ره توشه عتبات عالیات
ماراهی شهر نجف و کرببلا ئیم ما عاشق دل سوخته ی خون خدائیم عازم به عراقیم همه بهر زیارت دعوت شده از سوی علی شیر خدائیم مولا نظری کرد به ما از ره احسان اوپادشه و ماهمه کمتر زگدائیم ای شاه نجف حیدر کراّر علی جان سوگند که ما جمله محبان شمائیم بر ما نظری بیشتر از پیش بفرمای محتاج عنایات شما در همه جائیم پا بوسی درگاه تو عزّ وشرف ماست بر دوستیت در دو جهان فخر نمائیم پای آنکه غم فاطمه ات کرد زمین گیر ما نیز ازاین داغ به شوریم ونوائیم ما کرببلا رفتن خود را زتو داریم ممنون تو شاکر درگاه خدائیم بنمای دعا در حق این جمع گرفتار زیرا که همه زائر شاه شهدائیم سالارشهیدان که تورا نور دو عین است خواهیم که بر خاک درش چهره بسائیم مارا طلبیدی همه ممنون تو هستیم ممنون تو خامس اصحاب کسائیم این حرف دل محسنی نامه سیاه است بی لطف شما غرق در امواج بلائیم 2 الا ای شیعیان این جاست کوفه که نخل دین شد این جا بی شکوفه دو چشم خونفشان دارم از این شهر هزاران داستان دارم از این شهر زتیغ کینه ابن ملجم اینجا دریده از جفا فرق علی را در این جا روز روشن تار گردید که کشته حیدر کرار گردید به ضرب تیغ زهر آلوده آخر همین جا کشته شد ساقی کوثر همین جا رأس مسلم رابریدند تنش را در میان خون کشیدند همین شد سر سلطان خوبان به روی نیزه ها قاری قرآن در این جا خولی آن را میهمان کرد به مطبخ خانه ای اورا نهان کرد در این جا اهلبیت از جور عدوان شده مأوایشان در کنج زندان همین جا بود در دارالعماره به قتل دخت زهرا شد اشاره التماس دعا (محسن زاده) 3 ای زائر دلسوختۀ کرببلائی دیروزکجا بودی وامروز کجائی دروز سر سفرۀ مولات مکان بود مأوای تو دیروز به از باغ جنان بود دیدی که چسان کرببلا در هیجان بود ماتمزدۀ پادشۀ تشنه لبان بود فریاد وفغان بود چه فریاد رسائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی بین الحرمین بودی ودیدی چه صفا داشت بین الحرمین هر وجبش رنگ خدا داشت بین الحرمین بوی تمام شهدا داشت حرف از ادب وهمت وایثار ووفا داشت بین الحرمین داشته الحق چه صفائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی در یکطرفش گلشنی از گلبن احساس دریکطرفش بود گلستان گل یاس دلهای همه بود به یک واقعه حساس یکسوی حسین بود وبه سوی دگر عباس تو زمزمه ات بود همه شعر ولائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی دیروز زچشمان تو سیلاب روان بود اشک توروان از غم عباس جوان بود ابراز ولایت زهمه سوی عیان بود مشغول به سینه زدن هر پیر وجوان بود از دیده روان بود چه اشک وچه بکائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی دیروز تو بودی وغم وگریه وناله در خیمه گه ات بود به لب ذکر ومقاله دلسوخته بودی زغم طفل سه ساله وز بهر مدینه طلبت بود حواله کار تو نبوده است بجز عجز وگدائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی دیروز تو هم زائری از علقمه بودی با یاد ابالفضل تو درزمزمه بودی همنالۀ بانوی جهان فاطمه بودی گریان زمصیبات بمثل همه بودی آنحا به سرت بود چه شور وچه نوائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی دیروز تو بودی وحسین وحرم او اشک توروان بود زاندوه وغم او اشک توو احسان وعطا وکرم او شد شامل حال تو فیوضات دم او امروز مپندار کز آن نور جدائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی یا رب به حسین بن علی وعلی اصبر بر پیکر صد چاک جوانش علی اکبر بر آن تن بی دست ابالفضل دلاور باشد سخن محسنی ای خالق داور بنمای مرا باردگر کرببلائی دیروز کجا بودی وامروز کجائی 4 هر شب جمعه کربلا بزم غم بر پاست کنار مضجع حسین محشر عظماست تمام انبیاء همه کربلا جمعند ورد زبان اولیاء آه وواویلاست امشب مادر حسین می آید فاطمه امّ الزینبین می آید یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم *** *** *** *** *** امشب اهل آسمان برزمین آیند کنار شش گوشۀ این نازنین آیند ذکر لب اهل سما یا حسین باشد بر سر وبر سینه زنان دلغمین آیند امشب اشک از بصرت جاری کن با اشکت فاطمه را یاری کن یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم *** *** *** *** *** ختم رسولان زبصر اشک غم بارد شیر خدا بهر حسین ناله ها دارد فاطمه آید زجنان با دلی پر خون چهره به خاک قبر این گشته بگذارد دم همه دم حسین حسین می گوید زاشک خود قبر وِرا می شوید یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم *** *** *** *** *** یا فاطمه یا فاطمه کو حسین تو بگو چه آمد به سر نور عین تو چه ظلمها که دیده اند از ستمکاران دو نور دیدگان تو زینبین تو زینب دیده پیکری بی سررا زد بوسه دوبار ه یک حنجر را یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم *** *** *** *** *** یا فاطمه به حق این پیکر بی سر به جسم پاره پارۀ پسرش اکبر به حلق تیر خوردۀ کودکش اصغر نما شفاعت ازهمه زائرین یکسر امشب یک عنایتی یا زهرا به جمع زوّار حسینت فرما یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم *** *** *** *** *** به دست از بدن جدای علـــمدارش به نالۀ ادرک اخــــــای سپهدارش به مشک پاره پاره وچشم خونبارش عنایتی فاطمه جان کن به زوّارش آرزوی همه ظهور مهدی است دوای درد ما حضورمهدی است یا زهرا ، یازهرا ما همه زوّار حسینیم یکعمری، گریان و همه عزادار حسینیم 5 ای خدا ممنونیم به حسین مدیونیم که شب جمعه رو در کرببلا مهمونیم (2) یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله یا اله العالمین زیر گنبد حسین شاکر لطف تو بوده وزتو ممنونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله شب جمعه کربلا صفا داره خدا میدونه چقدر بها داره کربلا عباس با وفا داره کربلا حسین سر جدا داره ما همه بهر حسین بن علی محزونیم شب جمعه کربلا مهمونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله کربلا بهشت روی زمینه جنت العلا که میگن همینه هر کی با چشم دل خود می بینه زائر کربلا سدره نشینه برا اینه همگی مون عاشق ومجنونیم شب جمعه کربلا مهمونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله شب جمعه که میشه خاتم الانبیاء میآد خاتم الانبیاء با علیّ مرتضا میآد حضرت فاطمه با حال غم وعزا میآد به کنار مضجع حسین سر جدا میآد ذکر یا حسین می گیره مادرش میدونیم شب جمعه کربلا مهمونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله شب جمعه قسمت ما کربلا شد ای خدا تاکنار مرقد حسین امام الشهدا پارۀ تن پیمبر که سرش گشته جدا بزنیم لحظه به لحظه هر نفس تورا صدا سر به سجده بزاریم بگیم خدا ممنونیم شب جمعه کربلا مهمونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله ای خدا به اشک چشم وناله های فاطمه به اب وبعل وبنین وبچه های فاطمه به صدای واحسینا به نوای فاطمه از همه قبول فرما به ولای فاطمه هر چه داریم همه را به فاطمه مرهونیم شب جمعه کربلا مهمونیم یا ابا عبدالله (2) یا حسین ثارالله 6 من پارهای از پیکر عرش خدایم
