن می تابد برای من با ارزش تر است، و لولود فی امتی احب مما طلعت علیه الشمس، معلوم است که آدم باز هم بچه می آورد. پیش آمده بعد از زایمانم، زمانی که فرزندم را شیر می دهم، دوستانم از من پرسیده اند باز هم می خواهی بچه بیاوری؟ می گویم: شاید به خاطر درد جسمی ام گاهی با خودم فکر کنم نه، ولی بعد به خودم می گویم خدایا من نمی توانم خود را از تمام این ثواب ها محروم کنم. حیف است.

- خانواده شما و همسرتان چقدر حمایت روحی و معنوی از شما می کنند؟ با فرزندآوری متعدد شما موافقند یا مخالف؟
خانواده شوهرم معتقد به بچه زیاد هستند، اما خانواده خودم یک مقدار به خاطر شرایط جسمی خودم نگرانند مخصوصاً مادرم. ایشان فکر می کنند فقط همسرم دوست دارند و من مجبورم و من می گویم خودم هم راضی هستم. ایشان هم راضی می شوند.

- خانم ها اغلب بعد از بارداری دچار افسردگی و بی حوصلگی می شوند و به سختی می توانند به امورات خانه و حتی فرزندشان برسند. خب شما تقریباً پشت سر هم تجربه بارداری دارید. از لحاظ روحی در چه شرایطی هستید؟
این بحث بر می گردد به همان صحبت قبلی ام؛ وقتی آدم هدفش را مشخص کرده باشد، در راه رسیدن به آن هدف با هر سختی مقابله می کند. با یک کسی صحبت می کردم گفتم: شما درس می خوانید گفت بله درس خواندن را خیلی دوست دارم، حتی بچه هایم را می گذارم منزل مادرم و می روم درس می خوانم. گفتم: شما چون درس خواندن را دوست دارید، در راهش هر سختی را تحمل می کنید. من با افرادی که می خواهند مثل من چند فرزند داشته باشند صحبت می کنم و می گویم باید از نظر روحی و باوری با خودتان کنار بیایید. وقتی آدم خودش نخواهد، کوچکترین مشکلی او را از پا درمی آورد. به خصوص بحث افسردگی بعد از زایمان که برای همه خانم ها هست. البته بستگی به شوهرشان هم دارد که چقدر به خانم رسیدگی کند. البته باز هم تأکید می کنم اگر هدف مشخص باشد، انسان ضربه نمی بیند.

toplmjvk

- شما از همان ابتدا خودآگاه و با هدف مشخص اقدام به این کار کردید؟
بله، کاملاً.

- یک مقدار از وضعیت منزلتان برایمان بگویید؛ اینکه منرلتان چند اتاق دارد؟ بچه ها اتاق مستقل دارند؟ چه امکاناتی برای بچه ها در منزل دارید؟
فضای مفید خانه ما ۲ تا اتاق است؛ یک اتاق اتاق نشیمن است و یک اتاق دیگر هم اختصاص به کارها و مراجعات همسرم دارد. البته دو اتاق کوچک هم در انتهای حیاط داریم که وسایلمان را در آنجا گذاشته ایم.

- چه امکاناتی برای بچه ها فراهم کرده اید؛ پلی استیشن، بازی های جدید، کامپیوتر و…؟
بچه هایی که با هم بازی می کنند احتیاجی به اسباب بازی ندارند. من خودم شخصاً عقیده دارم بچه هایی که با عروسک، بازی می کنند، خودخواه می شود. من تا به حال به جز یک بار که رفته بودم کربلا و برای بچه هایم دو تا عروسک آوردم، برایشان عروسک و اسباب بازی نخریده ام. بچه هایم با هم بازی می کنند، با هم دعوا می کنند، از حق خودشان دفاع می کنند و… وقتی بچه هایم با هم دعوا می کنند، من طرفداری هیچکدام را نمی کنم. می گویم خودتان مشکلتان را حل کنید. این بچه ها یاد می گیرند که باید از خودشان دفاع کنند و ناز نازی بار نمی آیند.

- شما زایمان هایتان طبیعی بوده است؟ الان بیشتر خانم ها تمایل به سزارین دارند.
بله. بچه هایی که طبیعی به دنیا می آیند، چند درصد با هوش تر هستند از بچه هایی که سزارین می شوند. سلامتی خانم ها در زایمان طبیعی است.

- برای تربیت بچه ها از چه روش تربیتی استفاده می کنید؟ مطالعه می کنید؟
مشکل ما این است که فکر می کنیم بچه که به دنیا آمد، باید او را تربیت کرد؛ در حالیکه اشتباه است. اسلام می گوید از قبل از ازدواج باید به فکر تربیت بچه باشی. می گوید وقتی می روی خواستگاری دقت کن آن دختر یا پسر می تواند مادر یا پدر خوبی برای بچه ات باشد یا نه؟ اما الان این نگاه عوض شده است. فطرت انسان گرایش به خوبی ها دارد.
یکی از معصومین می فرمایند شما سعی کنید بچه را بد تربیت نکنید. اگر بگذاریم از همان ابتدا بچه از کانال کانالی که خدا گفته بزرگ شود، خوب تربیت می شود.
روان شناسی اسلامی اگر بخواهیم بدانیم باید نامه حضرت علی به امام حسن را بخوانیم. البته من کتاب مسئولیت و سازندگی آقای صفایی حائری را هم برای بحث تربیت فرزند پیشنهاد می کنم.

- بچه های شما تاکنون اعتراضی نسبت به امکانات کمترشان در مقایسه با دوستانشان نداشته اند؟
مشخص است که بچه ها گاهی از این دست حرف ها می زنند. اما باز هم این بر می کردد به بحث تربیت که فرزند جوری بار بیاید که این مسائل خیلی برایش مهم نباشد. در این گونه موارد با بچه ها حرف می زنیم و را و روش درست زندگی کردن را بهش می گوییم و بچه می فهمد که دنیا چقدر بی ارزش است. همسرم در این خصوص خیلی با بچه ها با زبان خودشان صحبت می کند. تمام بچه ها بچه های خوبی هستند ما پدر و مادر بچه ها را بد می کنیم. اگر مادری بعد از یک مهمانی خودش از تجملات و زندگی میزبان با حسرت تعریف کند، بچه هم اینگونه بار می آید. اگر بچه بی ارزشی دنیا را در نگاه پدر و مادرش ببیند، برای او هم این مسائل بی ارزش می شود. اما متاسفانه درد دین در جامعه ما کم شده است. خانواده ها ازینکه نکند بچه به خاطر برخی نداشته ها ناراحت شود، یا به قولی عقده ای شود، هر چیزی که بچه بخواهد بلافاصله برایش تهیه می کنند ولی غافل از اینکه سختی ها انسان های بزرگ تحویل جامعه می دهد.

