اشعار میلاد حضرت معصومه1
ای حج دل بر گرد حائـر تو
وی چـارده معصوم، زائـر تو
گنج خدا پنهان به سینۀ قم!
معصومـه! زهرای مدینۀ قم!
درّ یتیـم گنجِ مهـر عصمت!
انسیهالحورا، سپهـر عصمت!
ســر تـا قـدم آیینـۀ ولایت
قــرآن روی سینـۀ ولایـت
زهرای مرضیه است مادر تو
مریم توسل جسته بر در تو
جبریل اگر رو جانب قم آرد
بـر تـو یریـدالله عنکـم آرد
آینـــۀ روی امــام هفتــم
روح دو پهلـوی امـام هفتم
فیضیه را بر تربتت سجود است
فیضیـۀ تـو عالـم وجود است
ریحانـة الــروح محمـدی تو
سیب بهشت هشت احمدی تو
زهـرا کتـاب الله، کوثـرش تو
قم مسجدالحرام و هاجرش تو
نــور جهانتــاب ائمـهای تو
معصومهای بـاب ائمـهای تو
با آن که در قلب زمین نهانی
بـابالمــراد اهــل آسمانـی
زهرا و زینب تو یک جمـالید
مرآت حسن ذات ذوالجلالید
توحیـد دریـا و تـو دُر نابش
زهراست خورشید و تو آفتابش
عصمت گلی از نقش دامن تو
پیراهن زهـراست بـر تن تو
بالای هـر گلـدستۀ تو جبریل
زیبد که بگشاید زبان به تهلیل
بایـد در ایوان تـو بـا حلاوت
روحالامیـن قرآن کند تلاوت
صحنین تو برتر ز عرش اعلا
قبر تو قبر زینب است و زهرا
ایوان تو ای دخت پاک موسی
دارالسلام مریم است و عیسی
شفیعـۀ فـردای محشـری تو
نایبــۀ عمّــه و مــادری تو
خورشید را نور رخت وضو داد
ذیقعـده را میـلادت آبرو داد
آیینــۀ بــرادری و بـابــی
یک مـاه در بیـن دو آفتابی
در سیر مصحف رخـت برادر
یاد آرد از قدر و جـلال مادر
جلال تـو جلال کبریـاییست
شایستــۀ سیــدة النسـاییست
پدر که چون جان به برت کشیده
بوی بهشت از سینهات شنیده
زیبد که ای یاس بهشت طاها
گویـد پــدر دربـارهات فـداها
بستـان علـم و حکمت ائمــه
شـایستـۀ تـو عـصمت ائمــه
باغ جنـان تقــدیم تـار مویت
فردوس و رضوان دو گدای کویت
مـدح تـو از نطـق بشـر نیـاید
جــز از بــرادر و پـدر نیــاید
باید ز طـوس آیـد امام هشتم
وصف تو را گویـد به مردم قم
بالاتـری از وصف خلـق عالم
قدر و جلال تو کجا و «میثم»؟
غلامرضاسازگار
**************************
حضرت معصومه (س)-مدح و مناجات*غلامرضاسازگار*
سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
سلام مادر عصمت، سلالۀ یاسین
سلام دختر طاها و نور و طور سلام
سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمهای
تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کند
و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانو
تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست
مزار گمشدۀ فاطمه در آن پیداست
تو شو نکـرده بـرای تمام خلق، امی
تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند
زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی
بـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـۀ سادات
قـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلال
سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل
زمـامِ ناقــۀ تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک
به خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر
که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار میکردند
به جـای شـاخۀ گل، سر نثار میکردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو
ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـهات همگـی احتـرام مـیکردند
نهـاده دست به سینه، سلام میکردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد
جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب
زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار میکردند
تو را به خانۀ «موسیبنخزرج» آوردند
به بند ناقۀ تو، دسته دسته چنگ زدند
ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود
که جای عمـۀ سـادات در خرابه نبود
به سوی عمۀ تو شامیان چو رو کردند
به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کن
به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن
غلامرضاسازگار
******************
حضرت معصومه(س)-ولادت *غلامرضاسازگار*
ذیقعده ماه فیض خداوند اکبر است
میلاد پارۀ تن موسی ابن جعفر است
میلاد دخت هفت امام بزرگوار
یا لیلۀ ولادت زهرای دیگر است
از ثامن الحجج بستانید رو نما
کو را نظاره بر گل رخسار خواهر است
آیینۀ تمام نمای رضاست این
معصومه یا که زینب صدیقه منظر است
آن فاطمه بتول رسول خدا بود
این فاطمه بتول بتول مطهر است
گر بنگرد ذبیح به اوج جلال او
گوید هزار مرتبه این فوق هاجر است
مکتب نرفته عالمۀ علم اهل بیت
شوهر نکرده بر همۀ خلق مادر است
برتر ز آفتاب و نکوتر ز قرص ماه
ذیقعده را ز بیت ولایت دو اختر است
آن روز اول مه و این روز یازده
آن خواهر خجسته و اینش برادر است
این است کوثری که قم از فیض اوست پر
آخر مگر نه دختر ساقی کوثر است
این است فاطمه که ثواب زیارتش