مــن کعبــه اهـل ولایم، کربلایم خاکم ولی آغشته با خون حسینم تا صبح روز حشر، مدیون حسینم از روز اول خون آدم ريخت در من دریای اشک از چشم عالم ریخت در من از قلب من باب بلاها گشت مفتوح میخواست در من غرق گردد کشتی نوح در مـن خلیل الله پایش خورد بر سنگ از خون پاکش این زمین را کرد گلرنگ مـن در فـراتم اشـک اسمـاعیل دارم مـن سایهبـان از بـال جبـرایيل دارم مـن انبیـا را شاهــدِ زخـمِ بلایـم من یک جهان کرب و بلایم: کربلایم تا بر حسین آغوش خود را باز کردم از کعبه دل بـردم، بـه جنت ناز کردم از اول خلقت کـه حـق بخشید بودم آغوش خود بر یوسف زهـرا گشودم بـا خاک خـود درمـان درد عـالمیْنم خـاکم مپنداریـد، مـن شهـر حسینـم مـن در درون، هجده بهشتِ یاس دارم مـن در کنــار علقمـه، عبــاس دارم مـن دور هفتـاد و دو لالـه پر گشودم آغوش خـود را بـر علیاصغر گشودم در مـن فـروغ حقتعــالی را ببینیــد خــورشید زهــرا، مــاه لیلا را ببینید در مـن عـلیاکبر ز زخــم بیشماره شد مثل تسبیحی که بندش گشته پاره مـن روضـة گـلهای بیخـار حسینم تـا صبـح مـحشر ميهمــاندار حسينم مهمـان مـن بینِ دو دریا تشنه جان داد لبهای خشکش را به هر نسلی نشان داد مهمـان مـن بـا لـحن شیرین با حلاوت میکـرد نـوک نیـزهها قـرآن تــلاوت مهمـان مـن چـون بسمل بیبال گردید مانند قـرآن حرمتش پامال گردید مهمان من در سینه دارد داغ یاران دردا که شد با داغ یاران سنگ باران مهمان من جز زخم در پیکر ندارد مهمان من بـر پیکر خود سر ندارد مهمـان من بزم عزا را دوست دارد مهمان من اشک شما را دوست دارد مهمان مـن بـر امت جدش دعا کرد خون گلوی خویش را وقف شما کرد مهمان مـن سـر در ره اسلام داده از حلق خونین بـر شما پیغام داده مهمان من زخمش لباسش بود بر تن پیراهنش را هم به غارت برد دشمن وقتی ز رگهای بریده خون فشانده اول ســلامِ شیعیــانش را رسانده فرمود چون نوشید آب سرد، یاران بر من بریزید اشک چون ابر بهاران «میثم» اگر چون آب در آتش بجوشد حاشا کـه بی ذکـرِ حسین، آبی بنوشد خیمه گ در خیمه گاه خوانده شود زائر خسته جان ، خیمه هارا ببین لحظه ای با تفکّر در اینجا نشین خیمه گاه ِ آل عبا اینجاست جای اشک وغم وناله اینجاست چشم دل وانما کربلا را ببین اضطراب وغم وناله هارا ببین گوش دل باز کن بشنو از این مکان العطش العطش آید از تشنگان اصغر از تشنگی گشته بی صبر وتاب چهره اش زرد شد طفل ناز رباب مثل ماهی لبش باز وبسته شود از عطش تار وپودش گسسته شود آید از هر طرف نالۀ آب آب بر تمنای آب کس نداده جواب چهرۀ زینب دلشکسته ببین بانوان را همه زار وخسته ببین در همین جا حسین، خواست از خواهرش پیرهن کهنه ای آورد در برش پس همان پیرهن را بجای کفن کرده زیر دگر جامه هایش به تن در همین جا به زینب سفارش نمود بهر صبر ورضا باز خواهش نمود با وداعی که با خواهر خود نمود باب صبر و رضا بهر خواهر گشود لیک تا راهی از خیمه شد آن جناب دید باز از قفا میرسد این خطاب صبر کن یا حسین ای مه انورم یادم آمد مرا حرفی از مادرم مادرم گفته در لحظۀ آخرین میرود چون حسین سوی میدان کین نیستم کربلا با هزاران فسوس تو، به جایم گلوی حسین را ببوس خم شد اینجا حسین در بر خواهرش خواهر اینجا زده بوسه بر حنجرش بار دیگر همین خواهر غمزده بوسه بر حنجر جسم بی سر زده لیک آن لحظه چون جای سالم ندید بوسه زد بر رگ حنجر آن شهید خیمه گاه ِ آل عبا اینجاست جای اشک وغم وناله اینجاست اه 7 سلام ای حجت خلاق دادار سلام ای مظهر ایمان وایثار سلام ای نور چشمان پیمبر سلام ای وارث زهرا وحیدر سلام الله که تو خون خدائی شهیدی وشهید سر جدائی تو جان دادی که دین پاینده باشد که احکام پیمبر زنده باشد تو مظلو مانه جان دادی حسین جان شهامت را نشان دادی حسین جان چه آمد بر سرت اینجا ندانم زده داغ غمت آتش به جانم امان از درد وداغ خواهر تو که بوده کربلا همسنگر تو تورادر خون طپیده دید زینب سرت را هم بریده دید زینب تنت در لجه ای از خون شناور فتاده بود ای سبط پیمبر تورا از کینه کشتند آن لعینان لب دریا ولی با کام عطشان تورا زخم فراوان در بدن ماند زبعد مرگ جسمت بی کفن ماند تو تشنه بودی وآبت ندادند به حلقت خنجر بران نهادند سرت را بالب تشنه بریدند تنت را درمیان خون کشیدند سرت روی سنان وتن روی خاک به روی خاک اما بوده صد چاک چگویم من زبان من شود لال تنت شد زیر سم سم اسب پامال تنی که بود از کین پاره پاره کجابود ه سزاوارش دو باره که دشمن اسب تازاند به رویش شود یکسان زکینه زیر ورویش به زیر سم اسب دشمنانت چنان شد ریز از کین استخوانت که صدرِ سینه وپشتت یکی شد چنین ظلمی کجا وکی به کِی شد چنان پامال گشته پیکر تو تورا نشناخت زینب خواهر تو تنت را دید بی سر بود و صد چاک که افتاده است عریان بر روی خاک نگاهی کرده بود آن بی قرینه به همراه گل نازت سکینه تورادیدند سر در پیکرت نیست وکهنه پیرهن هم در برت نیست نه جای سالمی در پیکرت بود تنت مثل بریده حنجرت بود چه کرده زینب آن لحظه ندانم زفرط عشق این باشد گمانم تنت را خواهرت در بر کشیده زدل آهی پر از آذر کشیده زبسکه بود زینب بر تو شیدا چو جای سالمی ننموده پیدا بجای بوسه برروی نکویت زده بوسه به رگهای گلویت به جای جد وباب و جای مادر گلویت را چنا بوسید خواهر که از بوسه رفته از سرش همش وآن بوسه نشد هر گز فراموش ولیکن خصم دون با تازیانه زدند اورا کنارت ظالمانه جدا شد از سر نعش برادر به اشک وآه آن مظلومه خواهر بسوزای محسنی زین داغ جانکاه ازاین عم شیعیان را ساز آگاه که از این داغ واین ماتم بگریند گنار قتلگه باهم بگریند 8 زائرین محترم قبول باشه زیارتا قبول درگاه حق بشه زیارت شما انشاءالله که خدا از همه تون قبول کنه این زیارتا واعمال تونوقبول کنه کربلا توفیق خوبیه اگه ما بتونیم قدر این توفیق ونعمت خدا رو بدونیم هر کی کربلا اومد کرببلائی نمیشه با یه یا علی ویا حسین ولائی نمیشه کربلا جای حسینی شدن ما شیعه هاست کربلا محل گریه کردن واشک وعزاست کربلا مکان اشکه اشک با معرفته جای بیداری آدمای نیکو صفته گناه کرببلائی همه بخشیده میشه هر کی شد زائر واقعی پسندیده میشه شرطش اونه که از این به بعد حسینی بمونه با حسین وشهداش خط ولا را بخونه کربلائی کسیه وقتی به کربلا میاد نبره خط ولایت حسینی رو زیاد زائر امام حسین دیگه ستمگر نمیشه منحرف زشوه وراه پیمبر نمیشه زائر امام حسیندور میشه از رنگ وریا زائر اما م حسین اهل حجاب است وحیا زائر امام حسین چهرۀ پر فروغ داره از گناه غیبت ودروغ وتهمت بیزاره زائر امام حسین نماز میخونه سر وقت در امور دنیویه نمیگره اصلا سخت زائر امام حسین حلال وحرومو میدونه کربلائی که شده کرببلائی می مونه زائر امام حسین دل شکنی نمی کنه دل شکستنو خلاف دین و ایمون میدونه زائر امام حسین همسایه آزار نمیشه اهل فتنه نمیشه یعنی دغل کار نمشه زائر امام حسین دوز وکلک نمی زنه از خدا می ترسه و دائم بفکر مردنه زائر امام حسین خُلق خوشش زبون زده دیگه باورش میشه بد اخلاقی خیلی بده تمومِ ابعاد دینو با جونش قبول داره برا انجام اونا همیشه همّت می زاره زائر امام حسین آبروی حسین میشه مثل یک سفیری بهر شاه عالمین میشه هر کی شد عامل افکار حسین بن علی دل وجانش میشه با نور حسینی منجلی دل که منجلی شده یعنی که کربلائیه دل کربلائیها صد در صدش خدائیه دلی که خدائی شد شیطون درش راه نداره از دل کربلائی نور ولایت می باره آره آی برادرا ، خواهرای مهربونم