- من متوجه شدم همسرتان خیلی کم منزل هستند و ولی حضور پررنگ و مؤثری دارند. ایشان چه رابطه ای با شما دارند؟ چه اخلاقیات خوبی دارند که می توانید به آقایان توصیه کنید؟
همسرم کم منزل هستند ولی وقتی هستند حضور پررنگی دارند؛ با بچه ها صحبت می کنند. من تربیت خوب بچه ها و احترامی که به ما می گذارند را مدیون شوهرم هستم که با بچه ها رابطه صمیمی دارد. اغلب آقایان وقتی خسته با منزل می آیند و بچه ها سر و صدا می کنند ناراحت می شوند و به خانم می گویند بچه را ساکت کن ولی همسر من اینطوری نیستند.
آقایان باید رعایت خانم هایشان را بکنند. نه اینکه مدام در منزل باشند و کار کنند، بلکه الان اغلب خانم ها گله دارند که همسرانشان کارهای بیرون از منزل را می آورند خانه؛ پای کامپیوتر و لب تاب می نشینند. در حالیکه باید سعی کنند اوقاتشان را با بچه ها و خانواده بگذرانند؛ با بچه ها بیرون بروند، بازی کنند و… ما الان مسافرت های زیادی می رویم. هرچند بیشتر به خاطر کار تبلیغ است. ولی حتی در آنجا هم همسرم بعضی از بچه ها را با خودشان می برند تا به من کمک کنند.

- از بچه هایتان هم برایمان بگویید؛ سن و سالشان، خصوصیات اخلاقی و خوبشان؟
خدا رو شکر یک صفت مشترک بین همه بچه هایم، خصلت دلسوزیست؛ هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به من و پدرشان.
دختر بزرگم، مطهره، اول دبیرستان است؛ رشته معارف در جامعه الزهرا می خواند. دختر دومم محدثه، دوم راهنمایی و فرزند سومم مهدی کلاس پنجم، بچه چهارم مهدیه کلاس سوم و بچه پنجم کوثر کلاس اول، بچه ششم ابوالفضل پیش دبستانی، بچه هفتم فاطمه ۳ ساله و بچه هشتم عباس که ۴ ماهش است.

حاج حسن شاطری در لبنان به شهادت رسید

سردار حاج حسن شاطری، رئیس هیئت ایرانی و ستاد بازسازی لبنان بدست مزدوران رژیم صهیونیستی، در خارج از ایران به شهادت رسید

به گزارش ابنا، سردار "حاج حسن شاطری" رئیس هیئت ایرانی و ستاد بازسازی لبنان بدست مزدوران رژیم صهیونیستی، در خارج از ایران به شهادت رسید. دقایقی قبل سردار حاج قاسم سلیمانی، ضمن حضور در منزل آن شهید و عرض تبریک و تسلیت به خانواده ایشان، با آنها ابراز همدردی نمود و همچنین خبر شهادت را تایید کرد.

15


زمان تشییع: فردا پنج شنبه ساعت ۹ صبح / بلوار لشگرک، شهرک شهید محلاتی

دانلود چند فایل صوتی و چند سبک شنیدنی از سید

111

سبک زیبای :کوفه شهر وفا ... 1محرم89 هیئت امام حسن فریدونکنار

سبک زیبای:فاطمیه 90هیئت متوسلین رسول اکرم(ص) فریدونکنار

 شور زیبای من از اول مست نبودم که در سال 85 اجرا شد

شور زیبای حضرا عباس(بخدا دنیا رو نمی خوام) اجرا در سال 85

واحد حضرت رقیه 3محرم 87 هیئت امام حسن(ع) فریدونکنار

12

سبک واحد بسیار زیبا: حضرت رقیه(کنج خرابه ..) دانلود نکنی ضرر کردی

مداحی در دستگاه افشاری حاج سید عسگری زیباست

شور دارم میرم کرببلا (اسفند 89 شب قبل از عزیمت به کربلا خونده شده)

شور زیبای (ما که دیوونه ...) شعر و سبکش از ساخته های سید عسگری هست

 مداحی زمینه زیبای شهادت امام حسن عسکری 89 برای دانلود

سبک زیبای واحد: شهادت امام حسن عسکری 89

52

سبک بسیار زیبای واحــــــــــد (از ازل دل ما ...) با اجرای  زیبای  سید  حتما دانلود کنید

اینم یه روضه محلس اباعبدالله الحسین(ع)

شور بسیار زیبای مادر من که من خیلی دوسش دارم و بارها گوش کردم لذت بردم فاطمیه

91

56

واحد بحر طویل شهر زیبای مدینه فاطمیه 91

شور ای یکتا امیرم.... اجرا در سال91

زمینه زیبای (آدما ما رو ببینید ....)

آیا لعن کردن دخالت در کار خداست؟!

آنچه از مسلمات مذهب تشیع به حساب می آید دوستی با اهل بیت و همچنین برائت و بیزاری از دشمنان آنان است ، اما هم دوستی اهل بیت و هم بیزاری با دشمنان هر كدام شرائط مخصوص به خود را دارد و بی قانون و قاعده نیست .

فرق لعن و دشنام

آنچه از آیات الهی در رابطه با برائت و بیزاری از دشمنان استخراج می شود لزوم لعن این افراد است كه در آیات متعددی از قرآن مجید به این حقیقت اشاره شده است و گروه های مختلفی توسط خداوند متعال مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند، اما لعن و نفرین به دشمنان یك مساله است و فحاشی و ناسزاگویی و به كار بردن الفاظ قبیح و ركیك مسئله دیگری است .

ما اگر بخواهیم دین را به عنوان روش صحیح بندگی خدا به دست آوریم و بدان عمل کنیم، ناگزیر باید دشمنان دین را بشناسیم و کارهایی را که در جهت منحرف کردن راه دین، انجام داده اند، بدانیم. راه دین توسط رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و امامان از اهل بیت ایشان، بیان می گردد و ما موظفیم سرپرستی این اولیای الهی را بپذیریم و به دلالت آنان قدم در راه بندگی بگذاریم. به همین شکل، وظیفه داریم دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) را در حدی که وادی ضلالت را تشخیص داده و در امر دین به اشتباه نیفتیم، بشناسیم. در واقع آنچه لازم است شناخت گمراهی ها و انحرافات از اصل دین می باشد و آشنا شدن با پیشوایان ضلالت از این جهت که ما را از بدعت ها و کجروی های ایشان آگاه می کند، ضرورت دارد. این معنا را امیرالمۆمنین (علیهم السلام) در خطبه ای که در محلی به نام «ذی قار» فرموده اند، چنین بیان می فرمایند:

بدانید که هرگز مسیر رشد و هدایت را نخواهید شناخت مگر آنکه کسی را که آن را ترک کرده، بشناسید و پیمان قرآن را ادا نخواهید کرد مگر آنکه کسی را که پیمان شکنی کرده، بشناسید و هرگز متمسک به قرآن نخواهید شد مگر آنکه کسی را که آن را کنار گذاشته، بشناسید... و هرگز راه تقوا را نخواهید شناخت مگر آنکه کسی را که از مسیر تقوا تجاوز کرده، بشناسید. پس آنگاه که چنین معرفتی پیدا کردید، بدعت ها و تکلف ها را خواهید شناخت و تهمت ها و افتراهایی که بر خدا و رسول بسته اند .... خواهید دید و مشاهده خواهید کرد که خدا چگونه اهل بیت را هدایت کرده است. [کافی ج 8 ص 390 ح 586]

 

ادامه نوشته

عواملی که اعمال نیک آدمی را آفت می زنند

تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که كسانی كه در بخشی از زندگی خود اعمال بد و معصیت الهی، و در  بخشی دیگری ایمان و اطاعت الهی انجام می دهند، به چه نسبت کیفر اعمال بد و پاداش اعمال نیک خود را می بینند، آیا حاصل جمع جبری آن‏ها، تعیین كننده خوشبختی یا بدبختی آنها در آخرت است؟ و آیا اینکه پاداش اعمال نیک و كیفر اعمال نا شایستشان قطعی و ثابت و تغییرناپذیر است یا قابل تغییر می‏باشد؟ یکی از جواب های این سوالات را در بحث "حبط اعمال" می توان یافت.