در اصل با زیارت زهرا برابر است
یک دختر، این همه عظمت، این همه جلال
الحق که جای گفتن الله اکبر است
بر آن پدر درود که این است دخترش
بر مادری سلام که معصومه پرور است
جز عمه اش که زینب کبراست در جلال
از دختران فاطمه در هر زمان سر است
قم چون مدینه تربت او مسجد الرسول
زهرای آن سلالۀ زهرای اطهر است
حورا کنیز خادمه اش گرچه انسیه است
غلمان تراب مقدم او گرچه دختر است
فیضش ز شهر قم به زمین و زمان رسد
فیضیه در محیط کمالش شناور است
تنها نه خاکیان به حریمش نهاده رو
یک آسمان ملائکه مسکین این در است
گو پادشاه ملک جهان باش یا گدا
آن را که نیست خاکِ درش خاک بر سر است
ریزند عرشیان به زمین دسته دسته گل
گلدسته هاش تا که به قم سایه گستر است
نعلین خود چو موسی عمران ز پا در آر
کاینجا مزار دختر موسی ابن جعفر است
وقتی نسیم می کند از شهر قم عبور
از عطر آن روان مسیحا معطر است
چون باب خویش بر همه باب الحوائج است
چون مادرش شفیعۀ فردای محشر است
بی مهر او که مهر تمامی عترت است
طاعات جن و انس و ملک نخل بی بر است
اقرار می کنم که به پایش نمی رسد
با آنکه سر به سر سخنم عقد گوهر است
ما را به شهر قم چه نیازی است بر بهشت
قم بیت یازده خَلَف پاک حیدر است
خواهی جلال زائر قم را بیا ببین
در هر قدم هزار بهشت مکرر است
"میثم" خدا کند که شود مدفن تو قم
همسایگی فاطمه از خلد بهتر است
*غلامرضاسازگار*
**************************
حضرت معصومه(س)-ولادت*سيدهاشم وفايي*
در صبر و وفا حلیمه ای آمده است
در علم و عمل فهیمه ای آمده است
در گلشن پُر نور امام كاظم
معصومه ای و كریمه ای آمده است
×××
گفتند گلی عرش مقام آمده است
آئینۀ نور ذوالكرام آمده است
از یُمن قدوم حضرت معصومه
لبخند به لب های امام آمده است
*سيدهاشم وفايي*
*************************
حضرت معصومه(س)-ولادت * غلامرضاسازگار*
ای پناه اهل محشر عید میلادت مبارک
ای همه روح مطهّر عید میلادت مبارک
ای رخت مرآت مادر عید میلادت مبارک
ای گل باغ پیمبر عید میلادت مبارک
ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک
دختر موسی ابن جعفر عید میلادت مبارک
ای سلام چارده معصوم بر جان و تن تو
نام تو معصومه و عصمت گلی از دامن تو
بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو
پا به چشم قم نهادی قلب قم شد گلشن تو
یافت این خاک از تو زیور عید میلادت مبارک
دختر موسی ابن جعفر عید میلادت مبارک
نور از هر سو به ایوان طلایت سجده آرد
حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد
جود با کلِّ وجودش هر چه دارد از تو دارد
دانش از گلدستههایت بر سر فیضیّه بارد
علم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک
دختر موسی ابن جعفر عید میلادت مبارک
دخت و اخت و عمۀ سه حجت داور تویی تو
پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو
فلک استقلال ملک شیعه را لنگر تویی تو
گر در جنّت ز قم وا میشود، آن در تویی تو
بضعۀ یاسین و کوثر عید میلادت مبارک
دختر موسی ابن جعفر عید میلادت مبارک
قبهات را اقتدار قبۀ الخضراست، آری
تربت تو تربت گمگشتۀ زهراست، آری
زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری
صورتت را صورت انسیۀ الحوراست، آری
نخل «میثم» از تو پر بر عید میلادت مبارک
دختر موسی ابن جعفر عید میلادت مبارک
* غلامرضاسازگار*
************************
حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت*اميرعباسي*
سائلم، لطف دمادم خواهم
نفس آلودهام و دم خواهم
کَم تو نیز چو اقیانوس است
قانعم، از کرمت ، کم خواهم
بی کسم در ره تقوی و عمل
از عنایات تو همدم خواهم
تا نَیُفتم به ته چاه گناه
از تو یک رشتۀ محکم خواهم
راه من تا به حرم طولانی است
بهر خرجی، دو سه درهم خواهم
بغض عشقم شده پنهان به گلو
به گل چشم، چو شبنم خواهم
خواهر حضرت سلطان رئوف
اَبرم و بارش نم نم خواهم
بوی عطر شهدا می آید
بهر دل نوحۀ ماتم خواهم
جشن میلاد تو از درگه تو
رزق و روزیِ محرم خواهم
می رسد عطر و بوی کربلا
راهیم کن به سوی کربلا
*اميرعباسي*
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - قاسم نعمتی
مسیحا زاده
تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی
یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی
بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی
در میان شوره زار قم بهشتی ساختی
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی
جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی
وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی
پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی
ناز چشمان تو و ذکر فداهای پدر
کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی
خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند
بر حسین خانواده زینب کبری شدی
خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا
بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا
از همان اول دلت گشته گرفتار رضا
بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا
جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست
عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا
یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ
عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا
در تمام عرضه های بندگی پاک تو
همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا
تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی
کاملا باشد کلامت عین گفتار رضا
آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی
در حریم عاشقی باشی علمدار رضا
هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند
تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا
ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم
دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا
روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من
آبرو داری بود کار تو و کار رضا
دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم
خاکساری تو می گردد شفیع محشرم
تا که دل را آه سینه راهی قم می کند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند
آه چون از دل برآید کار آتش می کند
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند
آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل
حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند
هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده
هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند
با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد
کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند
نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم
ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند
لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا
خون زینب در رگان تو تلاطم می کند
کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش
جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند
با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود
بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند
قاسم نعمتی
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - علی اکبر لطیفیان
خواهر آبروي گداها
ما را برای گدایش شدن آفریده اند
قمری آب و هوایش شدن آفریده اند
او را برای طواف و برای عروج
مارا برایِ برایش شدن آفریده اند
این خانوم با کرم، محترم را برای
وقف امام رضایش شدن آفریده اند
اصلا تمامی ایران زمین را برای
ملک خصوصی پایش شدن آفریده اند
هرچند نانی نداریم، گندم که داریم
گیرم مدینه نرفتیم ما قم که داریم
زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد
اصلا ظهورش مدینه یا قم ندارد
بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟
آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟
عصمت تباری که همسایه اش را ندیده
همسایه اش نیز هم سایه اش را ندیده
بانوی والا مقامی که مافوق نور است
خورشید هفت آسمانی که ما فوق نور است
پروازها با قنوتش به بالا رسیدند
اعجازها با نگاهش به عیسی رسیدند
غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد
روی زمین غیر محراب جایی ندارد
سجاده اش با مناجات کردن گره خورد
هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد
امروز بارانی ترین عنایت به دستش
فردا فراوان ترینِ شفاعت به دستش
از یک طرف دخترِ مردِ مشکل گشاهاست
از یک طرف خواهرِ آبروی گداهاست
او حلقه ی اتصال رضا با جواد است
باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است
وقتی که میخواست از خانه اش دربیاید
یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید
دور و برش از برادر برادر قرُق بود
راه از پسر های موسی ابن جعفرقرُق بود
دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش
پای پسرهای موسی ابن جعفر رکابش
تا چادرش خاکی از ردپایی نگیرد
تا معجر با حجابش به جایی نگیرد
او آمد و مایه ی افتخار همه شد
دسته گل مریمی بهار همه شد
گیرم نبودیم اما سلامش که کردیم
گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم
ما سربلندیم از اینکه گلابش نکردیم
با ازدحام سر کوچه آبش کردیم
او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و
قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و
چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیوفتاد
چه خوبتر که بارها از روی تل نیوفتاد
گودالی از کشمکشهای لشکر ندید و
بالای سر نیزه ها سر ندید و....