کربلائی بمونید درد وبلاتون بجونم نمی خوام توضیح بدم که بهتر از من میدونید پس خوبه تلاش بشه کرببلائی بمونید یادتون نره حسین برای ما شهید شده موی زینب تو همین کرببلا سفید شده دستای عباسو تو کرببلا بریده اند فرق نازنینشو زکینه شون دریده اند پاره پاره شده پیکر علی ی اکبرش ناله میکرد حسین کنار نعش پسرش تو همین کرببلا بجای یک قطرۀ آب هدف تیر سه شعبه شده فرزند رباب طفل ششماهه رو رو دست پدر کشته بودن همه قنداقه اشو بخونش آغشته بودن پیش چشم زینب غمزده از راه جفا سر نور عینشو بریده بودن از قفا تو همین کرببلا به زیر سم اسبها تن سالار شهیدان شده مثل توتیا «محسنی» کرببلائی موندن تو هنره آبروی کربلائیهارو آقا می خره 9 در خیمه گاه خوانده شود زائر خسته جان ، خیمه هارا ببین لحظه ای با تفکّر در اینجا نشین خیمه گاه ِ آل عبا اینجاست جای اشک وغم وناله اینجاست چشم دل وانما کربلا را ببین اضطراب وغم وناله هارا ببین گوش دل باز کن بشنو از این مکان العطش العطش آید از تشنگان اصغر از تشنگی گشته بی صبر وتاب چهره اش زرد شد طفل ناز رباب مثل ماهی لبش باز وبسته شود از عطش تار وپودش گسسته شود آید از هر طرف نالۀ آب آب بر تمنای آب کس نداده جواب چهرۀ زینب دلشکسته ببین بانوان را همه زار وخسته ببین در همین جا حسین، خواست از خواهرش پیرهن کهنه ای آورد در برش پس همان پیرهن را بجای کفن کرده زیر دگر جامه هایش به تن در همین جا به زینب سفارش نمود بهر صبر ورضا باز خواهش نمود با وداعی که با خواهر خود نمود باب صبر و رضا بهر خواهر گشود لیک تا راهی از خیمه شد آن جناب دید باز از قفا میرسد این خطاب صبر کن یا حسین ای مه انورم یادم آمد مرا حرفی از مادرم مادرم گفته در لحظۀ آخرین میرود چون حسین سوی میدان کین نیستم کربلا با هزاران فسوس تو، به جایم گلوی حسین را ببوس خم شد اینجا حسین در بر خواهرش خواهر اینجا زده بوسه بر حنجرش بار دیگر همین خواهر غمزده بوسه بر حنجر جسم بی سر زده لیک آن لحظه چون جای سالم ندید بوسه زد بر رگ حنجر آن شهید خیمه گاه ِ آل عبا اینجاست جای اشک وغم وناله اینجاست 10 اینجا شهر امیر المؤمنین است اینجا قبر امام المتقین است اینجا دارالولای شیعیان است اینجا باغی زگلزار جنان است شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم اینجا خاکش زجنت برتر آمد محض جاه ومقام حیدر آمد اینجا شیر خدا در خاک خفته خورشید اینجا شده در گل نهفته شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم اینجا هر درد را درمان ببخشند اینجا بر مرده هاهم جان ببخشند اینجا ساقی کوثر صِهر لولاک مدفون شد نیمۀ شب در دل خاک شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم قبر مشکل گشای عالم اینجاست قبر نوح نبی وآدم اینجاست اینجا بر هر گدا خاتم ببخشند خوب وبد را یقین باهم ببخشند شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم اینجا باید گدای مرتضی شد باید دلدادۀ شیر خدا شد اینجا باید که با دید ولائی با هم باید کنیم اینجا گدائی شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم اینجا باید که باهم دم بگیریم باید از مرتضی خاتم بگیریم دست از دامان مولا بر نداریم جائی از درگهش بهتر نداریم شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم اینجا یک نام حتماً کار ساز است بی شک بیچارگان را چاره ساز است نام زهرای اطهر چون کلید است خسران بیند هر آن کس ناامید است شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم ما بهر فاطمه دائم غمینیم گریان بهر امیر المؤمنینیم یا حیدر تو امیر المؤمنینی نزد داور شفیع المذنبینی شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم ای آنکه عالمی را دستگیری دست ماراشود آیا بگیری جان زهرا بمافرما عنایت مارا سوی خدا بنما هدایت شهر شرف اینجاست یعنی نجف اینجاست مولا علی جانم مولا علی جانم 11 یا علی تو آبرو مندی به درگاه خدا من تورا بهر شفاعت میزنم هردم صدا ای که هستی بی پناهان جهان را دستگیر جان زهرا لطف کن دست من افتاده گیر یا امیر المؤمنین بیچارۀ بیچاره ام خانمان دارم ولی آوارۀ آواره ام غرق گردیدم علی جان من بگرداب گناه تو شفیع المذنبینی جز توأم نبود پناه گر بدم یا خوب آقا میهمان این درم از رۀ رأفت بکش دست عنایت بر سرم من بنا بر دعوت تو آمدم اینجا ، امیر اوفتادم من زپا دستِ منِِ افتاده گیر یا امیرالمؤمنین من روسیاهم روسیاه یا ولی الله اینک بر تو آوردم پناه این سیه رو آمده پیش تو با موی سپید دست من خالی است اما دل لبالب از امید یا امیرالمؤمنین ده جوشنِ ایمان مرا یا علی بد آمدم تو خوب برگردان مرا زیر چتر لطف واحسانت مرا،هم، راه ده گمرهم ره را نشان بر عاصی گمراه ده بی شما دنیا نمی ارزد به یک پرِّ مگس بی شما قرب خدا نبود برای هیچکس بی تولای تو میدانم عبادت هیچ نیست رستگار است آنکه با حبّ تو ومهر توزیست یا امیرالمؤمنین ای شافع یَومُ النِدَم سایه ات را از سر این روسیه منمای کم یا امیرالمؤمنین ای بر همه فریاد رس من گنهکاری گرفتارم بفریادم برس مر شمارا نیست عادت غیر احسان وعطا تو دعا کن تا خدا از ما کند عفو خطا یا امیرالمؤمنین مارا زدرگاهت مران جان آن پهلو شکسته ، جان زهرای جوان کن وساطت یا علی تا آنکه ذات ذوالمنن بگذرد با خواهشت از جرم واز عصیان من محسنی هرآنچه دارد از عنایات شماست فاش میگوید که بگرفت از شما هر آنچه خواست 12 یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام نوری و نور سرمدی ابن عم محمدی بر خلائق سر آمدی ای تو اولین امام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام ای تجلّای دائمه کاخ دین را تو قائمه کفو وهمتای فاطمه صبر تو بود قیام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام روح دین معنی نماز شد نماز از تو سر فراز پیش درگاه بی نیاز در سجا یا به هر کلام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام ای ولی خدا علی کان جود وسخا علی ای سراپا عطا علی وی امام عالی مقام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام تو وصی پیمبری ساقی حوض کوثری شافع روز محشری روز میزان واختتام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام رو سیاه آمدم برت آمدم من بمحضرت تشنۀ جام کوثرت، ده به این تشنه یک دو جام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام من اگر یا علی بدم سوی درگاهت آمدم جان زهرا مکن ردم ده بمن جواب سلام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی جان منم گدا میزنم من تورا صدا چون توئی حجت خدا کن عطای خود را تمام بر تو واجب است احترا م ، یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام یا علی سلام 13 خدايا به حسين و علمدار رشيدش كه در علقمه دشمن نموده است شهيدش حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ به حق علي اكبر همان شبه پيمبر به آن پيكر صد چاك به آن لاله احمر حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ به حق علي اصغر به آن ماه منور كه با تير سه شعبه همين جا شده پرپر حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ به عبدالله وقاسم به دو نو گل زينب دو تا سرو رشيد و دوتا