ریا

"حبط" در لغت به معنای باطل شدن است. و در اصطلاح: "از بین رفتن پاداش عمل نیك، به دنبال گناهی كه در پی آن عمل، انجام گرفته است."حبط در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده‏است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان، واژه حبط را به معنای "عمل بی أجر" و یا "باطل شدن عمل و از تأثیر افتادن آن" به كار برده‏اند و افزوده‏اند كه واژه حبط در قرآن جز به "عمل" نسبت داده نشده‏است.

درباره علت حبط اعمال نیز گفته شده که ممكن است انسانی، عمل نیكی را با همه شرایط صحت انجام دهد، اما همین انسان نیكوكار، در برابر یكی از اصول دین، لجاجت و عناد ورزد. در این صورت، آن عمل نیك به واسطه این عناد و لجاجت یا انحرافِ دیگر، از بین می‏رود و به خاطر آفت زدگی، پوچ و تباه می‏گردد؛ همچون بذری سالم كه در زمین مساعد پاشیده می‏شود و حاصل هم می‏دهد، ولی قبل از این‏كه مورد استفاده قرار گیرد دچار آفت می‏گردد و ملخ یا صاعقه آن را نابود می‏سازد.

 

ادامه نوشته

مصاحبه با خانمی که  محافظ شخصی امام خمینی(ره) بود

فارس، همه کم و بیش می‌شناسیمش؛‌از فعالان مبارزه مسلحانه ضد حکومت پهلوی است. از بنیان‌گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. عناوینی چون: «فرماندهی سپاه همدان، ریاست زندان‌های زنان تهران، اولین فرمانده سپاه غرب کشور بعد از انقلاب، یکی از سه نماینده‌ای که در سال 67 پیام تاریخی امام (ره) را به گورباچف رساند، سه دوره نمایندگی مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، مسئول بسیج خواهران کل کشور، استاد مدرسه عالی شهید مطهری، دارنده نشان درجه 3 ایثار، مدرس واحد معارف اسلامی دانشگاه علم و صنعت و قائم مقام دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی» رانیز در کارنامه خود دارد. خواندن گفت و گوی ما با ایشان خالی از لطف نیست.

*نام و نام خانوادگی؟

مرضیه حدید چی مشهور به خواهر دباغ، خواهر طاهره، خواهر زینب احمدی نیلی

*تاریخ تولد؟

خرداد 1318 همدان

*شغل پدر؟

پدرم کتابفروش و استاد اخلاق و مادرم  هم معلم اخلاق بود.

*تحصیلات؟

تحصیلاتم را از مکتب خانه آغاز کردم و از معلومات پدرم در یادگیری  قرآن و نهج‌البلاغه نیز بهره بردم.

*سال ازدواج؟

سال 1333 با محمد حسن دباغ ازدواج کردم.

*با ایشان از قبل آشنایی داشتید؟

خیر،‌ آن موقع‌ها مثل الان نبود، آشنایی از طریق خانواده‌ها و پرس و جوی محلی بود ایشان در تهران بودند و ما در همدان. 14 ساله بودم و بلافاصله بعد از ازدواج به تهران آمدم و تک و تنها زندگی در تهران را شروع کردم.

*حاصل زندگی‌تان چند فرزند است؟

یک پسر و هفت دختر

*در هنگام مبارزات سیاسی‌تان چند فرزند داشتید و بچه‌ها چند ساله بودند؟

هر هشت فرزند را داشتم کوچک‌ترین‌شان 4 ساله بود.

*چه طور شد که وارد فعالیت‌های سیاسی شدید؟

چند دلیل وجود داشت؛من و دختر شاه - شهناز -هر دو در یک شب به دنیا آمدیم و این مساله‌ای بود که همه به من گوشزد می‌کردند و می‌گفتند شهناز کجا و تو کجا؟ او با آن همه امکانات و تو اینجا اینگونه.از همان روزها بود که دلم برای این همه تبعیض به درد آمد.دلیل بعدی پدرم بود که همواره در صحبت‌هایش به ظلم‌هایی که رژیم در حق مردم می‌کرد معترض بود.دلیل دیگر هم بر می‌گردد به اساتیدی که خدمتشان درس می‌خواندم اساتیدی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی و حاج شیخ علی خوانساری به خصوص استاد سید مجتبی صالحی خوانساری که روحیه ظلم ستیزی و مبارزه در ایشان بسیار بود.

*همسرتان چطور بودند؛‌ ایشان هم سیاسی بودند؟

همسرم بسیار مذهبی بودند، ایشان هم در سال 42 فعالیت سیاسی می‌کردند و به پخش اعلامیه می‌پرداختند اما بعد که کارشان از تهران به اهواز و شهرهای دیگر منتقل شد بیشتر تمرکزشان روی مسائل کاری بود و چند روزی که مرخصی می‌آمدند بیشتر به بچه‌ها می‌پرداختند.

*چطور با امام آشنا شدید؟

در آن سالها، منزلمان نزدیکی مسجد موسی ابن جعفر بود. در رفت و آمدهایمان به مسجد متوجه شدیم آیت‌ا... سعیدی به مسجد می‌آیند. همراه همسرم با ایشان به صحبت نشستیم و ایشان را قانع کردیم که برای 16 - 15 نفر از خانم‌ها کلاس درس بگذارند ایشان هم قبول کردند و درس اخلاق و هم درس جامعه مقدمات را برگزارکردند. در این جلسات شرکت کردیم و با یکسری از دانشجویان، از سال 1346 زیر نظر ایشان وارد مسائل انقلاب شدیم و به تهیه و تنظیم و پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) پرداختیم. تا سال 1349 که آیت‌الله سعیدی -که خداوند او را با شهدای کربلا محشور گرداند - به شهادت رسید بعد از ایشان ادامه کار را در محضر مجتبی صالحی خوانساری دنبال کردیم.

*عمده کارهای سیاسی‌تان چه بود؟

در ابتدا تهیه و توزیع اعلامیه و سپس سخنرانی به اسم‌های مختلف در شهرستان‌ها

* همسرتان اعتراضی  نداشتند؟ فرزندان‌تان چطور؟

خیر؛ همسرم مرا کاملا آزاد گذاشته بودند. بچه‌ها هم در محیطی رشد کرده بودند که با این مسائل آشنایی پیدا کرده بودند.