علي اكبر لطيفيان
**
برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران
*******************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - جواد محمد زمانی
تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا
دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا
هر طرف رایحه باغ تجلی دارد
به گمانم سحر آینه زار است اینجا
بالهایی که ملائک به طواف آوردند
وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا
هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده
نکند منطقه ی باز شکار است اینجا
بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم
نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا
تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست
صلوات است که شایان نثار است اینجا
این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا
هرچه داریم نثار تو کریمه بادا
در تماشای جلال تو ادب باید داشت
ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت
در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست
جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت
کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد
وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت
عاقل از درک حضور تو به عجز افتاده
به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت
همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است
سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت
آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی
خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی
لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست
جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست
در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی
یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست
آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد
داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست
پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد
آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست
عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند
کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست
آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما
حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست
از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم
که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست
حرمت جلوه توحید دمادم دارد
قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد
جواد زمانی
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - یحیی نژاد سلامتی
در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت
مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت
گرد و غبار دور و بر صحن این حرم
گرد و غباری از دل آیینه ها گرفت
باران،قنوت،اشک،کبوتر،کنار تو
در این میانه نور تو دست مرا گرفت
وقتی نگاه من به تو افتاد این دلم
حال و هوای باب جوادِ، رضا ع گرفت
جسمم کنار خواهر و قلبم صحن رضاست
اشکم تمام فاصله ها را فرا گرفت
این خادمان کوی تو گفتند میشود
از دست مهربان شما کربلا گرفت
یحیی نژاد سلامتی
==============================
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - یوسف رحیمی
چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام صبح من آغاز می شود
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه ي پرواز می شود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سبب ساز می شود
کو چشم روشني که ببيند در اين حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز مي شود
اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست
قلب تپنده ي حرم قم، حريم توست
اينجا بهشت دختر موسي بن جعفر است
از نفحه ي شهود و تجلي معطر است
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت
دارالعلومِ مريم آل پيمبر است
اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است
خاک در حريم تو علامه پرور است
چشم اميد عالِم و عاشق به سوي توست
اينجا چقدر چشمه ي جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست
وقتي دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل
دنبال قبر مخفي زهراي اطهر است
صحن تو غرق بوي گل ياس مي شود
اينجا حضور فاطمه احساس مي شود
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه
اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه
بي اختيار پاي ضريحت رسيده است
هر زائري که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوي آسمان
اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه
فرمود آشيانه ي امن الهي است
صحن و سراي تو، حرم آل فاطمه
خورشيد آل فاطمه از راه مي رسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
اي عمه ي امام زمان! کاش در حرم
يک صبح جمعه لايق ديدار مي شدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعي لنا
محبوبه ي حبيب خدا إشفعي لنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج
اي زينب امام رضا إشفعي لنا
عصمت دخيل بسته به پرهاي چادرت
اي آفتاب حُجب و حيا إشفعي لنا
در هر سحر به سوي ضريح اجابتت
مي آورم دو دست دعا إشفعي لنا
روي سياه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعي لنا
مهر و ولايتت شده حبل المتين ما
در صبحگاه روز جزا إشفعي لنا
يوم الحساب تو همه اميد شيعه اي
تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه اي
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شکزده
از چشمه های فیض تو سیراب می شود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
شب های جمعه طوف حرم می کنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده
امشب گره گشاست دم يا رضا رضا
در دست توست تذکره ي کربلاي ما
یوسف رحیمی
***********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - مهدی رحیمی
توضیح المسائل
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه ،روز اول ذی القعده کامل می شود
بارها سر در میارد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود
گوئیا شان نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل می شود
پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون که مشهدگشت-قم ؛دل می شود
خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست
حضرت معصومه زینب را معادل می شود
هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود
هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود
هرکسی درشهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل می شود
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود
درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند
"شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود
اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت
پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود
هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود
گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست
گوشه ای از لطف معلوم تو"فاضل"می شود
تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست
پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن
دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
مهدی رحیمی
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - علی صالحی
لحظه ها لحظه هاي رويايي
چشمها چشمه هاي دريايي
ابرهاي بهار مي بارد
قلب هاي پُر خروش و شيدايي
آسمان محو تابش خورشيد
چه طلوعي چه صبح زيبايي
دفتر باد لابه لاي چمن
گرم نقاشي و گُل آرايي
و تو اي قبله ي دلِ مريم
روي دستِ مسيح مي آيي
منّت خويش بر سرم بگذار
روي چشمم بيا قدم بگذار
از دلِ خانواده ي ياسين
آمدي اي كريمه ترين
جاي تو آسمان و عرش خداست
لطف كردي آمدي به زمين
پيش ِ پايت عجب شلوغ شده
سائلان صف كشيده اند ببين
همه ي باغها براي شما
هرچه خواهي بيا و ميوه بچين
من دعا ميكنم تو را به خدا
دست بالا ببر بگو آمين
كاش گَردَم فداي معصومه
جان دهم زير پاي معصومه
مِهر رويِ تو محور خورشيد
نام تو نقش دفتر خورشيد
در افق هاي روشن فردا
سايه ي توست بر سر خورشيد
دختر نجمه ، اي مليكه ي نور
بانويِ ماه ، خواهر خورشيد
هركه خواهد ببيندت گيرد
آينه در برابر خورشيد
قبر تو قبر مادر سادات
كعبه ي ديده ي تر ِ خورشيد
عقل ها مانده اند حيرانت
پدرت گفته جان به قربانت
هرچه داريم از خدا داريم
نعمتِ عشق از شما داريم
تا تو هستي شفيعه ي محشر
غم نداريم چون تو را داريم
در تمام جهان بگردي نيست
مثل اين كشوري كه ما داريم