بلبل زينب حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ به رگهاي گلوي عزيز دل زهرا كه ببريده شد از كين در اين وادي وصحرا حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ به مظلوم غريبي كه بي يار ومعين شد سر انورش اين جا جدا از ره كين شد حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ شد از بار گناهان خدا يا كمرم خم به غير از تو ندارم كسي در همه عالم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ خدايا به حسين و به آل الله اطهار ببخشا ي گناهم تو اي خالق غفار حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ شب جمعه خدايا كه مهمان حسينم زالطاف تو يارب مضاعف شده دَينم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ خدايا نظري كن كه مجنون حسينم عزا دار حسينت به بين الحرمينم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ زلطف وكرم خود زعصيان وگناهم تو بگذر به حسينت ببين حال تباهم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ حسين جان تو شفاعت نما از منِ گمراه دعا كن كه پس از اين شوم عاقل وآگاه حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ اگر آنكه بدم من ولي حبّ تو دارم توئي بود و.نبودم توئي دار وندارم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ حسين جان توپناهي تو مصباح هدائي امير الشهدائي تو محبوب خدائي حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ من افتاده زپايم گداتر زگدايم نما نزد خداوند شفاعت زبرايم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ سراپا همه دردم سراپا همه آهم مرانم زدر خود كه هستي تو پناهم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ مرا رد مكن اي شه كه من دل به تو بستم نگاهم زكرم كن كه مهمان تو هستم حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ بده محسني ات را صله اي شه بي سر شفاعت كن از او در برِ خالق داور حسین داده پناهم تو بگذر زگناهم الهی بحسینٍ الهی بحسینٍ 15 تو جگر گوشۀ ختم الانبیائی آقا جون نور چشمان علی مرتضائی آقا جون تو تموم هستی فاطمه وپیمبری تشنه ای ولی خودت چشمه ناب کوثری تشنه کام کربلا من تشنۀ محبتم دوست دارم نوکریتو آقا نمائی قسمتم دوست دارم از تو برات رستگاری بگیرم دوست دارم بیام کنار قتلگاهت بمیرم دوست دارم منو یکی ازگداهات حساب کنی دوست دارم تامنو جزو نوکرات خطاب کنی دوست دارم وقتی میام کنار قبر با صفات برام عاقبت بخیری بخواهی با یک نگات دوست دارم دعام کنی تا از گناه ها دور بشم با دعای خیرتون هماره غرق نور بشم دوست دارم عزیز فاطمه که با شما باشم با شما باشم واز غیر شما جدا باشم دوست دارم فدائی عباس واکبرت بشم فدای گریه های علی ی اصغرت بشم دوست دارم تاکه نفس دارم حسین حسین بگم منقبت های تورا ای شه عالمین بگم دوست دارم وقتی که جون میدم تورو نیگات کنم جون ناقابلمو هدیه ورونمات کنم آرزو عیبه مگه من آرزوهام همینه تو میتوتی بر آری برام خدائی یقینه مگه غیر اینه که کار شما هدایته که هدایت شما توأمِ با عنایته من فقط هدایت وعنایت از شما میخوام با شما بودنو بهر رضای خدا میخوام مـن آمده ام از پـی ابـراز ارادت تا از در این خانه کم کسب سعادت لطفی که گـدایم مهمان شمایم مولا مددی کـن مولا مددی کـن پا تا به سرم غرق معاصی وگناه است این خانه برای همه امن است وپناه است من هرچه که هستم محتاج تو هستم مولا مددی کن مولا مددی کن غیـر از در این خانه دگرراه ندارم خودرا به جزازتو، تو بگوبرکه سپارم؟ پیش تو حقیرم ناچیزو فقیرم مولا مددی کن مولا مددی کن تو واسطه ای بین من وخالق غفار بنمای شفاعت زمن و ای مظهر دادار ای سید ابرار رحمی به گرفتار مولا مددی کن مولا مددی کن من گر چه بدم لیک توخوبی ورئوفی تو مظهرعفوی ورحیمی وعطوفی ای رکن ولایت ای نور هدایت مولا مددی کن مولا مددی کن گفتم که نجف آیم ومهمان تو گردم مهمان تو وشامل احسان تو گردم ای حجت اعظم ای عدل مجسّم مولا مددی کن مولا مددی کن من واقفم از اینکه مرا جرم عظیم است اما تو گواهی که خداوند کـریم است زین عاصی نادان تو روی مگردان مولا مددی کن مولا مددی کن آقـا قسمت میدهم ای آیت عظما دستی بکش از مهر وعنایت به سر ما فی الجمله گدائیم محتاج شمائیم مولا مددی کن مولا مددی کن سوگـند به آن بانوی دلخسته شاکی سوگـند به آن قد خم وچادرخاکی گرچه بدم آقا منما ردم آقا مولا مددی کن مولا مددی کن من اشک روان بهر تو وفاطمه دارم همواره غمت را همه دم زمزمه دارم می سوزم ازاین غم ای هادی عالم مولا مددی کن مولا مددی کن من محسنیم ذاکر ومـداح شمایم من نوکر دلبـاخته ی آل عبایم ای ماه منیرم هستی تو امیرم مولا مددی کن مولا مددی کن ای زائر کربلازیارت مقبول طاعات وعبادات شما باد قبول در این سفرمعنوی ای نور دوعین رفتی به کنار مرقد پاک حسین اجر سفرت بیمر وبی پایان است مزد تویقین بهشت جاویدان است برگوی برای ما زاخلاص وصفا ده شرح سفر از رۀ احسان ووفا بر گوی که ما لذّت وافر ببریم لذّت زبیان یک مسافر ببریم بر گوی مشاهدات خود را زائر ده شرح مراودات خود را زائر تو شرح بده که ما سراپا گوشیم از بهر شنیدن سخن خاموشیم این است گزارش سفر ای یاران پس گوش دهید جملگی از دل وجان من زائرم از کرببلا میآیم از وادی کربٌ وبلا میآیم زآن روز که رفتیم از این شهر ودیار عازم شده بودیم سوی مرقد یار وقتی که شدیم وارد خاک عراق بودیم زبس بهر زیارت مشتاق سختی سفر بجان خریدیم همه تا آنکه به کاظمین رسیدیم همه کردیم زیارت از جوادین آنجا خواندیم زیارت امامین آنجا از نور ولای هردو گشتیم ارشاد بردیم فیوضات زموسا وجواد بر غربت هر دو نور حق نالیدیم صورت به ضریح پاکشان سائیدیم از روی ادب به هردو دادیم سلام کردیم دعا به درگه هردو امام از محضر آن سلاله های زهرا بوده است تمنای شفاعت مارا رفتیم به سامرا به صد شوق وشعف بوده است زیارت زامامین هدف از هادی وعسکری زیارت کردیم ابراز ارادات وحقارت کردیم بر نرگس وبر حکیمه دادیم سلام رفتیم پس آنگاه به سرداب امام جائیکه امام عصر غیبت بنمود با غیبت خود بر غم شیعه بفزود از بهر ظهورش همه از مرد وزن گفتیم بیا یابن الحسن یابن الحسن آنگاه به شهر سید محمد رفتیم در محضر آن سلیل احمد رفتیم کردیم زیارت وبخواندیم نماز بردیم سوی خدا همه دست نیاز پس راهی استان نجف گردیدیم عازم به سوی شهر شرف گردیدیم رفتیم نجف زیارت شیر خدا گفتیم به التجا همانند گدا کی شیر خدا بگیر دست مارا گفتیم مدد نما بحق زهرا در محضر شاه اولیاء نور جلی خواندیم زاخلاص وصفا ناد علی جانهای همه فدای آن تربت او بر سینه وسر زدیم از غربت او پس ناله زدیم بر مصیبت هایش بر داغ دلش زغصّۀ زهرایش رفتیم به کوفه شهر اندوه والم شهر ستم وشهر جفا شهر غم شهری که در آن شیر خدا را کشتند آن راهبر اهل ولا را کشتند شهری که ستم کرد به آل اطهار دادند به اهلبیت احمد آزار دانی چه به دختر امیر آوردند ناموس خدای را اسیر آوردند شهری که سر بریده روی نی بود سر روی نی وخواهر او از پی بود تا خانۀ مرتضی علی را دیدیم بر غربت آن ولی حق نالیدیم در مسجد کوفه از روی عجز ونیاز خواندیم به درگاه خداوند نماز رفتیم به محراب عبادات علی پس گریه