*اولین دستگیری‌تان چه زمانی بود؟

سال 52. ساواک همه تلاشش را می‌کرد تا بتواند سر نخی پیدا کند. یکی از دانشجویان علم و صنعت مراسم عروسی‌اش را در منزل ما گرفت و در کارت دعوت، آدرس خانه ما لو رفت. فردای روز عروسی، دم در رفتم تا آشغال‌های مراسم را بیرون بگذارم. یکی از ساواکی‌ها پشت در منتظر بود .تا در را باز کردم پایش را لای در گذاشت و بعد هم ،همه ساواکی‌ها ریختند توی منزل و چند نفر را که خواب بودند با خود بردند آنها از فامیل همسرم بودند متاسفانه آنها زیر شکنجه دوام نیاوردند و اطلاعات را لو دادند بنابراین دو سه روز بعد ،ساواکی ها آمدند و من را بردند و چند روز بعد هم خانه را گشتند و رضوانه را هم دستگیر کردند.

*رضوانه چطور پایش به قضیه باز شد؟

رضوانه سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می‌شد جمع‌آوری کرده و در دفترچه‌اش نوشته بود. پس از دستگیری من، ساواک به خانه رفت و آنجا را مورد بازرسی قرار داد. متاسفانه دفتر سرود رضوانه را پیدا کردند بعد هم برای آنکه بفهمند خط کدامیک از بچه‌ها است، به بچه‌ها گفتند برای آزادی مادرتان نامه بنویسید شاید آزادش کنند. بچه‌ها هم از روی بچگی نامه نوشتند و آنها هم خط رضوانه را شناختند و او را دستگیر کردند.

*بدترین شکنجه‌ای که تحمل کردید؟

در ارتباط با خودم، نمی‌دانم از کدامیک نام ببرم. اما وقتی رضوانه را شکنجه می‌دادند سخت‌ترین لحظاتی بود که برمن می‌گذشت.

*رضوانه چطور زیر شکنجه‌ها دوام آورد؟

رضوانه خیلی صبور بود. ساواک برای به حرف در آوردن من، او را به شدیدترین وجه ممکن شکنجه می‌کردند. یادم هست یکبار بعد از شکنجه‌ها، دیگر صدایی از او نیامد از شدت ضربات بیهوش شده بود و دیگر به هوش نیامد. او را روی پتو انداختند و بردند فکر کردم مرده است در آن لحظه خدا را شکر کردم که مرده است و دیگر شکنجه نمی‌شود و زجر و دردی را تحمل نمی‌کند. بعد از چند وقت او را آوردند. فهمیدم در بیمارستان بستری بوده. وقتی دست‌هایش را در دستم گرفتم متوجه زخم‌های بدی شدم که روی مچ دستانش بود. گفت که دستانش  را با زنجیر و دستبند به تخت بیمارستان بسته بودند. دخترم در همان حال، سؤالی از من پرسید که مهمترین انگیزه من برای تحمل شکنجه‌ها شد. رضوانه پرسید من به جز رفتن به دستشویی همه وقت درازکش با دستبند به تخت بسته شده بودم، مادر من همه نمازهایم را خوابیده خواندم، به نظرشما نمازهایم درست است؟ این صحبت دخترم بعد از تحمل  آن همه شکنجه باعث شد که بیش از پیش به کارم ایمان داشته باشم.

*رضوانه چند وقت در اسارت بود؟

4 روز مانده بود که شش ماه اسارتش تکمیل شود که او را به زندان قصر فرستادند تا دادگاهی شود در دادگاه هم چون دلیلی برای متهم کردنش نداشتند او را به 6 ماه محکوم کردند که چون گذرانده بود آزاد شد.

* الان رضوانه چگونه است؟

رضوانه در حوزه درس می‌خواند و 2 دختر و یک پسر دارد، اما تا به حال دوبار قلبش را عمل کرده و با دردهایی که از شکنجه‌هایش به یادگار مانده، دست و پنجه نرم می‌کند.

* آیا از طرف نهاد خاصی حمایت می‌‌شود؟   

 

این یکی از ناگفته‌های من است. از دختر 13 ساله‌ام با آن همه شکنجه‌ای که شده بود با این دردی که تا به امروز همراهش است هیچ حمایتی نشده است چون 4 روز از 6 ماه کم دارد تا عنوان زندانی سیاسی به او اطلاق شود. فقط رهبر معظم انقلاب شخصا به ایشان عنایتی داشته‌اند و کمکی کرده‌اند.

*از فرانسه بگویید، چطور از فرانسه سردر آوردید؟

در اثر شکنجه‌های بسیار، بدنم صدمه دید و در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفتم. همان موقع محمد منتظری پاسپورت فردی به نام زینب احمدی نیلی را با عکس من تنظیم کرد و من با این پاسپورت جعلی به انگلستان فرار کردم. در لندن هم یکی از دانشجویان ایرانی منتظرم بود که مرا به یک هتل پاکستانی برد. روز روشن آنجا هم یکی از دانشجوها بود 3 - 4 روز آنجا ماندم پول که نداشتم بنابراین قرار شد کارهای خدماتی را انجام دهم و به جایش وعده صبحانه را رایگان به من بدهند من با همان وضعیت جسمانی، روزها روزه می‌گرفتم و غروب‌ها هم با همان وعده صبحانه افطار می‌کردم.

*خانواده‌تان می‌دانستند کجا هستید؟

کسی خبر نداشت بچه‌ها و خانواده‌ام نیز فکر می‌کردند که من در درگیری‌های خیابانی کشته شده‌ام که ای کاش رفته بودم.

*چقدر درآن وضعیت بودید؟

3 ماه، تا اینکه محمد منتظری آمد چند روز بعد از شهادت دکتر شریعتی بود با تعدادی از بچه‌ها تظاهراتی در لندن به پا کردیم بعد به فرانسه رفتیم پشت سر این قضیه شهادت آقا مصطفی بود که اعتصاب غذا راه انداختیم. بعد هم به لبنان و سوریه رفتم و دوره‌های چریکی را گذراندم. در این سال‌ها در عربستان، عراق، لبنان و سوریه و فرانسه تردد داشتم تا اینکه امام وارد فرانسه شدند پلیس فرانسه اصرار داشت که یک زن پلیس فرانسوی، مسئولیت حفاظت از ایشان را به عهده بگیرند اما امام(ره)به شدت مخالف بودند. بنابراین من به نوفل لوشاتو رفتم و با توجه به آموزش‌هایی که دیده بودم محافظ شخصی حضرت امام شدم و وظایف اندرونی از جمله خرید، شتسشو و ... را نیز به عهده گرفتم.

* آیا به زبان فرانسه تسلط دارید؟

نه خیر، برای خرید نیازی به آشنایی با زبان نداشتم از سوپرمارکت‌ها هر چه می‌خواستم برمی‌داشتم و وجه آن را می‌پرداختم. اما خوب، برای ارتباط با همسایه‌ها و صحبت با خبرنگارها، آقای دکتر حجابی و دکتر غرضی بودند که تسلط به زبان فرانسه داشتند.

* روزی که شاه رفت ...

خبرنگاران همه جمع شده بودند تا نظر امام را جویا شوند. امام هم به کوچه تشریف آوردند و خبرنگاران هم دور امام را احاطه کردند ناگهان دیدم خبرنگاری پشت‌سر امام پشت‌ نرده‌ها از چوبی بالا رفته، برای امام احساس خطر کردم به سمت نرده رفتم اینقدر با دو دستم این نرده‌ها را فشار دادم که تخته چوبی افتاد و بعدها فهمیدم که دوربین هم شکسته شده. این فشاری که به نرده‌ها دادم باعث شد که حالم بد شود و از هوش بروم و در بیمارستان بستری شوم.