ما به لطف صفاي مقدمتان
دو حرم مثل كربلا داريم
اين طرف قم كه خاكِ تربت توست
آن طرف مشهدالرضا داريم
تو و آقا كه جانِ ايرانيد
از ازل صاحبانِ ايرانيد
دل به دريا زدي خطر كردي
مثل زينب تو هم سفر كردي
در بلنداي عاشقي بانو
از سر ِقله ها گذر كردي
هر بلايي كه بر سرت آمد
باز هم سينه را سپر كردي
همرهانِ تورا همه كشتند
روز و شب به غُصه سر كردي
از غم ِ دوري برادرها
رختِ داغ و عزا به بر كردي
لاله از باغ بي كسي چيدي
كِي ولي روي نيزه گل ديدي
گرچه قلبت هزار بار شكست
كِي دگر بر سر تو سنگ نشست
كِي به نامحرمان اسير شدي
كِي به دست تو خصم سلسله بست
كِي سر ِ دلبر ِ تورا بردند
در بر ِ يك شراب خوار ه ي مست
دشمنت حمله كرد اما تو
معجر و چادرت نرفت ز دست
با همه غربتت بگو آيا
خارجي زاده ات كسي خواندست؟
گرچه بر شانه بار غم بُُردي
سيلي و تازيانه كِي خوردي؟
علي صالحي
**
برگرفته از وبلاگ من غلام قمرم
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - وحید قاسمی
بهشت قم
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد
به یاد مسجد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
به محض بردن نام امام آینه ها
لبان آینه هایت پر از تبسّم شد
به استحاله کشاندی مرا به لبخندی
دو چشم مملو اشکم، دو خمره ی خم شد
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
از آب شور حرم ، شوق و شور می گیرم
وضو برای تشرّف به طور می گیرم
ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی
از آفتاب حضور تو نور می گیرم
چقدر زائر عاشق شبیه کودکی ام
ضریح مرقدتان را به زور می گیرم
چه افتخار عظیمی است آمدی اینجا
عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم
برای رد شدنم از پل صراط جزا
ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت
بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت
رواق های حریمت بهشت نور و بلور
بلند گنبد نورانیت، چراغ بهشت
مدام روز قیامت پی تو می گردم
نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت
شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب
بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت
منم مدیحه سرایی که آرزو دارم
جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
وحید قاسمی
**
برگرفته از وبلاگ امام رئوف
*********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - علی اکبر لطیفیان
دختر موسی
سائل لطف نوشتند بني آدم را
سر ِ اين سفره نشاندند همه عالم را
صبح فردا عجبي نيست اگر بنشانند
يك طرف آسيه و يك طرفت مريم را
حس ِ معراج نشينيِ من اين است فقط
گوشه اي از حرمت پهن كنم بالم را
در ضريحت شرف آدميت ريخته اند
پس محال است كه آدم نكند آدم را
همه بالفعل مسيح اند اگر پخش كنند
نفس ِ دختر موسايِ مسيحا دم را
مثل يك عرش براي تو حرم ساخته اند
كاش ميشد حرم حضرت زهرا هم را
با گدايي حرم فخر به دنيا داريم
هرچه داريم از اين دختر موسي داريم
قصد كردي بكِشي و بكِشاني همه را
تا به معراج ِ بلندت برساني همه را
ريشه هاي دلِ ما رشته اي از چادر توست
چادرت را بتكان تا بتكاني همه را
به خدا ذره اي از خانمي ات كم نشود
چه براني همه را و چه بخواني همه را
تربت پاي تو بودن چه به ما مي آيد
پس چه بهتر سر راهت بنشاني همه را
يك دو قرباني ما نيست برازنده ي تو
وقت آن است بيايي بستاني همه را
بشكند گر سر عشاق فداي سر تو
همه ي ما به فداي نخي از معجر تو
ما گداييم همه وقت نظر داشتنت
خاك پاييم همه وقت گذر داشتنت
آمدي مردم ايران به نوايي برسند
ورنه جز اينكه بهانه ست سفر داشتنت
علم شد تربت سجاده ي بيت النّورت
حوزه ي علميه شد لطف سحر داشتنت
يك نفس در جگرت سوخت و شد روح الله
بركت داشت چقدر ، آهِ جگر داشتنت
فتنه اي آمد و چون فاطمه جمعش كردي
اي به قربان تو و سينه سپر داشتنت
در طريقت نفس از پا كه بيفتد خوب است
سير معراج به اينجا كه بيفتد خوب است
گاه بابا سخنش را به تو تنها ميگفت
چون نبي گرچه علي داشت به زهرا ميگفت
جايگاه تو چنان در نظرش بالا بود
جاي آن داشت به تو اُمِّ ابيها ميگفت
دست خطِ تو كه ميديد فقط مي بوسيد
تا كه يادِ تو مي افتاد "فداها" ميگفت
خبر از عصمت بي چون و چرايت ميداد
هر امامي كه مقامات شما را ميگفت
عمه ي كرب و بلا در تو تجلي كرده
بايد اين آينه را زينب كبري ميگفت
بر روي چشم همه جاي شما محفوظ است
احترام تو در اين شهر خدا محفوظ است
مطمئن باش در اين شهر پريشان نشوي