نمودیم به اصوات جلی کردیم مناجات ودعا بنمودیم در حین دعا یاد شما بنمودیم بر مسلم وهانی وجناب مختار کردیم ارادات درون را اظهار در مسجد سهله نیز با یاد شما خواندیم نماز وکرده بودیم دعا خودر ابه دعا تا که بیاراسته ایم خیر همگان را زخدا خواسته ایم با رخصت از علی ولی اعلا عازم شده ایم جانب کرببلا رفتیم به کربلا وبین الحرمین از بهر زیارت ابالفضل وحسین رفتیم کنار مضجع ششگوشه چیدیم زخرمن ولایش خوشه با اشک عزا صفا نمودیم آنجا بهر همگان دعا نمودیم آنجا دادیم سلام بر حسین بن علی بر مظهر ذات کردگار ازلی دادیم سلام بر علیّ ی اکبر هم بر علی اصغر وشهیدان یکسر رفتیم کنار قبر عباس رشید سقای یتیمان وعلمدار شهید پس ناله به بیدستی عباس زدیم بر سینه به یاد آن گل یاس زدیم با اشک روان به خیمه گه رو کردیم یاد از دل زینب وغم او کردیم رفتیم به تل زینبیه باهم از دیده روان نموده ایم اشک غم رفتیم کنار قتلگاه شه دین با دیدۀ تر به خاک سودیم جبین جائیکه سر از تن حسین ببریدند جائیکه علی وفاطمه نالیدند جائیکه حسین در یم خون غلطید جائیکه هماره مادرش می نالید جائیکه به نیزه رفت رأس پر خون جائیکه بدن زتیغ کین شد گلگون آنجاکه تن حسین زهرا افتاد کی میرود آن داغ ومصیبت از یاد آنجا که تنش چو توتیا شد از کین ماند ه است سه روز بی کفن روی زمین ما جای شما بر سر وبر سینه زدیم بر سینۀ خود زآن غم دیرینه زدیم کردیم دعا که کربلائی گردید زوار شهید نینوائی گردید ای محسنی اجر شعر تو با زهراست اجر تو به دست بانوی هر دوسراست 18 مولا علی مولا علی ای همسر زهرا علی ================== عمر سفر کوتاه بود سهم من اشک وآه بود با ناله ام همراه بود رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا علی ، ای همسر زهرا علی مولا اگر خوب وبدم با دست خالی آمدم جان حسین منما ردم رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی تو حیدری تو صفدری تو نائب پیغمبری ساقی حوض کوثری رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی چشم امیدم سوی توست تنها پناهم کوی توست آقا بهشتم روی توست رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی مولا بجان فاطمه آن عرش حق را قائمه آن فیض بخش دائمه رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی مولا چه آمد بر سرت وقتی که دیدی همسرت افتاده بود اندر برت رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی ای کان جود ومرحمت من داغداریم از غمت وز ناله های همدمت رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی پا بهر رفتن گشته سست تن میروددل پیش توست اینگونه بودم از نخست رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی مولا ، امیر المؤمنین جان حسین نازنین از من بدیها را مبین رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی ای پادشاه عالمین من میروم نزد حسین کو هست بر تو نور عین رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی ای بر دوعالم مقتدا بنمای در حقم دعا خواهم اجازت از شما رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی ای قوّت قلب رسول ای جان وجانان بتول از من زیارت کن قبول رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی من محسنیّ ی ذاکرم برآل عصمت چاکرم بالله غلام این درم رفتم خدا حافظ علی مولا علی مولا ای همسر زهرا علی 19 یاعلی میرویم از کویت جان به قربان خلق نیکویت همه مدیون خلق وخوی توأیم هر کجائیم دل بود سویت یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش تو وصی پیمبری مولا تو امامی تو رهبری مولا قسط ومیزان محشری مولا آبرو را تو می خری مولا یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش تو شهی ماهمه گدای توأیم ما گدایان این سرای توأیم از دل وجان همه فدای توأیم طالب بخشش وعطای توأیم یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش میهمانان تو زایرانیم ما پیام آور شهیدانیم پیروان تو از دل وجانیم بخشش جرم از تو خواهانیم یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش یا علی جان به اشک دیدۀ تو به وداع تو وشهیدۀ تو همسر رنج وغم کشیدۀ تو به گل نورسیده چیدۀ تو یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش به وداعی که همسرت بنمود به همان صورتی که گشت کبود به همان بازوئی که داشت ورم به همان قامتی که گشته خم یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش پشت در فاطمه چها که کشید محسنش از جفا شده است شهید سینه اش را که میخ در بدرید باز هم در میان کوچه دوید یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش همسرت را که تازیانه زدند پیش چشم تو ظالمانه زدند گه ببازو گهی به شانه زدند از جفا بر تنش نشانه زدند یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش جان زهرا بما عنایت کن دل مارا پر از ولایت کن همهرا سوی خود هدایت کن جزو مهمان بارگاهت کن یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش محسنی دل به مهر تو بسته دلش از درد وداغ شد خسته که عدو دستهای تو بسته پهلوی یاور تو بشکسته یا علی جان تو راضی از ما باش راضی از ما بجان زهرا باش 20 علی جان شب آخر این سفر عنایت کن ای صِهر خیر البشر خدا حافظی میکنم دیده تر از این مضجع ای مظهر دادگر خدا حافظ ای مظهر عدل وداد ولی خدائی وخیر العباد مزار تو با شد بهشت برین تو هستی تو معنای حبل المتین پس از مصطفی اولین رهبری وصی امین بهر پیغمبری یدالله هستی ومشکل گشا خدا می شود با رضایت رضا چو خیر از خدا آرزو میکنیم رضای تورا جستجو میکنیم که در هر دو عالم توئی دادرس علی جان به داد دل ما برس دعا کن دعاکن برای همه به پهلوی بشکستۀ فاطمه تو را جان زینب به جان بتول زیارات مارا بفرما قبول به آن چشم پر خون وروی کبود که دشمن زسیلی کبودش نمود نیاز همه جز عطای تو نیست تقاضای جز ولای تو نیست شفاعت کن از مابه هرد وجهان که حق بگذرد ازهمه عاصیان علی جان علی جان گدای توأیم غریبه نأیم آشنای توأیم همه دوست دار حسین توأیم که زوّارآن نور عین توأیم زکویت روانیم با اشک وآه سوی کربلا خیمه وقتلگاه کنار مزار حسین شهید حسینی که از کینه در خون طپید برایش بریزیم اشک از بصر زداغش بنوشیم خون جگر برای حسین تو زاری کنیم به سینه زده بیقراری کنیم دعا کن که توفیق بخشد خدا نگردیم ما از حسینت جدا حسینی بمانیم با زمزمه به زینب گل گلشن فاطمه بود محسنی را تمنا شها که اورا مسازید دیگر رها بگیرید دستم که درمانده ام که از کاروان نیزجا مانده ام 21 دارمی شومّی به کربلا تو کمک هکن خدا (2) کنار قبر شهدا تو کمک هکن خدا (2) پیش حسین سر جا تو کمک هکن خدا (2) دارمی شومّی به علقمه تو کمک هکن خدا (2) با سوز وآه وزمزمه تو کمک هکن خدا (2) دارمی شومّی تا قتلگاه تو کمک هکن خدا (2) با ناله وبا اشک وآه تو کمک هکن خدا (2) کمّی همه شیون وشین تو کمک هکن خدا (2) تا خیمۀ امام حسین تو کمک هکن خدا (2) ای کردگار عالمین تو کمک هکن خدا (2) شومّی تا بین الحرمین تو کمک هکن خدا (2) خوامّی بوّیم کربلائی تو کمک هکن خدا (2) کربلائی ولائی تو کمک هکن خدا (2) خوامی حسینّه بشناسیم تو کمک هکن خدا (2) اون نور عینّه