* آیا شما با امام به ایران برگشتید؟

امام فرموده بودند که هیچ یک از خواهران همراه ایشان نباشند فقط خواهر طاهره را بگویید بیاید، شاید بچه‌هایش در فرودگاه منتظرش باشند. شب دوازدهم حاج‌احمد- که خدا با شهدای کربلا محشورش کند- به بیمارستان آمد تا مرخصم کند اما دکترها اجازه ترخیص ندادند و بنابراین من از پرواز جا ماندم.

*شما کی و چه زمانی به ایران آمدید؟

دو روز که از بازگشت امام به ایران می گذشت از بیمارستان مرخص شدم و با امام تماس گرفتم، ایشان فرمودند اوضاع به گونه‌ای است که بهتر است شما نیایید. من در همان خانه شماره 30 ماندم تا اینکه شب 27 بهمن امام فرمودند که می‌توانید به ایران بیایید.

*چند سال دور از خانواده بودید؟

از سال 53 تا سال 57

*وقتی پا به زمین ایران گذاشتید چه احساسی داشتید؟

من پایم به زمین نرسید. مرا با ویلچر از هواپیما پیاده کردند. گریه فرصتم نمی‌داد، نه گریه دیدن بچه‌هایم، گریه شادی. موقع رفتن با چه ترس و لرزی وارد فرودگاه شدم و حالااین گونه فرودگاه پر از زنان چادر مشکی بودکه به استقبالم آمده بودند. دوستانم، شاگردانم و خانواده‌ام.

*اگر زمان به عقب برگردد؟

باز هم همان کارها را انجام می‌دهم.

*یادگاری‌هایتان از آن دوران چیست؟

زخم‌هایی که بر جسم مانده و عضوهایی که از تن جدا شده.

*این روزها چه می‌کنید؟

چند وقتی بستری بودم . هرازگاهی مطالعه هم می‌کنم. قائم‌مقام جمعیت زنان هستم و یکی از اعضای شورای مرکزی جمعیت دفاع از مردم فلسطین، در یکسری از کارهای خیریه هم فعالیت می‌کنم.

*ارتباط شما با مردم چگونه است؟

ارتباطم با مردم نزدیک است، مرتب در جلسات و سخنرانی‌ها شرکت می‌کنم.

*از مردم چه توقعی دارید؟

فقط از افراد محتکر و گران‌فروش تقاضا دارم که به مردم خیانت نکنند ما مردم محترم و عزیزی داریم.

*به نظر شما چرا خانم دباغ معروف شد؟

این الطافی است که خداوند به من عنایت کرده است.

*اگر چهره ماندگار شوید؟

چهره ماندگار کسی می‌شود که کارهای برجسته‌ای کرده باشد.

*مگر شما کاری نکرده‌اید؟

من خودم را کوچکتر از آن می‌دانم که بگویم کاری کرده‌ام. کارهای من فقط به اندازه ذره خردلی است، همین.

*سهم شما از انقلاب چیست؟

همین که زنده بمانم و در پیروزی انقلاب کنار مردم باشم یک سهم بزرگ و ستودنی است.

*برای منحرفان و کژاندیشان انقلاب چه حرفی دارید؟

اگر بتوانم کنارشان بنشینم و یک یک واژه‌ها و اخبار مربوط به انقلاب و شهدای انقلاب را برایشان بگوییم مسلماً نگاهشان تغییر خواهد کرد. ما شهدای بسیاری داشتیم از بچه 6 ماهه تا دختر 5 ساله که خودم شاهد شهادت‌شان بودم تا پیرمرد و پیرزن‌های 80-70 ساله. آنها ذاتاً آدم‌های بدی نیستند بلکه اطلاعات لازم را ندارند.

*به جوانان چه توصیه‌ای دارید؟

بیایند واقعیت انقلاب و امام را بشناسند. حتی لازم است پیرترها هم برای آشنایی هر چه بیشتر با امام و انقلاب وقت بگذارند. ما باید با اهداف و دستاوردهای انقلاب بیش از پیش آشنا شویم.

*تا به بحال شده که جایی کارتان را راه نیندازند؟

خیلی دوست ندارم شناسایی شوم، من هم مثل بقیه هستم. شاید خیلی‌ها به چهره مرا نشناسند، اما تن صدایم به گونه‌ای است که خیلی‌ها مرا از روی آن می‌شناسند.

*تا بحال چیزی آزارتان داده؟

بله، همان مجری‌ها و گوینده‌های مردی که زیر ابرو برداشته و مثل زنان اصلاح کرده‌اند. متأسفانه سیمای ما در بین جوانان ما بد الگوسازی می‌کند. چند بار با آقای ضرغامی تماس گرفتم. متأسفانه یا می‌گویند جلسه است یا می‌گویند شماره بگذارید که متأسفانه هنوز موفق نشده‌ایم با ایشان صحبت کنیم. صحبت من این است چرا باید سیمای جمهوری اسلامی چنین مجری‌هایی بیاورد که روی جوانان ما تأثیر منفی بگذارند. وقتی به پسرها می‌گوییم چرا زیر ابرو برمی‌دارید و ... به راحتی می‌گویند عیبی که ندارد توی تلویزیون هم مجری‌ها اینگونه‌اند. درست است که در سینما و فیلم‌ها وضعیت بدتر است اما می‌گوییم تقصیر تهیه‌کننده و کارگردان است و به ریاست مربوط نمی‌شود اما در این موارد ریاست صدا و سیما که می‌تواند اقدام کند.

*صحبت شما با زنان؟

زنان ما مشکلی ندارند. ما نتوانستیم اسلام درست را به آنها نشان دهیم. ما با آنها بد برخورد کردیم.وقتی زنان بی‌حجاب به احترام تظاهرات، روسری‌ سرشان کردند ما نتوانستیم کاری کنیم که آنها ارزش و اصالت روسری را بدانند. همین ضعف ما باعث شد که روسری را به کناری بیندازند و ... ما باید در تربیت دینی بچه‌ها قوی‌تر عمل کنیم. سوای خانواده‌ها ،جامعه و ارگان‌های آن مثل آموزش و پرورش باید بچه‌ها را با مفاهیم واقعی اسلام آشنا کنند و مسأله‌ و فلسفه حجاب را به خوبی بازگو و بیان کنند تا ما دیگر مسائلی پیرامون بدحجابی و غیره نداشته باشیم.

*دهه فجر امسال چگونه بود؟

احساس می‌شد یک مدتی است که امام فراموش شده است. خداراشکر برگزاری برنامه‌های دهه فجر امسال در مرقد امام (ره) این خوشحالی را به من داد که درب مرقد امام باز شده است.

*و حرف آخر؟

ان‌شاءالله خداوند باری تعالی این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی (عج) پیوند دهد.