بي برادر نشوي پاره گريبان نشوي
مطمئن باش كسي سنگ نمي اندازد
از عبورت ز سر كوچه پشيمان نشوي
محملت بر روي چشم همگان جا دارد
به خدا مورد آزار مغيلان نشوي
آن قدر پوشيه و حله سرت ميريزند
زير يك معجر پاره شده پنهان نشوي
زيور آلات تورا مردم اينجا نبرند
وسط خيمه ي آتش زده حيران نشوي
محملت شعله ور از واژه ي غارت نشود
حَرمت بسته به زنجير اسارت نشود
علي اكبر لطيفيان
**
با تشکر از وبلاگ های من غلام قمرم و نود و پنج روز باران
**********************
اشعار مدح حضرت فاطمه معصومه(س) - هادی جانفدا
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
نزدیک میشوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
بانو سلام کاش زمان با همین سلام
در آستانه در ساعت بایستد
و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من – این فتاده به لکنت – بایستد
تا فارغ از تمام جهان روح خستهام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد
بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟
در این حرم هزار هزار آیه عذاب
هم وزن با یک آیه رحمت بایستد
باید قنوت حاجت بیانتهای ما
زیر رواقهای کرامت بایستد
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روز حشر هم به شفاعت بایستد
تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیتهاش در صف بیعت بایستد
من واژه واژه عطر تو را پخش میکنم
حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد
این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد
هادی جانفدا
*******************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - یوسف رحیمی
كرامت حرم
وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت
نوري ز فيض کوثر بي انتها گرفت
يادم نمي رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مرده من هم شفا گرفت
شد پاي بوس خاک در آستانه ات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت
از لحظه اي که وارد شهر شما شدم
فهميده ام نگاه رئوفت مرا گرفت
وقتي به صحن آينه ات آمدم دلم
رنگي به روشنايي آئينه ها گرفت
دل آشيان گرفته در ايوان آينه
گل داده است غنچة گلدان آينه
از مرقدت شميم مناجات مي رسد
بر مقدمت توسلِ حاجات مي رسد
وقتي كه خاكبوس حريم تو مي شوم
دستم به چشمه هاي كرامات مي رسد
ديگر چه احتياج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات مي رسد
با بال هر فرشته که گرم طواف توست
امواج بي کران تحيّات مي رسد
هر دم از آسمان ضريح مطهرت
عطر مزار مادر سادات مي رسد
در بين صحن حضرت صاحب زمان بگو
يک عصر جمعه وقت ملاقات مي رسد؟
بانوي مهربان جهان اشفعي لنا
اي عمة امام زمان اشفعي لنا
دستت كريم و سفرة خيرت كثير تر
هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر
نائل به فيض كسب مقامات مي شود
در محضر تو هر كه شود سر به زير تر
مي گفت شاعري كه بهشت است مرقدت
نه نه ، بهشت نه ! به خدا بي نظير تر
گل پوش مي شود حرم آسماني ات
با فرشي از دو بال ملائك حرير تر
با مقدم تو باغ بهار است هر كجا
حتي هزار مرتبه از قم كوير تر
نقش بهار ، در حرمت بسته مي شود
گل ، مات گلعذاري گلدسته مي شود
از نسل كوثري، كه شد اين شوره زار ها
از بركت حضور شما چشمه سار ها
در ساية تو جلوة خورشيد پا گرفت
اين انقلاب از تو و اين افتخار ها
صبحي اگر دميده ، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بي تو در اينجا ، بهار ها
از بس سبد سبد گل ايمان چكيده است
از آسمان لطف تو بر كوچه سار ها
بر سفرة کرامت و فضلت نشسته اند
همواره زائران تو و همجوار ها
اين سايه را تو بر سر من مستدام كن
با جلوه هاي معرفتت آشنام كن
آسيه آمده به ديارت ز سمت نيل
يا مي رسد ز عرش خدا همسر خليل
از شرق و غرب عالم امكان رسيده اند
امشب به خاک بوسيتان بانوان ايل
يعني عجيب نيست اگر جا گرفته اند
حتي فرشته هاي مقرب چو جبرئيل
با اشکهام آرزويي موج مي زند
بانو اگر ضريح تو را بسته ام دخيل
چشم اميد ما همه بر دستهاي توست
فردا كه مي رسد همه جا بانگ الرحيل
آسوده خاطران هياهوي محشريم
تا زائران دختر موسي بن جعفريم
امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولي شفاعت جنت به دست توست
فرموده اند مريم آل پيمبري
معصومه اي و چادر عصمت به دست توست
تفسير « يطعمون علي حبه » تويي
وقتي که سفره هاي كرامت به دست توست
هر شب دخيل پنجره هايت ، هزار دل
آخر كليد هاي اجابت به دست توست
پر مي زند به سينة من شوق كربلا !