بشناسیم تو کمک هکن خدا (2) زیارتسّه در شومّی تو کمک هکن خدا (2) دارمّی چاوشی خومّی تو کمک هکن خدا (2) خوامّی حسین شناس بوئیم تو کمک هکن خدا (2) نخوامّی ناسپاس بوئیم تو کمک هکن خدا (2) خوامّی بنالیم زار زار تو کمک هکن خدا (2) امه دل بووه بیقرار تو کمک هکن خدا (2) خوامّی که دراون سرزمین تو کمک هکن خدا (2) بهیریم اجر زائرین تو کمک هکن خدا (2) همه بوریم با دل ریش تو کمک هکن خدا (2) سقای کربلای پیش تو کمک هکن خدا (2) برمه بکنیم همه تا تو کمک هکن خدا (2) به دستی که بیّه جدا تو کمک هکن خدا (2) برمه بکنیم مرد وزن تو کمک هکن خدا (2) همه تا بوّیم سینه زن تو کمک هکن خدا (2) بر علی اکبر حسین تو کمک هکن خدا (2) امام حسینه نور عین تو کمک هکن خدا (2) اکبری که جوون بیه تو کمک هکن خدا (2) ونه تن غرق خون بیه تو کمک هکن خدا (2) امام حسینه جان بیه تو کمک هکن خدا (2) ونه تاب وتوان بیه تو کمک هکن خدا (2) اون سرو ناز یا سمن تو کمک هکن خدا (2) بهیّه پاره پاره تن تو کمک هکن خدا (2) داغ جوون چه مشکله تو کمک هکن خدا (2) حسین نکرد بیه گله تو کمک هکن خدا (2) سرهوشته محسنی دل تو کمک هکن خدا (2) که از حسین نووه خجل تو کمک هکن خدا (2) خوش آن کسی که شده زائر حسین شهید غبار کوی حسین را به روی دیده کشید خوشا به حال کسی عارفانه صورت را به روی پنجره های ضریح شه مالید خوش آن کسی که زروی ارادت قلبی جبین به خاک مزار شهید دین سائید خوش آن کسی که بیاد لبان تشنه شه برای رفع عطش آب هم نمی نوشید خوش آن کسی که در این جا غذای سیر نخورد به یاد اهل حرم چشم از غذا پوشید خوش آن کسی که قدم چون نهاد در حرمش زفرط غصّه وغم همچو رعد بخروشید خوش آن کسی که قدم تا به قتلگه بنهاد صدای نالۀ زهر ا بگوش جان بشنید خوش آن کسی که خدا باز کرد چشمش را وصحنه صحنۀ عاشور را به چشمش دید خوش آن کسی که پس از طوف قبر ششگوشه سرِ هوی وهوس را زبیخ وبن ببرید خوش آن کسی که وجودش همه حسینی شد گرفت از پسر فاطمه برات نوید خوش آن کسی که قدم تا نهاد در حرمش مقام زائر اورا زجان ودل فهمید بریز اشک تو ای محسنی برای حسین نمای لعنت ونفرین نثار روح یزید 22 خدایا در شب آخر وداع با حسین سخته هر آنکس دست او خالی است خدا داند چه بد بخته حسین جان دستهای من تهی از برّ و خیرات است تو میدانی تهی دستی برای من مکافات است مرا فقر وتهی دستی زپا افکنده آقاجان خدا داند که هستم از شما شرمنده آقا جان اگر من نیستم آقا معین ویار دلخواهت مرا با دست خالی بر مگردانی زدرگاهت نگاهت سنگ را زر میکند دُر میکند آقا قلوب خالی از حق را زحق پر میکند آقا نگاهم کن نگاهم کن اگر سنگم چودُر گردم زالطاف وعنایات شما سر شار وپر گردم نباشم آن کسی که آمد م آقا سر کویت عوض بنما مرا جانم فدای خلق نیکویت عوض کن تا که من هم یا رجان در جانی ات باشم دعا کن بعد از این من یاور ایمانی ات باشم برای من دعا فرما که از غمها رها یابم زبیماریّ خودبینی دعا فرما شفا یابم دعا کن یا حسین من هم برایت مثل حر گردم زالطاف وعنایات وعطایای تو پر گردم که هرکس از تو پر شد خالی از اغیار گردید ه اگر شد خالی از اغیار خدا اورا پسندیده عزیز فاطمه ما را گناهان فراوان است دعای خیر تو شویندۀ هر جرم وعصیان است دعا کن یا حسین من هم شوم از خیل یارانت زروی معرفت آقا کنم جان را به قربانت دعا کن تا به پا بوست بیایم لیک با عرفان به آن حدّی که بتوانم فدا سازم برایت جان الهی هست وبود من شود آقا بقربانت سفارش کن که نامم را نویسند از غلامانت که هرکس شد غلام تو غلامش می شود عالم چه غم دارد غلام تو دگر از هرچه بیش وکم برای من دو باره ای حسین جان کربلا بنویس ولی این بار نامم را چو اصحاب ولا بنویس بجان مادرت زهرا به ما امشب عنایت کن نگاهی کن به ما مارا به سوی خود هدایت کن تو کشتیّ نجاتی من غریق بحر عصیانم نجاتم ده نجاتم ده حسین جانم حسین جانم به آن سرو رشیدی که به زیر پای تو خفته زاوصافش در این عالم سخنها مانده نا گفته تورا جان علی اصغر همان ششماهۀ بی شیر که روی دست تو حلقش شده آقا نشان تیر به حق مادرت زهرا به حق خواهرت زینب روا کن حاجت مارا همین امشب همین امشب دعا کن تا بیامرزد خداوند از گناه ما به نور روی تو روشن شود روی سیاه ما دعا کن یا حسین امشب شفا یابند بیماران دعای توست درمان تمام درد بی درمان وداع با حریم تو برایم سخت ودشوار است تنم گر میرود قلبم کنار مرقد یار است تنم را می برم امّا دلم را بر تو بسپارم به غیر از تو در این عالم حسین جان من که را دارم ؟ به جان این اباالفضلی که دستانش جدا گردید برای یاریات فرق منیرش هم دوتا گردید به آن چشمی که با تیر عداوت بسته شد اینجا به آن جسمی که از شمشیر اعدا خسته شد این جا بده حاجات مارا ای عزیز حضرت زهرا عنایت کن عنایت کن به حق زینب کبرا هماره محسنی گوید که دست من به دامانت مراهم راه ده آقا تو در جمع غلامانت 23 اینجاست یاران تلّ زینبیه بهشت جانان تل زینبیه =============== زینب مگر بر روی تل چه دیده کز سینه آه آتشین کشیده رنگ از رخ دخت علی پریده اشکش به روی گونه می چکیده مانند باران تل زینبیه ============ دخت علی اینجا به چشم خود دید افتاده در گودال روح توحید اینجا خسوف کرده ماه زینب اینجا کسوف کرده نور خورشید از جور عدوان تل زینبه ================= زینب همین جا دید شمر کافردر دست خود بگرفته بود خنجر از روی بغض و کینه و عداوت سر می برید از زادۀ پیمبر با کام عطشان تل زینبیه =============== زینب همین جادید بین گودال نور دو چشمش می زند پر وبال با دیدن آن صحنه دخت زهرا قدّش الف بود و زکینه شد دال با چشم گریان تل زینبیه =================== یارب به چشم خونفشان زینب جان حسین آرام جان زینب بگذر زجزم ما به حق زهرا به حقّ اشک دیدگان زینب ای رب رحمان تل زینبیه بهشت جانان تل زینبیه خوش آن کسی که شده زائر حسین شهید غبار کوی حسین را به روی دیده کشید خوشا به حال کسی عارفانه چهرۀ خود ب هروی پنجره های ضریح شه مالید خوش آن کسی که زروی ارادت قلبی جبین به خاک شهیدان کربلا سائید خوش آن کسی که به یاد تمام تشنه لبان برای رفع عطش آب سرد را نچشید خوش آن کسی که نشد سیر وقت صرف طعام به یاد اهل حرم چشم از غذا پوشید خوش آن کسی که قدم چون نهاد در حرمش زفرط غصّه وغم همچو رعد بخروشید خوش آن کسی که قدم چون به قتلگه بنهاد صدای نالۀ زهرا به گوش جان بشنید خوش آن کسی که خدا باز کرد چشمش را وصحنه صحنۀ عاشور را به چشمش دید خوش آن کسی که پس از طوف قبر ششگوشه سرِ هوی وهوس را زبیخ وبن ببرید خوش آن کسی که وجودش همه حسینی شد گرفت از پسر فاطمه برات ونوید بریز اشک تو ای محسنی برای حسین نمای لعنت ونفرین نثار روح یزید 24 گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است من آن مداح مست سینه چاکم که ممدوح نکوی من حسین است همه در گفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده می گویم زمستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنین های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایم جبین را که عز و آبروی من حسین است احد گوئی از آن باشد شعارم که پیر و نکته گوی من حسین است باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزندباز هم خورشید رنگ خون گرفتبر زمین نقشی ز ماتم میزندباز جام دیده ها لبریز شد باز زخم سینه ها سر باز کرددر میان ناله و اندوه و اشکحنجرم فریادها آغاز کردمی نویسم شرح این غم نامه راداستان مشک و اشک و تیر رامی نویسم از سری کز عشق دوستکرد حیران تیغه شمشیر راگوئیا با آن همه بیگانگیآب هم با تشنگان بیگانه بوددر میان آن همه نامردمیاشک آب و دیده ها پیمانه بودتیغ ناپاکان برآمد از نیامخون پاکی دشت را سیراب کردخون خورشید است بر روی زمینکآسمان تشنه را سیراب کردمی شود خورشید را انکار کرد؟