اشعار  مجالس عروسی

سلام محضر کاربران عزیز . خیلی از دوستان  امر فرمودند و درخواست کردند اشعار  متناسب با مجالس عروسی و شادی براشون بزارم تا تو مجالس استفاده کنند و حسب اوامر عزیزان اشعاری رو برای  شما قرار می دم  امید که  خوشتون بیاد و برای ما هم دعا کنید  برای  دریافت اشعار  به سایت زیر مراجعه فرمایید

http://ohod.ir

کتاب اشعار عروسی برای دانلود

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

چرا افراد گرفتار نگاه آلوده می‌شوند؟

حجت‌الاسلام محمد غلام رضایی، استاد اخلاق حوزه علمیه قم نیز معتقد است که نگاه آلوده گذرگاه ورود به انحرافات است و وقتی فرد گرفتار نگاه آلوده شود تخم شهوت در دل او کاشته می‌شود و به واسطه وسوسه شیطان به دنبال خواهش نفسانی خود می‌رود و در نهایت گرفتار منجلاب گناه می‌شود.

آدمی نمی‌تواند از تأثیر شنیده‌ها و دیده‌هایش بر مغز جلوگیری کند، این تأثیرپذیری به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز صورت می‌گیرد و شخص نمی‌تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد، از این‌رو خداوند متعال در قرآن کریم و اهل‌بیت(ع) در روایات افراد را از نگاه ناسالم و شنیدن ناروا منع کردند.

همچنین پدیده نگاه آلوده، پدیده‌ای به ظاهر سطحی و زودگذر است در حالی که آثار مخرب و طولانی را در زندگی افراد خواهد داشت، از این‌رو کوشیدیم در گفت‌و‌گو با روحانیان، مدیران مدارس علمیه، مسؤولان نهاد‌های حوزوی و مشاوران خانواده به بررسی این موضوع بپردازیم:

 

ادامه نوشته

دانلود مداحی جشن میلاد حضرت رسول الله و امام جعفر صادق(ع) 91

جشن میلاد حضرت رسول (ص) و امام صادق(ع) در هیئت عاشقان ابی عبدالله فریدونکنار

برای دانلود همه فایل ها اینجـــــــــــــــــــــــا راکلیک بفرمایید

11

 شعر خوانی حاج سید عسگری داداش نژاد دانلـــــــــــــود کنید

 سرود حاج سید عسگری   (ای جان ها در ..) دانلـــــــــــود کنید

 حاج سید عسگری داداش نژاد سرود ای جان ها در بند...۲  دانلـــــــــــــود بفرمایید

حاج سید عسگری داداش نژاد سرود بسیار زیبا(جلوه عشق ...) دانلـــــــود کنید

حاج سید عسگری داداش نژاد سرود زیبا(امشب از ..) محلی مازندرانی دانلود نکنی از دستت رفته

 

حاج عباس جعفری شعر و سرود دانلـــــــــــود کنید

کربلایی مهدی رحیمی شعر خوانی دانلــــــــــود کنید

کربلایی مهدی رحیمی (سرود) دانلـــــــــــود بفرمایید

کربلایی سید علی جلالی شعر و سرود دانلـــــــــــــود بفرمایید

امیر عباسی شعر خوانی و سرود دانلــــــــــــــود بفرمایید

 

 

چرا برای اموات ختم قرآن می‌گیریم؟!

ما كه زنده ایم ،از قرآن چه بهره‌ای گرفته ایم كه می‌خواهیم برای مرده‌ها مجلس ختم قرآن بگیریم و به آنها بهره برسانیم! در مجلس ختم مرده‌ها هم مردم اصلاً گوش به صدای قرآن نمی‌دهند. وقتی اشعار خوانده می‌شود، گوش می‌دهند. دوست دارند یكی چهچه بزند و آنها هم به به بگویند و ثوابش را به روح خُلْد آشیانِ جَنَّت مكان هدیه كنند. ما نسبت به قرآن جفا می‌كنیم و سرانجام چوب آن را می‌خوریم.

تدبر

فهم قرآن بهتر از ختم قرآن

( أ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلی قُلُوبٍ أقْفالُها ) ؛

«مگر این دلها بسته است كه قرآن راهی برای نفوذ در آنها نمی‌یابد.»

ده بار و صد بار هم كه ختم قرآن كنید از قرآن بی خبرید. یك آیه را بگیرید و روی آن تكیه كنید و در دل بنشانید و در عمل پیاده كنید، از ده ختم قرآن نافع تر است. شما كه زنده اید، از قرآن چه بهره‌ای گرفته اید كه می‌خواهید برای مرده‌ها مجلس ختم قرآن بگیرید و به آنها بهره برسانید! در مجلس ختم مرده‌ها هم مردم اصلاً گوش به صدای قرآن نمی‌دهند.

وقتی اشعار خوانده می‌شود، گوش می‌دهند. دوست دارند یكی چهچه بزند و آنها هم به به بگویند و ثوابش را به روح خُلْد آشیانِ جَنَّت مكان هدیه كنند. ما نسبت به قرآن جفا می‌كنیم و سرانجام چوب آن را می‌خوریم.

 

 

ادامه نوشته

آدرس سایت جدید ما

سایت جدید حاج سید عسگری داداش نژاد

احـــــــــــــــــــــــــــد

اشعار  میلاد حضرت  محمد (ص)

ما در ملکوت عشق نا پیدائیم
بر خامه ی صورت آفرین شیدائیم
خورشید محمد است و در ملک وجود
آن ذره که در حساب ناید مائیم

بر چهره ی تابان محمد صلوات
بر نور ششم ولی داور صلوات
امروز که بهر ملت ماست دو عید
روز صلوات است مکرر صلوات

ادامه نوشته

اشعار و سرود میلاد حضرت رسول الله(ص)8

ای صلوات از خدای ذوالجلالت
ای همه پیغمبران محو جمالت
لحظه به لحظه درود بر تو و آلت

یا محمّد یا محمّد، عید میلادت مبارک

یا محمّد یا محمّد، عید میلادت مبارک

ادامه نوشته

اشعار میلاد حضرت رسول (ص)7

گاهی غزل بخوانم و گاهی غزل شوم
گاهی به تکه پاره ای دل بدل شوم
گاهی که صحبت از لب لعل تو می کنم
انگار که تعارف جامی عسل شوم
جانم غزال تیر نگاه نجیب توست
بی تو چگونه کشته ی تیر اجل شوم

ادامه نوشته

اشعار و سرود میلاد حضرت رسول الله(ص)6

آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد

در زیر پای مرد خدا جا نماز شد

کعبه خودش میان جماعت به صف نشست

آمد امام قبله و وقت نماز شد

دریاچه های آتش نمرود خشک شد

باران گرفت و خاک زمین دل نواز شد

 

ادامه نوشته

اشعار سرود میلاد حضرت رسول اکرم(ص)5

دور دور قدرت قابیل بود

كار و كسب عاشقی تعطیل بود

دشنه ی شرك و پلیدی تشنه

خون سرخ و پاك اسماعیل بود

طینت هر كس اسیر تیره گی

هر زبانی گرم قال و قیل بود

ادامه نوشته

اشعار و سرود میلاد حضرت رسول الله(ص)4

آیه آیه همه جا عطر جنان می آید

وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است

بشنود مدح تو را با هیجان می آید

می رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه

با نفس های الهی تو جان می آید

ادامه نوشته

اشعار و سرود میلاد حضرت رسول الله(ص)3

همـه جا غرق نور همه‌جا شوق و شور
همه جا جشن عید همه‌جا خلد و حور
ملک و جن و انس شـده غـرق سرور