بانوي من جواز زيارت به دست توست
كي مي شود كه بال و پرم را تو وا كني
دل را دوباره زائر كرب و بلا كني
یوسف رحیمی
********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - مسعود اصلانی
سفره دار قديمي دنيا
اي كريم شفيعه ي فردا
گنبدت را نگاه مي كرم
خوش به حال پر كبوترها
پيش تو بي اراده مي گويم
السلام عليك يا زهرا
طعم سوهان شهر تو برده است
تلخي كام روزه دار مرا
كار خورشيد مي كند آري
ذره اي را كه مي بري بالا
با همين شور و حال و تاب و تبم
راهي جاده ي سه شنبه شبم
سجده ها و قيام هاي مني
هدف احترام هاي مني
السلام عليك يا بانو
تو عليك السلام هاي مني
زينب دومي و بعد رضا
عمه جان امام هاي مني
لحظه هاي خوش حرم رفتن
استواري گام هاي مني
در دلم با تو درد و دل كردم
يكي از هم كلام هاي مني
انعكاس جمالي زهرا
حضرت زينب امام رضا
مسعود اصلانی
**********************
اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - جواد محمد زمانی
مىخواستم كه جانب میخانه رو كنم
دستِ نیاز حلقه جام و سبو كنم
در ساحل نیاز نشینم امیدوار
دل را به شطّ باده دَمادم فرو كنم
وقتى كه هست شوق تیمم ز خاك یار
دیگر چرا ز چشمه زمزم وضو كنم
با من حدیث طعنه نا مردمان مگو
من آبروىِ مِى طلب آبرو كنم
تیغ زبان به كار نمىآیدم دگر
باشد به چشم خون شدهام گفتگو كنم
از دست رفته دل به تمناى دلبرم
ساقى كمى تحمل من كن كه مضطرم
دست خمار جز به سوى خم نمىرود
كشتى ز بحر جز به تلاطم نمىرود
گر گُل اسیر پنجه باد خزان شود
از بلبل انتظار ترنم نمىرود
یك خوشه عشق آل على گر ثمر دهد
آدم سراغ دانه گندم نمىرود
حاتم بخیل نیست، اگر درهمى نداشت
لبهاش جز به مهر و تبسم نمىرود
تا گفت آشیانه ما آن دیار هست
آواره مىشود دل و از قم نمىرود
چشمم فرات و باز دلم مات مىشود
محوِ جلالِ عمه سادات مىشود
تا باده از سبوى امامت گرفتهایم
پیش خدا جوازِ اقامت گرفتهایم
از حُسن خلقیتم به حیرت، گمان مبر
انگشت بر دهان ز ندامت گرفتهایم
دل را چو دادهایم به دست طبیب عشق
منزل به كوچه باغ سلامت گرفتهایم
با وعده بهشت برابر نمىكنیم
هر دِرهمى از او به كرامت گرفتهایم
خورشید را مُسخّر خود كردهایم ما
تا ذرهاى ز رحمت عامت گرفتهایم
تا سوخته چو لاله ز داغت دعاى ماست
خاك حریم شاه چراغت دواى ماست
یك صبح مىشود كه برایم دعا كنى؟
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا كنى؟
مرغ دل از قفس تن به دركشى
در آسمان صحن و سرایت رها كنى
ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى كه در حریم بلندت گدا كنى
امروزه كاینچنین به كرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چها كنى؟
تو زائر مدینهاى و طوس مىروى
ما را ببر كه زائر قبرِ رضا كنى
باشد نصیب ما بنمایى هزار حج
یعنى طواف در حرم ثامن الحجج
این جا كه آمدى سخن از تازیانه نیست
حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست
در دستهاى مردم شهر تو سنگ نیست
یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست
سیلى نزد كسى به رُخ داغدار تو
اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست
با شاخ گل ترا به سوى خانه مىبرند
كنج خرابه بهر تو آشیانه نیست
آرى حریم تو حرم اهل بیت شد
حتى فراز آنكه ز قبرش نشانه نیست
تا نیت زیارت معصومه مىكنم
یاد از مزار مادر مظلومه مىكنم
جواد محمد زمانی
**
برگرفته از وبلاگ حسینیه
********************
اشعار مدح حضرت فاطمه معصومه(س) - فاطمه نوری
لحظه آخر
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایش ات در سینه این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هر کس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبه مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار نگذار
دارو ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس اما دلخوشم شاید که دستت
دست مرا هم لحظه آخر بگیرد
فاطمه نوری
*******************
اشعار مدح حضرت فاطمه معصومه(س)– علی اکبر لطیفیان
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
علي اكبر لطيفيان
	  بسم الله النور: با عرض سلام خدمت دوستان خالصانه از همه دوستان و علاقمندان خواهشمندیم که مطالب و راهنماییها ونظرات خودراباما در میان بگذارید.