زیر سم اسبها در خاک کرد؟می شود آیا که نقش عشق رااز درون سینه هامان پاک کرد؟گر نشان عشق را گم کرده ایمدر میان آتش آن خیمه هاستگر به دنبال حقیقت میرویمحق همینجا حق به روی نیزه هاستگریه ها بر حال خود باید کنیماو که خندان رفت چون آزاد شدما سکوت مرگباری کرده ایم ....او برای قرنها فریاد شدبازهم در ماتم روی حسینباز هم در سوگ آن آلاله ایمیادتان باشد حیات عشق را وامدار خون سرخ لاله ایم تا شعلة هجران تو خاموش کنم بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنمبسيار بکوشيدم و، نتوانستم يک لحظه غم تو را فراموش کنماي کاش، دمي دهد امانم اين اشک تا نقش تو را به ديده منقوش کنمآخر چه شود، شبي به خوابم آئي تا جام محبت تو را نوش کنمبنشيني و، در برت، مرا بنشاني تا زمزمة نوازشت گوش کنمگر بار دگر مرا در آغوش کشي صد بوسه بر آن دست و بر آن دوش کنم سجاده تو، که ميدهد بوي تو را برگيرم و، بوسم و، در آغوش کنمچون درد فراق تو، ز حد درگذرد زين عطر تو قلب خويش، مدهوش کنماز حمله غارت به دلم آتشهاست اين داغ، عيان، ز لاله گوش کنمگويند به من، يتيم غارت زده ام زآن چشمة چشم خويش پرجوش کنمديگر اگر اي پدر نخواهي برگشت برخيزم و، پيکرم سيه پوش کنم؟اين داغ حسين، جاودان است (حسان) هرگز نتوان به اشک، خاموش کنم *** گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش عکس حیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم گریه کردآهی کشید وزینب کبری(س) کشید گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین(ع) گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید 25 اینجا گل سرخ نبوی را چیدند برنیزه زدند وهمگی خندیدند میزد به رخش فاطمه اندر گودال می گفت حسین! رأس تورا ببریدند؟ =========== دراین مکان که نشستیم باغ رضوان است خدا گواست همین جا بهشت قرآن است توای برادروخواهربهوش باش اینجا که قتلگاه حسین سرورشهیدان است همین مکان مقدّس که پیش دیدۀ ماست محل ذبح سرمیرتشنه کامان است حسین غرقه بخون اوفتاده بود اینجا تنش نشان نی وتیر وتیغ برّان است زتشنگی دولبش مثل چوب خشکی بود کسی نگفت که این زخمی است وعطشان است نه اینکه آب ندادند پورزهرا را نگفته بود کسی آخر اومسلمان است به روی سینۀ مولا نشست شمردغا نگفت این پسرخاتم رسولان است به ضربه ضربه سرش ازقفا جدا بنمود !! مگرندید که زهرا به آه وافغان است؟ به زیر تیغ حسین دست وپا زد وجان داد هنوزدیدۀ زینب زغصه گریان است اگربه دیدۀ دل بنگری ببینی شمر بریده رأس حسین رازکینه خندان است نگاه کن به تعمّق کناراین گودال ببین سرش به روی نیزه ای نمایان است به روی نیزه نگاهش به سوی شیعه بود پیام میدهد ازبهرهر که انسان است توای برادروخواهر ببین حسین چه کرد که مضجع وحرمش قبلگاه خوبان است بریزاشک چو باران زدید ه ات شب وروز که موجبات خموشی وخشم نیران است سفیرخون حسین باش ورهرو راهش نبود هرکه چنین ، بی گمان پشیمان است نمود امربه معروف ونهی از منکر بهای این دو یقیناً فراتر از جان است گواه گفتۀ من زینب است وآل الله وجوداهل حرم خود دلیل وبرهان است تونیزامربه معروف کن . وعارف باش که این نشانۀ خوبی زاهل ایمان است سرود محسنی این چامه در مزار حسین مرکّب قلمش نیز اشک چشمان است ========================================= ====================================== فشیلت زیارت امام علی (ع) شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل الزّیارات به سند معتبر روایت کرده که ابووهب قصرى گفت: داخل مدینه شدم و به خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم به نزد شما آمدم و زیارت امیر المؤمنین(علیه السلام)نکردم. حضرت فرمود که: «بد کردى، اگرنه این بود، که تو از شیعیان ما بودى، من به سوى تو نگاه نمى کردم، آیا زیارت نمى کنى کسى را که خدا با ملائکه او را زیارت مى کند، و پیغمبران و مؤمنان او را زیارت مى کنند؟!» گفتم: فداى تو شوم من این را نمى دانستم. فرمود: «و بدان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) نزد خدا بهتر است از جمیع ائمّه(علیهم السلام)، و از براى او هست ثواب اعمال همه ائمّه، و به قدر اعمال خود زیادتى و فضیلت یافته اند».و سیّد عبد الکریم بن طاووس(رحمه الله) در فرحه الغَرِیّ از آن حضرت روایت کرده که فرمودند: «هرکه پیاده به زیارت امیر المؤمنین(علیه السلام) برود حق تعالى به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنویسد».و نیز از آن حضرت روایت کرده که به ابن مارد فرمود: «اى پسر مارد هرکه زیارت کند جدّم امیر المؤمنین(علیه السلام)را، بنویسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حجّ مقبول و عمره پسندیده، اى پسر مارد، و اللّه که نمى خورد آتش جهنّم قدمى را که غبار آلوده شود در زیارت حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)خواه پیاده رود، خواه سوار. اى پسر مارد، بنویس این حدیث را به آب طلا».و نیز از حضرت صادق(علیه السلام)روایت کرده که فرمودند: «ما مى گوییم که در پشت کوفه قبرى هست که پناه نمى برد به آن قبر دردناکى مگر آن که حق تعالى او را شفا کرامت مى فرماید». و در حدیثى دیگر فرمودند: «خداوند عرض کرد ولایت و دوستى ما را بر آسمان ها و زمین ها و کوه ها و شهرها، قبول نکردند هیچ یک، مثل قبول کردن اهل کوفه، به درستى که در پهلوى ایشان قبرى هست که هیچ غمناکى به سوى آن قبر نمى رود مگر آن که حق تعالى غمش را زایل مى گرداند و دعایش را مستجاب، و او را به اهلش شاد برمى گرداند».و در روایتى از حضرت امام رضا(علیه السلام) مروى است که فرمود: «فضیلت زیارت قبر امیر المؤمنین(علیه السلام)بر زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) مثل فضیلت امیر المؤمنین است بر امام حسین(علیه السلام)».و شیخ محمّد بن المشهدى به سند خود روایت کرده از اسحاق بن عمّار که گفت: شنیدم از حضرت صادق(علیه السلام)که مى فرمود: «شخصى اعرابى به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه منزل من از منزل شما دور است، و من مشتاق زیارت و دیدن شما مى شوم و مى آیم و شما را نمى بینم و علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) را مى بینم و مونس من مى شود به حدیث گفتن و موعظه کردن، و برمى گردم با تأسّف بر ندیدن شما. حضرت رسول(علیه السلام) فرمود که: «هرکه على را زیارت کند مرا زیارت کرده است، و هرکه او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکه او را دشمن دارد مرا دشمن داشته است، این حدیث را از من به قوم خود برسان و هرکه برود بعد از وفات على(علیه السلام) به زیارت او چنان است که به زیارت من آمده باشد، و من جزا مى دهم او را در قیامت، و جبرئیل و صالح مؤمنان که امیر المؤمنین است». و غیر این ها از اخبار دیگر.