ای نثـارِ مـاهِ رویت سوره نور و تبارک

یا محمّد یا محمّد عید میلادت مبارک

ادامه نوشته

اشعار میلاد حضرت رسول الله(ص)2

فرزند خاک را تو سرافراز کرده ای

بالاتر از ملائکه پرواز کرده ای

پاشیده ای به پنجره ها نور عشق را

از آسمان دری به زمین باز کرده ای

بی خود که نیست رحمة للعالمین شدی

این از محبتی ست که ابراز کرده ای

ادامه نوشته

اشعار میلاد حضرت رسول (ص)1

حضرت رسول اكرم(ص)


بـلـغ العـلـي بکمــاله                کشف الدجي بجماله
حسنت جميع خصاله                صـلـوا عـلـيـه و آلــه  

بقیه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اصطلاح رافضه به چه معناست و به چه کساني رافضي گفته مي شود؟


فردى به امام باقر عليه السلام گفت: ما (شيعه) را «رافضه» مى نامند. امام عليه السلام سه بار به او فرمود: من از رافضه ام و رافضه از من است (انا من الرافضة و هو مني قالها ثلاثاً). 

 اصطلاح رافضه به چه معناست و به چه کساني رافضي گفته مي شود؟
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ اصطلاح رافصی به شیعیان اطلاق می شود اینکه این اصطلاح به چه معناست در موسسه مذاهب اسلامی طرح و پاسخ داده شده است.

سوال: اصطلاح رافضه به چه معناست و به چه کساني رافضي گفته مي شود؟     

جواب: يكى از مفاهيم و اصطلاحاتى كه معمولًا مخالفان به انگيزه نكوهش شيعه به‏كار مى‏برند، «رافضه» و «رافضى» است. رافضه از ريشه «رفض» به‏معناى ترك و رهاكردن فرد يا چيزى است.(1) اين واژه، مانند اصطلاح شيعه در موارد زير به كار رفته است:

الف) معتقدان به نصّ در نصب امام و منصب امامت و منكران مشروعيت خلافت خلفاى قبل از امام على عليه السلام‏.

ب) معتقدان به افضليت امام على عليه السلام برخلفاى پيش از او، در عين انكار نصّ در امامت.

ج) اظهار كنندگان محبّت و مودّت به خاندان رسالت.در ابياتى كه از ابن ادریس شافعى نقل گرديده به اين معنا اشاره شده است:

‏إن كان رفضاً حبّ آل محمّد              فليشهد الثقلان أنّى رافضى (2)

اگر دوستى آل محمد رفض به شمار مى‏آيد پس انس و جن رفض مرا گواه گردند.

ادامه نوشته

رویدادهای مهم دهم ربیع الاول

رویدادهای مهم دهم ربیع الاول: 

۱- ازدواج پیامبر(صلی الله علیه وآله) با حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
 
پیامبر ۱۵ سال قبل ازبعثت با حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) ازدواج نمودند.(۱) از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم می شود که حضرت خدیجه (سلام الله علیها)بنت خویلد بن اسد، درعلم و اطلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قریش، علاوه برکثرت اموال و املاک و تجاراتی که داشت، به عقل و کیاست نیز مزیت داشت و در آن زمان او را طاهره، مبارکه، سیده نسوان و ملکه بطحاء می گفتند. او ازکسانی بود که انتظار قدوم پیامبر(صلی الله علیه وآله) را می کشید و همیشه ازعلما علائم نبوت آن حضرت را جویا می شد. 
 
افراد زیادی مانند عقبه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر یک چهارصد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و ابو جهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند و هیچ شوهری اختیار نکردند و باکره و عذراء تا سرانجام خودشان در سن ۲۵ یا ۲۸ سالگی پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلی الله علیه وآله) دادند و این ازدواج مبارک با آداب و مراسم خاصی انجام شد. 
 
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ۲۴ سال و یک ماه با پیامبر(صلی الله علیه وآله) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود پیامبر(صلی الله علیه وآله) همسر دیگری اختیار نفرمود. همچنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) جمیع اموال خود را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) واگذار کرد.
 
۲- مرگ داوود بن علی حاکم ظالم مدینه 
 
داوود بن علی عموی سفاح درمدینه در دهم ربیع الاول سال ۱۳۳ هجری به دعای امام صادق(علیه السلام) هلاک شد، چه اینکه داوود بن علی فرمان داد معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق (علیه السلام) بود، شهید کردند.(۲)
 
۳- مرگ مالک بن انس 
 
در این روز در سال ۱۷۹ هجری مالک بن انس اصبحی، رئیس فرقه مالکی از مذاهب اربعه اهل سنت از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.(۳)
 
۴- اولین روز خلافت غاصبانه معاویه 
 
در این روز معاویه درسال ۴۱ هجری خود را به خلافت نشاند، و از مردم بیعت گرفت و او اولین خلیفه بنی امیه بعد ازعثمان بود.
 
پی نوشت: 
 
۱- بحارالانوار: ج ۹۵ ص ۳۵۷. فیض العلام: ص ۲۱۱.
۲- روضات الجنات: ج ۷ ص ۲۲۴. وقائع الایام: ج ۱ ص ۳۹۰. 
۳- روضات الجنات: ج ۷ ص ۲۲۴. تذکرة الحفاظ: ج ۱ ص ۲۱۲.
منبع : شیعه نیوز
 

دعا و نماز در کنار قبور حرام است !

وهابیت

از جمله مطالبى كه در كتابهاى وهابیان، مورد بحث و گفتگو قرار گرفته، مسأله نماز گزاردن، خواندن دعا نزد قبور اولیا می باشد. وهابیت با تاسی به آراء و افکار ابن تیمیه حرانی و شاگردان وی، در مقابل بسیاری از سنت های دینی و اسلامی که از دیرباز تا کنون، در میان امت اسلامی رواج داشته ، موضع گیریهای شدید داشته و برای استناد و استدلال به مدعای خویش با تحریف تاریخ سیره پیامبر گرامی و صحابه ایشان، آنان را گواه افکار پلید و عقاید شوم خویش قرا می دهند، در حالیکه دست درازی به تحریف تاریخ صدر اسلام، یکی از بزرگترین جنایات، و خیانتهایی است که می توان به امت اسلامی روا داشت، که وهابیت در این راستا از هیچ کوششی مضایقه ننموده است.

این گفتار را  به بررسی و تحلیل یکی از  اشکالاتی که وهابیت تحت عنوان «نماز و دعا در کنار قبور» مطرح ساخته، و از آن به عنوان  بهانه ا ی جهت ایراد اتهام شرک یاد می کنند، اختصاص داده؛ و بی اساس بودن اندیشه وهابیت را در ذیل این مساله به اثبات می رسانیم.