وامّا فضیلت نجف اشرف پس زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود، و شیخ عالم جلیل و فقیه بى بدیل شیخ خضر شلال(رحمه الله) در مزار خود فرموده که: استفاده مى شود از وجوه عقل و نقل که روضه حضرت رسول و روضه پسر عمّش و هم چنین روضات سائر ائمّه(علیهم السلام) أفضل است از مسجد الحرام که فضیلت نماز در آن مقابل هزار نماز در جاى دیگر، با آن که نماز در مسجد پیغمبر(صلى الله علیه وآله)مقابل ده هزار نمازى است که در جاى دیگر کرده شود. به خصوص بعد از ملاحظه روایتى که از حضرت صادق(علیه السلام)منقول است که فرمودند که: «بیتوته ـ یعنى شب به روز آوردن ـ در نزد امیر المؤمنین(علیه السلام) مقابل عبادت هفتصد سال است، و بیتوته نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام)مقابل هفتاد سال عبادت است، و نماز نزد امیر المؤمنین(علیه السلام)مقابل دویست هزار نماز است».و از مولاى ما حضرت امام رضا(علیه السلام) مروى است که فرمودند: «یک روز جوار امیرالمؤمنین(علیه السلام)بودن بهتر است از عبادت هفتصد سال، و نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام) از هفتاد سال»، انتهى. تمام شد کلام آن مرحوم.و جناب سیّد العلماء و الفقهاء آقا سیّد مهدى قزوینى در کتاب فلک النّجاه فرموده که: شنیدم از بعض مشایخ خود که همه ثقه بودند آن که یک نفس کشیدن در نزد امیر المؤمنین(علیه السلام)مقابل عبادت چهار صد سال است. تمام شد کلام مرحوم سیّد.و روایت شده از امیر المؤمنین(علیه السلام) که فرمود: «اوّل بقعه اى که خدا را در آن عبادت کردند پشت کوفه است. چون خدا امر کرد ملائکه را که آدم را سجده کنند، در این جا سجده کردند».و از حضرت صادق(علیه السلام) منقول است که: «نجف کوهى بود و آن همان کوهى بود که پسر نوح(علیه السلام)گفت که پناه مى برم به آن از غرق شدن، و بر روى زمین کوهى از آن بزرگ تر نبود، پس حق تعالى وحى نمود به آن کوه که آیا به تو پناه مى برند از عذاب من؟ پس آن کوه پاره پاره شد، و در بلاد شام ظاهر شد، و ریگ بسیار ریزه شد و بعد از آن جاى آن کوه دریاى عظیمى شد و آن دریا را، نَىْ مى گفتند، و چون آن دریا خشک شد گفتند: نَىْ جَفّ»، یعنى دریاى نى خشکید، پس به بسیارى استعمال براى آسانى گفتار «نجف» گفتند.و وارد شده: «نجف قطعه اى است از کوهى که حق تعالى با حضرت موسى(علیه السلام) بر آن سخن گفت، و حضرت عیسى(علیه السلام)را بر این موضع تقدیس کرد و بزرگ گردانید، و حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در این مکان خلیل خود گردانید، و حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) را در این محل حبیب خود گردانید، و آن را مسکن پیغمبران ساخت».و نیز روایت شده که: «هیچ مؤمنى نمى میرد در بقعه اى از بقعه هاى زمین مگر آن که به روحش میگویند که ملحق شو به وادى السّلام که صحراى نجف است، و آن بقعه اى است از جنّت عدن».و به سند معتبر از اصبغ بن نباته منقول است که: حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)به صحراى نجف رفت و ما از عقب آن حضرت رفتیم دیدیم که بر پشت خوابیده است بر روى زمین، قنبر گفت: یا امیر المؤمنین جامه در زیر شما بیندازم. فرمود که: «نه، نیست مگر تربت مؤمنى یا نشستن در پهلوى مؤمنى»، پس فرمود: «اى پسر نباته اگر پرده از روى شما بردارند هر آینه خواهید یافت ارواح مؤمنان آن را که در این صحرا حلقه حلقه نشسته اند و به زیارت یکدیگر مى روند و با یکدیگر سخن مى گویند، و روح هر مؤمنى در این جا است ولى روح هر کافرى در برهوت است». و برهوت وادى است نزدیک یمن.و در ارشاد القلوب و فرحه الغَرِیّ روایت کرده اند که مرد صالحى از اهل کوفه گفت: من در شبى بارانى در مسجد کوفه بودم، ناگاه درى را که در جانب قبر مسلم است کوبیدند، چون در را گشودند جنازه اى را داخل کردند و در صفّه اى که برابر قبر مسلم است گذاشتند، یکى از ایشان را خواب برد. در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند و یکى به دیگرى گفت که: ببین ما را با او حسابى هست تا از او بگیریم پیش از آن که از رصافه بگذرد، که بعد از آن ما را به نزدیک او نمى توانیم رفت. پس بیدار شد و خواب را براى رفیقان خود نقل کرد و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند که از حساب و عذاب نجات یابد. و فضیلت کوفه بعد از این ذکر مى شود إن شاء اللّه تعالى. =================================== امام حسین (ع) براي زيارت امام حسين(ع) فضايل بسياري برشمرده شده است كه از زبان مبارك رسول گرامي اسلام(ص) و ساير ائمه نقل گرديده است ، ثوابي معادل 100 حج پيامبر(ص)، پذيرفته شدن دعا زير قبه، شفا در تربت مبارك، برابري با زيارت خدا و تمام خوانده شدن نماز در حرم حسيني و... كه به ذكر چند حديث اشاره مي شود: حضرت محمد(ص) : دعا زير گنبد او (حسين) مستجاب است. تربت او عامل شفاست وامامان از صلب او هستند.امام صادق(ع): هر كسي كه امام حسين (ع) را با معرفت حق و مقام او زيارت كند، خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره ي پذيرفته شده را برايش بنويسد و گناهان گذشته و آينده ي او را ببخشد. (بحارالانوار،ج 100 ،ص 257)امام صادق (عليه السلام): هر كه تا زنده هست به زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) نرود،دين و ايمانش ناقص باشد و اگر به بهشت هم برود مقامش در آنجا از همه ي مؤمنان پايين تر باشد. (بحارالانوار،ج 101 ، ص 4)امام رضا(ع): در تربت امام حسين (ع) شفاي هر دردي است و محافظت از هر ترس ونگراني.امام صادق (ع) : در چهار مكان، نماز تمام است: مسجد الحرام؛ مسجد النبى (ص)؛ مسجد كوفه و حرم امام حسين (ع) در اين مسأله دو نكته قابل توجه است:1- حرم امام حسين (ع) در رديف حرم خداوند و حرم رسول خدا (ص) قرار گرفته است.2- سرّ آن كه مسافر در اين مكان ها مى تواند نماز را تمام بخواند، بدان جهت است كه در اين جاها نبايد احساس غربت كند و مثل آن است كه در خانه خود نماز مى خواند.امام صادق (ع): زائر قبر امام حسين (ع) همانند كسى است كه خدا را در عرش ديدار نموده باشد.امام محمد باقر (ع) : كسي كه بخواهد بداند كه از بهشتيان هست، پس محبت ما را بر دلش ارائه كند، اگر قبول كرد، او مؤمن است. و هركه دوستدار ما باشد، بايد به زيارت قبر امام حسين (ع) رغبت و ميل داشته باشد، كه ما زائران امام حسين(ع) را به "محبت داشتن به ما اهلبيت" مي شناسيم، و چنين كسي، از بهشتيان است! و هركه زيارت كننده امام حسين (ع) نباشد، كم ايمان است. « كامل الزيارات »
       + نوشته شده در سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۵ ب.ظ توسط دلسوخته
        | 
       
   
 بسم الله النور: با عرض سلام خدمت دوستان خالصانه از همه دوستان و علاقمندان خواهشمندیم که مطالب و راهنماییها ونظرات خودراباما در میان بگذارید.
	  بسم الله النور: با عرض سلام خدمت دوستان خالصانه از همه دوستان و علاقمندان خواهشمندیم که مطالب و راهنماییها ونظرات خودراباما در میان بگذارید.