 

طرح اشکال وهابیت پیرامون دعا و نماز در کنار قبور

وهابیت به دلیل عدم شناخت صحیح  تمایز میان توحید و شرک ، در درک مفهوم این دو واژه و حمل مصادیق آن، دچار افراط و تفریط می شوند. این قبض و بسط نا متعارف در فتاوای وهابیان گویای نوعی وسواس فکری برآمده از عدم تحلیل صحیح  می باشد ، که هر از گاهی در تعریف یک فرع فقهی، و یا یک مساله اعتقادی خود را نشان می دهد.از جمله اینکه وهابیان کورکورانه و بدون بررسی دقیق و متقن آیات و روایات، و سیره پیامبر و صحابه، مساله ای مانند دعا و نماز در کنار قبور را دستاویز بهانه جوییهای خود نسبت به امت اسلامی قرار داده ، و از آن به عنوان حربه ای برای تثبیت حقانیت خویش و محکومیت عقیده دیگر فرق اسلامی بهره می جویند.

 

ادامه نوشته

سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد

سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.

حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.

عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.

ما شیعه ایم یا محبّ اهل بیت؟!

در تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) حدیثی وارد شده است که آن را ابو یعقوب یوسف بن زیاد و علی بن سیار روایت کرده اند، این دو بزرگوار می گویند:

« شبی در خدمت امام عسکری(ع) بودیم- در آن زمان حاکم آن سامان نسبت به امام (ع) تعظیم می کرد و اطرافیان او نیز احترام می نمودند- ناگهان حاکم شهر از آنجا عبورش افتاد و مردی دست بسته همراه او بود او امام(ع) را که در بالای خانه قرار داشت و از بیرون مشاهده می شد دید، همینکه چشمش به آن حضرت افتاد به خاطر احترام از مرکب پیاده شد.

امام عسکری(ع) فرمود: به جای خود برگرد، و او در حالی که تعظیم می کرد به جای خود یعنی روی مرکب برگشت و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا این شخص را امشب کنار یک دکان صرافی گرفته ام به گمان اینکه می خواسته راهی به دکان باز کند و از آن سرقت کند.

ادامه نوشته

بهترین واسطه برای حاجات اخروى

 

امام حسن عسگری

در ابتدا بد نیست نوشته‏اى از امام حسن عسكرى (علیه السّلام) كه در آن گوشه‏اى از فضایل اهل بیت (علیهم السّلام) آمده است را نقل كنم: «ماییم كه با گامهاى نبوت و ولایت، قله‏هاى حقیقت را فتح نموده و هفت طبقه كوههاى بلند فتوى را، با هدایت روشن نمودیم. ماییم شیران درنده نبرد و كسانى كه دشمن را از پا مى‏ اندازند. امروز شمشیر و قلم از آن ماست و فردا پرچم ستایش و علم از ما. نوه‏ هاى ما هم پیمانان دین، جانشینان پیامبران، چراغهاى مردم و كلیدهاى كرم هستند. «همسخن» خدا بخاطر گواهى ما به وفاى او، لباس برگزیدگى را پوشیده و «روح القدس» از میوه نوبر باغهاى ما چشید. شیعیان ما اهل نجات، پاك، یاور و محافظ ما و دشمن ستمكاران مى‏باشند. و بعد از سختى‏ ها چشمه ‏هاى زندگى براى آنها مى‏جوشد، تا «الم» و «طه» و «طواسین» را تمام نمایند. {(امضا) حسن بن على العسكرى. سال دویست و پنجاه و چهار} »

 

روز هشتم ماه ربیع الاول‏ سال 260 هجری قمری

روایت شده شهادت امام حسن عسكرى (علیه السلام) در این روز در سن 28 سالگی است. پس بهتر است در این روز اندوهگین بودن، بخصوص با در نظر گرفتن این مطلب كه صاحب مصیبت حجت عصر و امام زمان (علیه السلام) - جان جهانیان فداى او، و رحمت خدا بر او و بر پدرانش باد – مى ‏باشد.

 امام حسن (علیه السّلام) را با هر زیارتى كه به ذهن مى‏رسد زیارت نموده و به امام زمان (علیه السّلام) تسلیت گفته شود. سپس از خداوند بخاطر جانشینى امام زمان (علیه السّلام) تشكر نموده و بخاطر غیبت و دسترسى نداشتن به آن حضرت متأثر شده و زمان ظهور و فوائد نورهاى او و خیر و بركت آن را در ذهن مجسم نماییم.

ادامه نوشته

بیاییم همچو او، امام زمان(عج) را یاری کنیم

امام عسگری

امام حسن عسكری علیه السلام قریب به 6 سال امامت مسلمین را عهده‌ دار بودند و در طول این مدت نسبت به هدایت مردم و حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زحمات زیادی را متحمل شدند. ایشان در این دوران به صورت پنهانی و با اجرای اصل «تقیه»، با سیستم سازمان وكالت امور شیعیان را دنبال می‌فرمودند.

 

دوران امامت

امام عسكری علیه السلام، در سال 243هـ با فشار متوكل عباسی به سامراء منتقل شد.(1) اقامت طولانی امام عسكری علیه السلام در سامراء جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست؛ به طوری كه حضرت مجبور بودند هر دوشنبه و پنجشنبه به دارالخلافه رفته و حضور خود را اعلام نماید(2) از طرفی هم تنها پیروان و شیعیان خاص می‌توانستند با آن حضرت ارتباط داشته باشند.(3)

برخلاف سوء برداشت هایی که شده؛ ایشان در یک پادگان صرف نظامی نبودند، بلکه محیط و آن منطقه، مانند شهرک نظامی امروزی بود. امام حسن عسکری علیه‌السلام در آن منطقه بسیار در محدودیت بودند، چون در یک شهرک نظامی دیده بان و نگهبان و جاسوس است و انواع و اقسام نیروهای امنیتی حضور دارند. آن ها می‌خواستند یک رقیب جدی از خاندان بنی هاشم با سابقه 3 قرن، عصمت و طهارت و علم را تحت کنترل درآورند، طبیعتا کم ترین ارتباط مردم با ایشان نیز برای حاکم ظالم عباسی ضرر داشت. پس نهایت دقت را انجام می ‌دادند تا ایشان تحت کنترل باشد و مردم ایشان را کمتر ببینند و اگر می ‌بینند کمتر حرف بزنند و اگر حرف می ‌زنند مسائل امامت مطرح نشود.

امام عسكری علیه السلام اگر چه بسیار جوان و تحت مراقبت جاسوسان و عاملان خلیفه بود ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی شهرت فراوانی پیدا كرده بودند، حتی روزهایی كه حضرت به مقر خلافت می ‌رفت، در طول مسیر حضرت، كه مملو از مردم و بسیار شلوغ بود، مردم به احترام ساكت می‌ شدند و جمعیت با شور و شعف بسیار به امام علیه السلام اظهار ارادت می ‌كردند.(4)

امام حسن عسكری علیه السلام چون در حصر و كنترل حكام عباسی بودند و هم به لحاظ آن كه در عصری نزدیك عصر غیبت می ‌زیستند، غالباً پنهان بوده و غالب امور و ارتباط آنان با شیعیان از طریق مكاتبات، توقیعات و وكلاء انجام می‌ گرفت تا آنان آمادگی دوران غیبت را بیابند

 

ادامه نوشته